اینکه برخی مدیران و دست اندرکاران شهری و منتقدین از تاریخ ساخت و نصب مجسمه میدان حر و سرنوشت و اصل و فرع بودن آثار اطلاع دقیقی ندارند چگونه می شود مسئله ای چون مرمت مجسمه ای که خود اصل محسوب نمی شود چنین پررنگ می شود؟
چند روزی است که موضوع مرمت مجسمه شیرهای میدان حر توسط سازمان زیباسازی شهر تهران انتقاداتی را به دنبال داشته است. مرمتی که در روندش با تخریب در انظار عمومی همراه بوده است و واکنش های شدید مجامع مختلف از جمله شورای شهر تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری منطقه، افراد متخصص و دغدغه مند را منجر شده است و در مقابل متولیان امر را به پاسخگویی واداشته است.
وقتی واکنش ها، بازتاب های خبری و پاسخ ها و انتقادات این چند روز را مرور می کنم بیش از آنکه مسئله مرمت شیرها و درستی و نادرستی اقدامات برایم مهم جلوه کند – آن هم درخصوص مجسمه ای که درست همین چند ماه قبل به بهانه ثبتش در فهرست میراث ملی و تفاسیر نادرست درخصوص مناسبت نصب آن مطلبی را درخصوص تاریخ نصب و اسنادی نادیده و کمتر دیده در مجله علمی منظر منتشر ساختم و در آنجا برای اولین بار گفته شد که مجسمه در سال 1314 در فضای میدان نصب شده است و قدیمی ترین مجسمه حال حاضر میادین تهران به شمار می رود – دو موضوع دیگر که شاید در اخبار اخیر مورد توجه نیست برایم پررنگ تر می شود: یکی مسئله تاریخ و مناسبت نصب آن که اتفاقاً در اخبار همین چند روز به سرعت درحال انتشار و بازنشر است و دیگری توجه و تأمل بر سرگذشت مجسمه میدان حر در دوره های مختلف تاریخی است که با کنار هم گذاشتن تصاویر برآمده از جستجوی ساده اینترنتی قابل دسترسی است.
با علم براینکه اهمیت تاریخ اثر به ویژه در مورد آثاری که ثبت ملی هستند بیش و پیش از هرگونه اقدامات مرمتی اهمیت دارد، به راستی پرسش اینجاست چرا نسبت به اعلام و درج تاریخ های مختلف از مجسمه میدان حر واکنش نشان داده نمی شود؟
“مجسمه «مبارزه گرشاسب و اژدها» با مجموعه چهارشیر اطرافش در سال ۱۳۳۹ توسط استاد غلامرضا رحیم زاده ارژنگ در میدان باغشاه سابق و میدان حر فعلی نصب می شود” (خبرگزاری ایسنا). در شماری از پایگاه های خبری و در یک اقدام copy-paste مآبانه بی آنکه در چیزی که نوشته می شود تأمل کنند چنین درج شده است: “تندیس نبرد گرشاسب با اژدها در میدان حر (میدان باغشاه) تهران به مناسبت نجات آذربایجان از اشغال شوروی و حزب دموکرات در سال ۱۳۱۵ در میدان قرار گرفت” (خبرگزاریهای انصاف نیوز، ایرنا، ایسنا، آفتاب یزد، اسکان نیوز، عصرایران و …). و یا در پایگاه شورای شهر تهران و در دفاع از مجسمه میدان حر چنین ثبت شده است: “مجسمه میدان حر دو شرح حال دارد. یکی روایتی از شاهنامه است که گرشاسب به جنگ پلیدی ها رفته و وجه دیگر که می گویند به ورای ساخت این تندیس بر می گردد و مرتبط با قیام مردم آذربایجان و پایان اشغال ایران توسط شوروی در آذرماه 1324 است”.
جالب است نه تنها هنوز بر سر تاریخ و دوره تاریخی اثر اتفاق نظر وجود ندارد که گویی هیچ اشکالی هم به وجود نمی آورد؛ اینکه اثری متعلق به دوره پهلوی اول باشد یا دوره پهلوی دوم مگر فرقی می کند؟ اینکه غائله آذربایجان و آزادسازی آن در چه دوره ای اتفاق افتاده است مگر مهم است؟ اینکه بگوییم و بارها و بارها تکرار کنیم که اثری در سال 1315 و به مناسبت آزادسازی آذربایجان از اشغال شوروری (که یک دهه بعد اتفاق می افتد) نصب می شود نشان از چه دارد؟ و … .
بار دیگر و جهت جلوگیری از تکرار اشتباهات یادآور می شود براساس اسنادی که تاکنون نگارنده یافته است این اثر در سال 1314 در فضای میدان باغشاه سابق و حر فعلی نصب شده است و به هیچ وجه مناسبتی با غائله آذربایجان که در آذر ماه 1324 اتفاق می افتد ندارد. اسم اولیه این اثر «عقل و جهل» است که در دوره پهلوی دوم و به دلیلی که هنوز مکشوف نشده است به گرشاسب و اژدها معروف می شود.
