فضاهای سبز شهری در تهران
آیا تعیین چهارچوبی برای اندازه گیری کیفیت فضای سبز شهری به ارتقا کیفیت در این فضاها کمک خواهد کرد؟
واضح و مبرهن است که حضور طبیعت در فضاهای شهری به شهروندان کمک می کند تا با عواقب ناشی از شهرنشینی مقابله کرده و انسجام اجتماعی را تقویت نمایند. طبیعت خدمات زیادی را به شهر ها ارائه می دهد: تصویه هوا، کاهش آلودگی صوتی حاصل از ترافیک خودروها، افزایش امکان نفوذ آب باران به خاک، خنک شدن محیط اطراف، تبدیل کربن دی اکسید به اکسیژن تنها بخشی از خدمات این فضاهای مهم شهری می باشد.
علاوه بر خدمات ملموس ذکر شده، فضاهای سبز خدماتی از قبیل ایجاد احساس خوشبختی و افزایش ارزش اقتصادی املاک را به شهروندان هدیه می دهند. به این ترتیب با توجه به منافع زیادی که فضاهای سبز به شهروندان ارائه می دهند ارتقا کیفیت در این فضاها از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. این در شرایطی است که فضاهای سبز در شهر تهران طیف وسیعی از کیفیات را در قسمت های مختلف شهر دارا می باشند.
بنابراین برای حفظ کیفیات مناسب و ارتقا کیفیات نامناسب در این فضاهای ارزشمند شهری لازم است چهارچوبی بر اساس نیازهای بومی و ادراکات شهروندان طراحی و تدوین شود تا امکان سنجش، مقایسه و ارتقا کیفیات محقق گردد.
امروزه در شهر های بزرگ دنیا چهارچوب های مشخصی با هدف ارتقا کیفیت فضاهای سبز شهری تدوین شده است. از نمونه های موفق این رویکرد می توان به پرچم سبز (Green flag) در انگلستان اشاره نمود.
این چهار چوب در سال 1996 در انگلستان راه اندازی شده و فضای سبز انگلستان را تغییرات مثبتی روبرو کرده است. در واقع در این رویکرد یک چهارچوب تدوین یافته بومی برای سنجش سالانه کیفیت های فضاهای سبز در کشور شکل گرفته که بر اساس آن هر کدام از فضاهای سبز شهری که دارای شرایط مشخصی برای بررسی می باشند ثبت نام کرده و مورد بررسی داوران بر اساس چهارچوب مذکور قرار می گیرند.
پس از مرحله داوری و امتیاز دهی هر کدام از فضاهای سبز بر اساس امتیاز دریافتی در جایگاه مشخصی قرار گرفته و در صورت کسب امتیازات لازم نشان پرچم سبز را دریافت کرده و از حمایت های مالی برای حفظ کیفیت مطلوب و در صورت نیاز ارتقا آن بهره مند می شوند. هنگام راه اندازی این رویکرد، تنها هفت پارک از استاندارد لازم برای به کار بردن جایزه پرچم سبز برخوردار بودند. این در حالی است امروز بیش از 1600 پارک و فضای سبز دارای پرچم هستند.
در واقع این رویکرد مشارکتی در تلاش است تا ثابت کند که مدیریت موثر و استفاده از کارکنان ماهر، همراه با حمایت از جامعه محلی، کلید ایجاد پارک های عمومی خارق العاده با کیفیت مطلوب است. این رویکرد به تمرکز فعالیت بر روی عناصر مهم مدیریت کمک می کند و چارچوبی موفق و اثبات شده را فراهم می کند.
همچنین امکان ایجاد یک برنامه مدیریت هزینه ای را فراهم کرده تا دارای تناسب با منابع موجود باشند. علاوه براین به مدیران این امکان را می دهد تا نشان دهند که منابع در بهترین حالت خود استفاده می شوند و هزینه ها دارای بازدهی مناسبی می باشد.
به این ترتیب به نظر می رسد داشتن چنین چهارچوبی در وهله اول مدیران و صاحبان اختیار در زمینه فضاهای سبز شهری را شناخت عمیق تر از کیفیات موجود در هر منطقه و میزان فاصله آن ها از وضعیت مطلوب آگاه کرده و در وهله دوم مسئولان مناطق با کیفیات دور از وضعیت مطلوب را به ارتقا کیفیت ترغیب کرده همچنین باعث حفظ کیفیات مطلوب در این فضاها می شود.