آنچنان که بارها در مورد نیازهای مربوط به سکونت و تجارب زیست مبتنی بر فرهنگ و تاریخ شهرنشینی در ایران مطالعه و بیان گردیده، اساس زندگی ساکنین در شهرها و محلات ایرانی در بازه ای از مناسبات و تعاملات اجتماعی تا خلوتهای خانوادگی و فردی شکل می گرفته است. گرچه این تنوع رفتاری مختص به ایران نیست و در مطالعات فراوانی در اقلیم ها و فرهنگ های مختلف با صورتها و ابرازهای رفتاری و فضایی متفاوت مشهود است.
می توان اینگونه دریافت کرد که این فرضیه که انسان موجودی در عین حال اجتماعی و هم زمان فردی است جهان شمول، نیاز به عرصه های میانی در مجاورت با سکونت گاه ها برای برقراری تعاملات اجتماعی همپای نیاز به سرپناه و فضایی خلوت برای داشتن فضای شخصی بدیهی و لازم است. با این حال این تنوع عرصه های فضایی در میان محدودیت ها و قوانین سخت گیرانه شهری جدید، نادیده انگاشته شده است.
در شهرسازی سنتی، مفهوم خانه با لایه های قلمروی حساب شده، فضایی خصوصی نسبت به عرصه عمومی به وجود می آورد و به درستی به نیاز خلوت ساکنین جواب می داد. هم زمان کوچه ها، همجوار با خانه ها، عرصه های میانی برای زندگی را به وجود می آوردند. در بررسی برنامه روزانه یا هفتگی یک فرد در پس زمینه محلات سنتی نمی توان به تلفیق هم زمان زندگی فردی با زندگی جمعی نرسید. تعاملات اجتماعی، روابط همسایگی، میل به حضور در جمع و مشارکت در اموری خارج از فضای دیوارهای قطور خانه ها، فرهنگی عام و پیش فرض بود.
اما شهر امروز کوچه ها، هشتی ها و بن بست های قدیمی را که عرصه های جمعی برای بروز تعاملات اجتماعی بودند را به بهانه عدم امکان تردد ماشین از بین برد و شبکه شطرنجی خیابان ها و بزرگراهها را جایگزین کرده است. اگر چه در بافت های متراکم تر، همچنان فضای کوچه با استانداردهای 8 متری، 10 متری، 12 متری و … موجود است. اما میان این کوچه و آن کوچه تنها یک نام مشترک است و رسم و آداب مشترکی چندان باقی نمانده است. خانه های شخصی حیاط دار به خانه های روی هم چیده شده آپارتمانی تبدیل شده اند. تدقیق و مقایسه توانایی آپارتمانها نسبت به خانه های سنتی در جهت پاسخ به نیاز خلوت ساکنین در این یادداشت نمی گنجد.
در اینجا پرس و جو از عرصه میانی کوچه است. کوچه به عنوان فضا و مکان وقوع یک زنجیره از وقایع و رفتارها توسط افراد ساکن در همجواری آن شناخته می شد و بیش از آنکه محل تردد باشد محل مکث و زندگی بود. در شهرسازی نوین، شکل و مفهوم آن از دست رفته و تقریباً با هیچ جایگزین شده است. از پارک های محلی به عنوان جایگزینی برای کوچه و تأمین کننده عرصه فضای جمعی در شهرسازی جدید یاد می کنند اما اغلب در تناسبی ناچیز نسبت یه مساحت یک بافت مسکونی و در شعاعی بزرگ نسبت به خانه ها قرار دارند و هرگز به سطح نظاره پذیری و خوانایی و تعلق فضایی کوچه سنتی نمی رسند.
کوچه ها در دسترس ترین حالات و مجاورترین فضاها نسبت به خانه ها، عرصه ای برای تعاملات اجتماعی به وجود می آوردند. کوچه میان تعداد بسیار کمتری از ساکنین مشترک بود و پارک ها فضایی عمومی اختصاص یافته به چندین بلوک شهری هستند. در شهرسازی سنتی، خانه و کوچه تار و پود محله را شکل می داده و ترکیبی از عرصه های فضایی از عمومی تا خصوصی را برای سکونت خلق می کردند.
در شهر امروز عرصه خصوصی آپارتمانها با محدودیت های فراوان، تمام تلاش خود را در جهت خلق عرصه های خصوصی و پاسخ به نیاز خلوت ساکنین می کنند. اما مسیرهای تردد و گذرگاه های شهری نه در شکل و نه مفهوم، دیگر عرصه عمومی و نیمه عمومی برای زیست جمعی به وجود نیاورده و به نظر می رسد زیست جمعی ساکنین جوابی در خور ندارد.