سیستم آبی شهر قدیم سمنان، یک زیرساخت منظرین است که هریک از اجزای آن بهعنوان بخشی از این سیستم عناصر اصلی منظر شهر سمنان را تشکیل میدهند. اجزایی که امروزه بهدست فراموشی سپرده شده و بعضاً رو به نابودی هستند و این مسئله که آنها بخشی از «زیرساخت» شهر بودهاند این موضوع را دردناکتر میسازد. همۀ اینها در حالی است که با برخورداری از یک بار تاریخی و هویتی قابل توجه هنوز قابلیت تبدیلشدن به مهمترین عناصر منظر شهر سمنان را دارند.
نظرآنلاین: «منظر شهری دانش شناخت مفهوم شهر نزد شهروندانی است که در طول تاریخ در آن محیط زیستهاند و با کالبدهای طبیعی و مصنوع محیط ارتباطی معنایی تولید کردهاند که در تداوم حیات معقول آنها نقش اساسی دارد».
بدین ترتیب منظر شهری دارای اجزا و عناصری با بارهای مختلف معنایی و عملکردی است که در مجموع تصویری عینی-ذهنی از شهر به دست میدهند. این اجزا از مقیاسهای ریز مانند جزئیات یک دیواره یا کفسازی شهری که یادآور یک خاطرۀ تاریخی است تا مقیاسهای کلان مانند یک شبکۀ دسترسی با محورهای خاص اجتماعی یا فرهنگی را شامل میشود.
اما همۀ این اجزا یک کل واحد را بهعنوان منظر شهر شکل میدهند که تصویری است چندبٌعدی که در خاطرۀ جمعی افراد نقش بسته است. «منظر شهر، کلیتی متشکل از اجزای متعدد کوچک و بزرگ بیشماری است که «نظم» از آنها سیستمی یکپارچه ساخته که فرای کالبد بوده و امری ذهنی است که توسط مخاطب درک میشود»
هرچند نمیتوان اولویتی برای این مقیاسها درنظر گرفت و گاه یک خیابان یا یک بنای معماری نمایندۀ منظر یک شهر بهشمار میرود اما میتوان گفت اثرگذاری عناصر منظرین شهر در مقیاسهای کلان بر سایر اجزای منظر شهر و بر کلیت منظر آن شهر بیشتر یا عمیقتر است.چرا که آنها با وسعت بیشتر و زیرمجموعههایی از عناصر دیگر نقش بیشتری در شکلگیری منظر شهر ایفا میکنند.
زیرساختهای منظرین، یکی از اجزای منظر شهر در مقیاس کلان هستند که حامل ابعاد مختلف منظر در شهر هستند. ابعاد مختلف عملکردی تا هویتی و حضور زیباشناسانه در شهر است. بهواسطۀ عمق اثرگذاری آنها در شهر، تداوم تاریخی آنها نیز در دورانهای مختلف رشد و گسترش شهر قابل پیشبینی و منطقی است، چرا که بعضاً قابل حذف یا ازبینرفتن نیستند.
نمونۀ یکی از این زیرساختها، شبکههای آبی در شهرها هستند که گرچه امروزه و با سیستم لولهکشی مدرن، تنها زیرساختهایی مکانیکی و فیزیکی هستند؛ اما در شهرهای قدیم زیرساختهایی منظرین و چندبٌعدی بودهاند که در شکلگیری منظر شهر نقش داشتهاند.
اهمیترساندن آب بهعنوان اصلیترین مایۀ حیات از یکسو، قداست و جایگاه معنایی والایی که آب در فرهنگ ایرانی داشته است، این زیرساخت را به یک شبکۀ منظرین تبدیلکرده که در ادامه بهدلیل توسعهای که در سطح شهر داشته و اجزایی را در جایجای فضاهای زیستی از خود برجای گذاشته است نقش بهسزایی در شکلدادن به منظر شهری داشته است.
