پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

«… همه شهر گرمابه و رود و جوی / به هر برزنی آتش و رنگ و بوی …»

چکیده: با تقسیمات سیاسی شهر از دوره پهلوی اول و نادیده گرفتن تقسیمات اجتماعی مبتنی بر نظام محله و برزنی، رفته رفته حس تعلق ساکنین به محله تحت عنوان وطن از میان رفت.

اساس محله بندی شهر به منظور افزایش مشارکت ساکنین می بایست مبتنی بر بافت اجتماعی و حس تعلق ساکنین از شهر با معیارهای کیفی باشد یا استاندارهای کمی؟

از گذشته تقسیمات شهرهای سنتی ایران بر پایه نظام اجتماعی؛ در ادبیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تحت عنوان «محله و برزن» رواج داشت. چنانچه در شاهنامه فردوسی، شهر قلمروهایی به نام برزن دارد که گروه های اجتماعی با فرهنگ ها و ایدئولوژی مشابه در هر محله ای ساکن هستند:

«…یکی شارسانی برآورد شاه       پر از برزن و کوی و بازارگاه

به هر برزنی جشنگاهی سده     همه‌گرد بر گردش آتشکده

یکی آذری ساخت برزین به نام  که با فرخی بود و با برز و کام…».

محله تا دوره قاجار معادل وطن فرد محسوب می شد و اساس تقسیم بندی اجتماعی؛ ملاکی جهت تقسیم بندی سیاسی و توسعه ای بود. به عنوان مثال شیراز در ایام حکومت کریم خان زند دارای نوزده محله بود. این محلات شامل محله باغ نو، بالاکفد، لب آب، سراجان، دشتک، سردزک، باهلیه، سنگ سیاه، کازرون، سرباغ، شاه چراغ، درب مسجد، بازار مرغ، اسحق بیگ شیادان، درب شاهزاده، موردستان، میدان شاه و کلیمی ها بودند.

کریم خان زند از این محلات نوزده گانه بعضی را در هم ادغام کرده و عده آن ها را به یازده محله تقلیل داد و تقسیم بندی حاکمیتی شهر، کماکان برمبنای تقسیم بندی اجتماعی تحت کل های کوچکی به نام محله صورت می گیرد. (تصویر 1) بخش اعظم رساله فارسنامه ناصری در دوران قاجار که به دستور ناصرالدین شاه صورت گرفته بود مربوط به گزارشی از سیستم تقسیم بندی شهر شیراز بر پایه محلات اجتماعی با مرز فرهنگی- اجتماعی است که به تشریح طایفه ها و افراد معتمد و صاحب نفوذان اجتماعی در هر محله می پردازد و هر محله با ساختاری ذهنی برگرفته از مذهب و یا پیشه افراد ساکن در یک محله توصیف شده است.

واژگانی نظیر طایفه، کدخدا، اعیان، ادبای محله در کنار عملکردهای اجتماعی نظیر مساجد، باغ و بساتین، تکایا، بازار و … زیرمجموعه ای از محله محسوب می شدند و تقسیم بندی محلات به گونه ایست که مرز محلات بر دیوار مشترک خانه ها قرار گرفته و مرز عینی مشخصی نظیر گذر یا لبه ای طبیعی بر محلات حاکم نیست. (تصویر 2)

حدود سال های 1318ـ 1319 شمسی، با تصویب فرهنگستان زبان ایران، اصطلاح جاری «برزن و ناحیه» در دستگاه اداری و تقسیمات شهری به جای محله رسمیت و رواج یافت. در دوره پهلوی اول به منظور مداخلات اداره بلدیه سیستم تقسیم بندی اجتماعی شهر تحت عنوان محله از ادبیات سیاسی و توسعه ای کنار گذاشته شد و طبق اسناد تقسیم بندی تحت عنوان ناحیه با مرزهای کالبدی مشخص، اساس مداخلات حاکمیتی در شهر شد.

با توجه به توسعه شهر شیراز در دوران پهلوی دوم؛ تقسیم بندی شهر به چهار ناحیه و برزن تغییر یافت. (تصویر 3) با تصویب طرح های جامع، تقسیم بندی اجتماعی به کلی از ادبیات توسعه ای از میان
برداشته شد و ناحیه و منطقه بر اساس معیارهای کمی، اساس تقسیم بندی شهر قرار گرفت.

