مسجد جامع شهرک غرب یکی از مسجد های معاصری است که در چند دهه اخیر در ایران ساخته شده و توانسته است خود را از طرح های کاملا سنتی رایج که نمونه آن ها را به وفور در شهرها و روستاهای ایران می بینیم متمایز کند.
هدف این یادداشت این است که بتواند زمینه را برای نقد این نوع طرح که به نوعی سعی در معاصر سازی معماری سنتی ایران دارد باز کند و تلاش کند که معیارهایی برای نقد این نوع طرح ها بیاید.
اگر از زاویه ساختار فضایی به این طرح نگاه کنیم می توان گفت که نگاه طراح بسیار سنت گرا و محافضه کارانه بوده و سعی کرده ارکان اصلی و آشنا و سمبلیک مسجد را حفظ کند. در این طرح عناصر اصلی مسجد یعنی گنبد، دو مناره، سردر و حیاط را با تغییرات ناچیز نسبت به ترکیب سنتی را می توانم ببینیم.
از ساختار فضایی که بگذریم به زبان مورفولوژیک یا شخصیت فرمی این مسجد که از سوی طراح انتخاب شده می رسیم. در اینجا می توانیم تغییراتی را نسبت به اصول سنتی مشاهده می کنیم و می بینیم که تلاشی برای باز تفسیر از سوی طراح صورت گرفته و در نتیجه به دنبال آن ما نیز می توانیم این باز تفسیر را نقد کنیم.
آز آنجایی که اساس عناصر معماری سنتی (به خصوص در مساجد) بر پایه هندسه و به نوعی «بازی های هندسی» استوار شده است، می توانیم از این زاویه طرح را ارزیابی کنیم. اینجاست که با دقیق شدن در عناصر و تزیینات هندسی کار شده در ساختمان مسجد که با هدف معاصر سازی از سوی طراح صورت گرفته است متوجه نا هماهنگی ها و تناقضاتی می شویم.
به طور مثال در طرح های دو بعدی هندسی که در جاهای مختلف مسجد به کار برده شده، چه در انتخاب طرح ها و چه در چگونگی کاربرد و ترکیب بندی این طرح ها و تزیینات با نوعی «سطحی نگری» رو به رو می شویم. وقتی به توجهی که معماران سنتی در خلق طرح های پیچیده و غنی هندسی دو بعدی و سه بعدی نگاه می کنیم، و همچنین اهمیتی که در طول تاریخ در هر دوره به نو آوری در طراحی و ساخت داده شده است را به وضوح می بینیم، می توانیم در نقد زبان فرمی این طرح از واژه سطحی نگری استفاده کنیم.
اساسا نمی توان وارد بازی پیچیده باز تعریف معماری سنتی شد و فرایند طراحی جدید را بدون در نظر گرفتن پیشینه و سابقه آن فنون غنی به میان آورد و یا از آن سو، رویکردی محافظه کارانه افراطی در پیش گرفت. در طرح مسجد جامع شهرک غرب به نظر می رسد که رویکرد در پیش گرفته شده در مورد تزیینات نوعی «کلاژ» عناصر سنتی است، که ترکیب بندی های غیر متعارفی را در نتیجه تغییر یافتن کالبد کلی (نسبت به کالبد سنتی) بنا به وجود آورده است. در نتیجه می توانیم بگوییم طرح نمی تواند نتیجه موفقی داشته باشد وقتی که در طراحی صرفا به لایه سطحی فرم ها و عناصر سنتی نگاه شود و تلاشی برای باز تفسیر و یا به روز رسانی یا معاصر سازی «منطق» هندسی یا سازه ای عناصر سنتی صورت نگیرد.
این مساله برخورد سطحی در مورد عناصر سنتی را می توان در بسیاری دیگر از طرح ها که سعی در معاصر سازی معماری اسلامی چه در ایران و چه در کشورهای دیگر دارند به وفور دید و از نظر نویسنده اصلی ترین مساله ای که منجر به وجود آمدن طرح های ناهمگون و نا هماهنگ با رویکرد معاصر سازی می شود را باید در این بعد جست و جو کرد.