«در واقع این شبکه از شبکهای طبیعی به شبکۀ منظرین در شهر ارتقاء یافته و همین امر موجبشده تا این زیرساخت به نوعی حضور خود را در طی قرنها در سطح شهر و زندگی شهروندان پایدار کند. در اینجا شبکۀ آبی در عین داشتن نقش زیرساختی در شهر بهعنوان تأمینکنندۀ آب مورد نیاز که شکلگیری و توسعۀ شهر وابسته به آن بوده است، دارای نقش منظرین و چندوجهی عینی-ذهنی در شهر است».
نمونههای مختلفی از این شبکهها با توجه به نوع حضور آب و موقعیت و فرم زمینی که شهر در آن جای گرفته است وجود دارد که انواع حضور یا به عبارت بهتر شکلدادن به منظر شهرها را هم به همراه داشتهاند. نوع استخراج آب، پخشایش یا ذخیرۀ آب و تقسیمبندی آن لوازم، تجهیزات و تأسیسات مختلفی را طلبیده است که اثرات متفاوتی بر شمایل شهر گذاشته است.
آنچه بنیان این نقد بر آن استوار است این است که این زیرساختها با این حد از اثرگذاری بر منظر شهری اکنون چه جایگاهی در منظر شهری دارند؟ این سؤال بهطور موردی دربارۀ شهر سمنان و شبکۀ آبرسانی آن مطرح شده است و وضعیت موجود آن را به نقد نشسته است.
شهر سمنان بهعنوان یکی از شهرهای فلات مرکزی ایران و با بهرهگیری از آب رودخانۀ گل رودبار دارای یک شبکۀ آبرسانی ویژه است که بعد از تقسیم آب در پارا (آبپخشکن) آن را به سطح شهر منتقل کرده و بعد از گذشت آب از جویهای اصلی و فرعی درون شهر با توجه به نیازهای متنوع کشاورزان و زمینهای کشاورزی به آب در فصول مختلف و در راستای جلوگیری از هدررفت آب در استخرهایی ذخیره شده و طی برنامهای منظم در زمینهای پاییندست تقسیم شده است.
آخرین جزء این شبکه، تأسیسات تقسیم آب بین زمینهای کشاورزی است که همچنان مورد استفاده کشاورزان است. «نظام آبیاری شهر (سمنان) بهشیوۀ استخری و به نوبت از حقابهها بهرهبرداری کردن، حداقل از قرن چهارم هجری قمری در سمنان متداول بوده است ولی از نیمۀ دوم قرن هفتم به بعد حساب و کتابی برای پخش آب سمنان ایجاد شده است».
اجزای مختلف این شبکه نقش عمدهای در شکلدادن به ساختار اصلی شهر سمنان داشتهاند. شبکۀ معابر شهر عمدتاً بهخصوص در معابر اصلی منطبق بر جویهای آب اصلی شهر بودهاند. محل استخرهای ذخیرۀ آب مراکز محلات و به نام هر محله بخشی از هویت آن بوده و محلات شهر با توجه به فواصل و مکانیابی آنها فرم یافتهاند.
«انطباق میان ساختار محلهای و روابط حاکم بر آن در شهر سمنان با زیرساخت آبی سنتی این شهر نشان میدهد که میان ساختار شهری مبتنی بر محلات نیمهمستقل در شهر سمنان و زیرساخت آبی سنتی این شهر ارتباط دوسویه برقرار بوده و پیوند چندوجهی میان زیرساخت آبی و ساختارهای شهری شکل گرفته بوده است.