«... همه شهر گرمابه و رود و جوی / به هر برزنی آتش و رنگ و بوی ...»
تصویر راست: شیراز در زمان کریمخان زند، 11 محله و 6 دروازه داشت. ترسیم: نگارنده. تصویر چپ: تقسیم بندی سیاسی شیراز به چهار ناحیه مبتنی بر چهار کلانتری شهر در دوران پهلوی دوم. ترسیم: نگارنده

در سال 1395 «دستورالعمل محله بندی و منطقه بندی شهری» به همه شهرهای کشور، به منظور «افزایش مشارکت شهروندان در مدیریت شهری!!؟؟» به استثنای تهران ابلاغ شد. در این دستور العمل ارائه خدمات در سطح شهر به طور عادلانه برای تامین نیاز شهروندان با معیار محله بندی بر اساس تقسیمات اجتماعی و حس تعلق شهروندان از اهداف اساسی تقسیم بندی عنوان شده است و آخرین نقاطی که ساکنین خود را جزو یک محله ندانند، مرز آن محله محسوب می شود و در چارچوب مطالعات در دستورالعمل ابلاغ شده هیچ عامل جمعیتی و مساحتی در تقسیمات ملاک عمل نیست.

اما در ادامه عنوان شده که خیابان ها و عوارض طبیعی و مصنوعی به عنوان لبه های جدا کننده محلات از یکدیگر، مهم ترین جدا کننده هایی هستند که می توانند به عنوان مرز محله یا منطقه انتخاب شوند و داده هایی نظیر جمعیت، مساحت، محدوده، کاربری های مهم و مساحت آن ها و آثار و مکان های فرهنگی و تاریخی با ارزش محله از الزامات در تقسیم بندی محلات است.

پیروی دستورالعمل عنوان شده، طرح مجموعه مطالعات توسعه یافتگی محلات شیراز با رویکرد توسعه همگون و متوازن، با مطالعه جمعیت شناسی و جغرافیای جمعیت شامل وضعیت سواد و تحصیلات، شغل و اشتغال، زناشویی، معلولیت، مسکن، مهاجرت و دسترسی ساکنین به خدمات تفریحی ازقبیل باغ خانواده، پارک عمومی، خدمات فرهنگی-اجتماعی-ورزشی شامل اماکن ورزشی، مذهبی، فرهنگسراهای شهروندی، کتابخانه، سرای محله، خدمات شهری شامل آتشنشانی و امداد و نجات، میادین و بازارچه ها، سرویس بهداشتی عمومی و تسهیلات حمل و نقل شهری شامل حلقه های ترافیکی، پل عابر پیاده، پارکینگ ها و حمل و نقل عمومی در 24 فاز، در سال 1396 به انجام رسید.

با بررسی و تحلیل فازهای مطالعاتی می توان دریافت بدون توجه به بعد اجتماعی به عنوان مهم ترین عامل و اساس شکل گیری مفهوم محله، با توجه به سرانه های جمعیتی، امکانات رفاهی، دسترسی ها و… با معیارهای کاملا کمی
و مغفول از ابعاد ادراک انسانی، شیراز به 152 محله تقسیم شده است. (تصویر 3)

«... همه شهر گرمابه و رود و جوی / به هر برزنی آتش و رنگ و بوی ...»
تصویر 3: محدوده جغرافیایی محلات 152 گانه به تفکیک مناطق شهرداری شیراز. ماخذ: مجموعه مطالعات محله بندی شهر شیراز.

نتیجه گیری:

با تقسیمات سیاسی شهر از دوره پهلوی اول و نادیده گرفتن تقسیمات اجتماعی مبتنی بر نظام محله، رفته رفته حس تعلق ساکنین به پهنه ای جغرافیایی تحت عنوان محله به عنوان وطن از میان رفت و تقسیمات جدید شهری مبتنی بر داده های کمی، اساسی کالبدی جهت مداخله شهرداری شد. در سال های اخیر خلا ناشی از عدم مشارکت ساکنین منجر به تولید طرح های تقسیم بندی محلات شهری با اهداف افزایش مشارکت شهروندی شده است، غافل از اینکه تناقض در مواجهه با مفهوم محله و اهداف عنوان شده، مطالعات را غیر کاربردی کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Picture of مریم اسماعیل‌دخت

مریم اسماعیل‌دخت

دکترای تخصصی معماری منظر دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب