آیا باغ خواجه ربیع مشهد در ادراک شهروندان هنوز یک باغ عمومی است؟
باغ خواجه ربیع از قدیمی ترین باغ های تاریخی خراسان، در شمال شهر مشهد، در نزدیکی کشف رود قرار گرفته است. این باغ با مساحت 53 هزار متر مربع در حسین آباد خواجه ربیع که در دوران قاجار و پهلوی در محدوده 4 تا 6 کیلومتری از مرکز شهر مشهد فاصله داشته، واقع بوده است. این باغ در دوران قاجار الگویی چهار باغ داشته، به گونه ای که چهار محور به بقعه منتهی می شدند و چهار حوض آب در چهار طرف ایوان بقعه خواجه ربیع قرار داشته است. درختان سایه سار در محور اصلی در طرفین نهر آب بوده اند و دیواری دور تا دور باغ به عنوان حصار قرار داشته است.
آستان قدس رضوی به عنوان متولی باغ خواجه ربیع به جهت تأمین منابع درآمدی جهت امور رسیدگی به باغ، در اواخر دوران پهلوی و دوم در سال های بعد از انقلاب غرفه های پیرامونی باغ را با هدف ساخت مقبره خانوادگی، آغاز کرد و بعد از آن محوطه را تبدیل به قبرستان کرد.
ساخت باغ دوم (فاز دوم) به جهت تأمین قبر جای بیشتر در ضلع شمالی باغ، در سال های 1370 تا 1380 صورت گرفت. یکی از دیگر از برنامه های تولیت باغ این بوده است که در سال 1390 فاز سوم را در ضلع غربی باغ نیز به عنوان فضای مکمل قبرستان بسازد (تصویر3) و مورد بهره برداری قرار گیرد که این امر به دلیل اعتراضات مردم محلی به دلیل نزدیک بودن بیش از حد این بخش به بافت محله های اطراف متوقف گردید.
تصویر 1 نمایانگر نسبت قرار گیری محدوده باغ خواجه ربیع نسبت به بافت پیرامون است. کاربری باغ خواجه ربیع با نگاهی مادی و انتفاعی و در جهت کسب درآمد از یک باغ عمومی- مردمی با کارکرد توأمان زیارت و تفرج در طی سپری شدن قرن حاضر و گذار از دوران پهلوی اول و دوم، به کارکرد آرامستان تغیییر پیدا کرده است.
روند تغییر و توسعه باغ خواجه ربیع
تغییر جوهره فضا از مهم ترین آسیب های وارده بر شاکله این باغ است. حضور، زیارت و تفرج مؤلفه های اصلی ادراکی مخاطبان از این باغ تاریخی قبل از تبدیل شدن آن به قبرستان بود. به طوریکه در اذهان مشهدی های قدیم، رفتن به باغ خواجه ربیع، لذت حضور در این باغ به همراه خانواده، نشستن در زیر درختان سایه سار و بهره بردن از آب جاری در محور اصلی، از خاطرات مشترک آنان می باشد. ولی هم اکنون به دلیل تبدیل شدن آن به قبرستان، امکان هر گونه فعالیت تفرجی از مخاطبان فضا سلب شده است.
تغییرات گسترده در نظام کاشت باغ به خاطر عدم شناخت صحیح از بهره برداری و مدیریت این باغ تاریخی آسیب های متعددی را در نظام باغ وارد کرده است. برای مثال، در محور اصلی، در دوران پهلوی اول و دوم، درختان صنوبر در طرفین محور طولی سایه سار بوده اند و نهر آب جاری باریک به بقعه منتهی می شد (تصویر2)، ولی هم اکنون نهر آب محور وسط حذف گردیده و به جای آن یک باغچه طولی امتداد یافته است که در آن درختان نارون کاشته شده است. درختی که فرم کلی کروی دارد و کاملا دید و منظر محور اصلی را مخدوش کرده است (تصویر2).
در مطالعه اسناد ثبت شده از باغ خواجه ربیع کاملا مشهود است که در دوران معاصر درختان کاشته شده در طرفین محور اصلی چندین بار و به دلایل نامعلوم قطع شده اند. به کارگیری جدول های پیاده رو های شهری در لبه باغچه ها و مبلمان نامناسب در فضا، در کنار تغییرات ذکر شده در تغییر طرح کاشت، نمایانگر عدم شناخت صحیح از مدیریت و بهره برداری در این باغ تاریخی است.
موضوعی که در جز ساختار کلی باغ خواجه ربیع را تغییر داده است و در کل جوهره فضا و نحوه مواجهه مخاطب با فضا را تحت الشعاع قرار داده است. تغییرات ذکر شده در نظام ساختاری باغ، سلب حضور مردم در باغ به جهت تفرج و خصوصی سازی محوطه به جهت ایجاد محل دفن اموات، همه دال بر از بین رفتن عمومیت باغ است.
منبع:
- لباف خانیكی، رجبعلی. (1385). معرفی و نقد كتاب : دایره المعارف آستان قدس رضوی. مجله مشکات بهار. (90)، 120-133