این پیوند تنها در ساختار فیزیکی محلات، ابعاد، قلمرو، جهتگیری و محل استقرار گذرها و مراکز محلات خلاصه نمیشود، بلکه فراتر از آن، این زیرساخت با روابط اجتماعی-فرهنگی محلات شهری سمنان و با جریانهای متنوع اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و زندگی فردی و جمعی ساکنین محلات در شهر سمنان پیوند خورده است» (آل هاشمی، 1399)
وجه دیگری از این شبکه که آن را فراتر از یک عنصر مهم کالبدی یا یک زیرساخت حیاتی مطرح میکند ابعادی معنایی است که هریک از اجزای آن را یک عنصر منظر شهری با ویژگیهایی که به اختصار بدان اشاره شد تبدیل میکند. شبکۀ آبی سمنان نه فقط یک استخوانبندی شهری که دارای جایگاهی ویژه در اندیشۀ شهروندان است.
مصادیق این جایگاه و ابعاد معنایی را میتوان در موارد مختلف جستوجو کرد. یکی از این مصادیق حضور در مظاهر فرهنگی شهر سمنان است. آدابورسوم ویژهای که مربوط به آیینهای مرتبط با آب در طی سالیان متمادی وجود داشته است، یکی از این دست مصادیق است.
یکی از این آداب به «کله نووژا» معروف بوده است: «در خبررسانی سنتی نیز کلۀ استخر، نقش داشته است. در مواقعی که میخواستند مردم (و خاصۀ کشاورزان) را در یکجا جمع کنند، دستور میدادند کله یا توپی استخر را باز نکنند. در این حال به استخربان هر استخر دستور میدادند که: کله نووژا (کله را از جایش بلند نکن). و چون صاحبان آب و کشاورزان مشاهده میکردند که آب در جویها جاری نیست بهسوی استخرها حرکت میکردند و از ماوقع آگاه میشدند»
(احمدپناهی سمنانی، 1374، 310). حضور این ساختار و جزئیات مرتبط با آن در شعر و ادبیات عامه، دیگر محلی است که میتوان ردپای این سیستم را در اذهان مردم جستوجو کرد : «اُوو بِرسیَه اِستالی، کُلِه مَندِلی دِمبالی (آب استخر رسید، در پی محمدعلی کوتوله (استخربان) بفرستید).
ترانهای است که کودکان هنگام بازی و تقلید از استخر و داستان آب میخوانند. استخر کوچکی با خاک و گل میسازند کلهای میسازند و وقتی آب را باز میکنند میخوانند».
ضربالمثلها نیز بخشی از فرهنگ مردمی هر منطقه هستند که نمایندۀ ریشههای فکری آنها هستند. مانند ضربالمثلی که دربارۀ انسانهای خسیس در فرهنگ عامۀ سمنانی وجود دارد: «تَه اِستالِه بِتَه، مُو باغچَهوَن (وقتی استخر خودت را پر کردی، آب را به باغچه من هم بفرست.)»
یکی دیگر از مصادیقی که نشان از باری معنایی است که شهروندان بر این شبکه بارگزاری کردهاند، حضور در بنیانها و تعاملات اجتماعی است. «مراکز محلات که خود محل اصلی شکلگیری تعاملات اجتماعی جامعۀ کوچک محله هستند، با شکلگیری حول استخرهای این سیستم آبی یکی از بسترهای شکلگیری تعاملات اجتماعی است در هر محله، استخر مربوط جایی برای جمعشدن اهالی و کشاورزان بوده است.
تجمع هرروزه آبیاران و مزرعهداران بر سر کلهگاه استخر به هنگام صبح، برای گرفتن سهم آب خود و تعیین آن خود مهمترین اتفاق جمعی محله بوده است، که هر روز تکرار میشده و مکان استخر را به جایی برای تجمع تبدیل کرده است».
با تعریف مختصری که پیشتر از ویژگیهای عناصر منظر شهر ارائه شد، میتوان گفت شبکۀ آبرسانی سمنان، یک شبکۀ شهری حاوی ویژگیهای منظر است که میتوان آن را یک زیرساخت منظرین نامید. زیرساختی که بهواسطۀ عمق اثرگذاری و نفوذش در لایههای مختلف عینی و ذهنی شهر باید بیش از هریک از اجزای منظر شهری، پویا، زنده و مانا باشد.