حال برسیم به مجسمه های شیر در فضای حریم مجسمه میانه میدان حر. براساس تصاویر و اسنادی که به دست آمده است به نظر می رسد قبل از نصب مجسمه ساخته شده توسط استاد غلامرضا رحیم زاده ارژنگ که در آن وقت کارمند شهرداری بوده اند، مجسمه های شیر – طبق سنت باستان گرای دوره پهلوی که در ورودی اماکن گذاشته می شد و محافظ آن مکان محسوب می شد – نصب بوده است (رجوع شود به عادلوند، 1400)؛ چنانکه در این فضا نیز مجسمه های شیر در ورودی حریم میدان نصب شده اند (تصویر 1) البته مشخص نیست که آیا مجسمه شیرها نیز توسط استاد رحیم زاده ساخته شده است یا خیر.
بر اساس تصویری از دوره پهلوی دوم می توان گفت تعداد این مجسمه ها 8 عدد بوده که به صورت دوتایی در چهار گوشه قلمرو میدان نصب بوده است. نکته قابل تأمل اینکه نه تنها پایه مجسمه شیرها در دوره پهلوی اول با برهه ای از دوره پهلوی دوم تفاوت دارد و احتمالاً تغییراتی در آنها صورت گرفته است که پایه مجسمه اصلی نیز در دو دوره متفاوت است. در دوره پهلوی دوم تزئینات الحاقی به پایه ستون استوانه ای برداشته و روی ستون بعدها با سنگ های مستطیلی سفیدرنگ پوشانده شده است. نکته قابل توجه اینکه فضاسازی میدان نیز در دو دوره متفاوت است و مسیر پیاده که به مجسمه منتهی می شد در دوره پهلوی دوم پوشانده شده و در ورودی ها که مجسمه های شیر قرار داشتند نیز نرده بکار رفته است (تصویر 2).
بعد از انقلاب ضمن کوچک شدن گستره میدان و با استناد به تصاویر دهه 60 و 70 به نظر می رسد هر 8 مجسمه شیر شاید به دنبال همان رویکرد حذف نمادهای حکومت پیشین (چنانکه مجسمه های شیر سردر مجلس شورای ملی حذف گردید) از حریم میدان برداشته شدند. پایه ستون به همان شکل استوانه ای دوره پهلوی دوم باقی است و سنگ های سفید احتمالاً به مرور زمان از روی آنها کنده شده است (تصویر 3).
در دهه 80 و به دنبال مرمت مجسمه توسط استاد حسن ارژنگ نژاد (پسرخاله و بعدها داماد استاد رحیم زاده ارژنگ)، پایه مجسمه تا حدودی به شکل اولیه بازسازی و چهار مجسمه شیر از 8 مجسمه براساس اسناد گذشته در اطراف میدان جاگذاری شد که تا امروز نیز به همان شکل باقی ماند (تصویر 4). از آنجا که در شرایط حاضر پایه مجسمه اهمیتی بیش از مجسمه شیرهای اطراف میدان دارند و با توجه به ترمیم و بازسازی آن ضروری است وضعیت پایه بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد که خدای ناکرده به دلایلی که درخصوص مجسمه شیرها شاهد بودیم آسیبی به مجسمه اصلی وارد نشود.
به طور کلی آنچه بر میدان حر فعلی و مجسمه های آن گذشته است نشان می دهد که در طول زمان دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. اگرچه ارزش کار استاد حسن ارژنگ نژاد در مرمت مجسمه میدان حر را نمی توان نادیده گرفت و می شد با محافظت ها و مرمت های دوره ای از آسیب های احتمالی آن جلوگیری کرد و بر تقویت آن افزود، اما نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که مرمت اثر و قالب گیری و ساخت مطابق نمونه اولیه از ارزشی کمتر از خلق اثر هنری بدیع برخوردار است؛ هرچند توسط هنرمندی بنام صورت گرفته باشد.
در خصوص مجسمه های شیر میدان حر نیز می توان گفت که نه قدمتی 85 ساله آن طور که از قول منتقدین آمده است که قدمتی تقریباً 16 ساله و به عنوان اثری کپی از نمونه اصلی شناخته می شود که البته در جای خود ارزش هایی دارد. اما به نظر نگارنده آنچه اهمیت دارد چه در خصوص این مجسمه و چه در خصوص سایر مجسمه های میادین به عنوان هنر شهری آن است که حیات و بقای آنها بیش از آنکه در گروی ثبت در فهرست آثار ملی و مرمت و ترمیم های دوره ای چنانکه درخصوص آثار موزه ای نیز رایج است باشد در گروی جریان داشتن زندگی پیاده در حریم آنهاست و آنچه بیش از همه باید دغدغه محسوب شود و واکنش ها را برانگیزاند کوچک شدن حریم های میادین و تبدیل آنها به گره های ترافیکی است که خالی از هرگونه حیات و جریان زندگی پیاده است.
منبع
- عادلوند، پدیده. (1400). مجسمۀ میدان حر فعلی، قدیمی ترین مجسمۀ شهری موجود در میادین تهران. منظر 13 (54)، 70-75.