هرچند مانایی این ساختار شاید بهدلیل نقش حیاتی آنچنانکه پیشبینی میشود و انتظار میرود لااقل تاکنون اتفاق افتاده و هنوز عناصر آن در جایجای شهر حضور دارند، اما گویا زندگی و پویایی آنها بهعنوان یکی از مهمترین عناصر منظر از نظر دور مانده است.
برآیند تصمیمات و عملکرد مدیران و تصمیمگیران دربارۀ شهر در منظر شهری سمنان چنین دیده میشود که جز در بخش انتهایی این شبکه، که آن هم در خدمت آبرسانی و تقسیم آب بین اراضی زراعی است بقیۀ اجزا و بخشهای این شبکه فراموش شدهاند یا تنها بهعنوان محلی که در شهر باقی مانده است بدان پرداخته شده است.
اگر بخشهای موجود در شهر را به سه بخش جویهای آب، استخرها و آبپخشکن تقسیم کنیم، جزء بعضی از استخرها، باقی بخشها اجزایی فراموش شدهاند که یا دیده نشدهاند یا برنامهریزی شهر جدید درصدد پنهانداشتن آنها برآمده است. وضعیت استخرها جزء یکی دو تا که در بخشهای مرکزیتر شهر ماندهاند و اسفبار است و تقریباً به عناصری دورانداختهشده از شهر بدل شدهاند. جویها عموماً پوشانده شدهاند و در مواردی هم که ناگزیر از بازنگهداشتن آنها بودهاند، وضعیت درخوری ندارند.
آبپخشکن که در زبان محلی به آن پارا میگویند نیز در محل یک بوستان شهری است که میتوان از آن بهعنوان برند منظر شهری سمنان استفاده کرد، اما در حد همین بوستان باقی مانده است. این موضوع دربارۀ استخرها که به نظر میرسد عملکرد فضایی و لااقل محیطی بیشتری میتوانند داشته باشند مشهودتر است.
بدین ترتیب که اگر مسئولیت اصلی این ساختار آبی که آبرسانی برای همۀ مصارف شهری است را با تبدیل زیرساختهای شهری به سامانههای مدرن منتفی بدانیم، این استخرها میتوانند بهعنوان عناصر محیطی شهر، محلی برای ساماندهی فضاهای عمومی شهر باشند.
اما این نقش نیز از آنها دریغ شده و مانند سایر شهرها، پارک و بوستانها این نقش را عهدهدار شدهاند. در حلقۀ آخر کارکردهایی که میتوان به این گونه آثار باقیمانده از یک سیستم سنتی نسبت داد، استفاده در صنعت گردشگری است که میتواند جاذب گردشگران مختلف باشد، که متأسفانه از این پتانسیل نیز استفادۀ بهینه نشده است.
همۀ این شرایط در حالی است که هر کدام از این اجزا، نه فقط بهعنوان یک عنصر معمولی منظر شهر بلکه بهعنوان بخشی از یک زیرساخت، که ساختهای دیگر منظر شهر بر آنها استوار است مانند طرح کاشت شهری، گونههای گیاهان، دیدها و مناظر شهر، نقاط عطف و نشانۀ شهر بیش از عناصر دیگر قابل اهمیت هستند. این عناصر چنانچه اشارههایی مختصر شد، بخشی از هویت شهری و تصویر شهروندان از شهرشان است. بار هویتی و معنایی حملشده بر آنها، مطمئناً بازگرداندن پویایی و زندگی را به آنها تسهیل خواهد کرد.
برگرفته از مقاله افول شبکۀ آبرسانی شهر سمنان، از یک زیرساخت منظرین شهر تا عنصر فراموششده در منظر شهری نوشته محمد جمشیدیان؛ منتشره شده در نشریه علمی پژوهشی هنر و تمدن شرق