دومین نشست هماندیشی زندگی پیاده در شهر شیراز؛ «نسبت گردشگری با زندگی پیاده» با سخنرانی جهانگیر جهانگیری، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز، سولماز دهقانی رئیس کمیسیون گردشگری و زیارت شورای شهر شیراز، امین حبیبی، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز و سیدامیر منصوری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در دانشکدۀ معماری و هنر دانشگاه شیراز برگزار شد.
در ابتدای این نشست امین حبیبی، مدیر پنل با اشاره به اولین نشست هماندیشی زندگی پیاده در شهر گفت: «در جلسۀ قبلی نسبت زندگی پیاده در شهر با طبیعت مورد بررسی قرار گرفت و این موضوع مطرح شد که آرامسازی محیط شهری میتواند منجر به ایجاد درک و فرصت برای زندگی پیاده باشد تا شهروند بتواند عناصر طبیعی و عناصر اجتماعی مورد علاقه خود در شهر را انتخاب کند و فهم و ادراکش از محیط شهری با این انتخاب افزایش پیدا کند، به این ترتیب زندگی پیاده در شهر به عنوان یک رویکرد اساسی در طراحی منظر شهری امروز تعریف شده است».
سید امیر منصوری نیز در ادامه با بیان اینکه در نشست امروز موضوع ارتباط میان گردشگری و زندگی پیاده مطرح است، گفت: «منظور از زندگی پیاده، پیادهروی و نوع آمدوشد، نیست. زندگی پیاده رویکردی است که تلاش میکند لبۀ تماس انسان با محیط، شامل طبیعت و جامعه را از طریق آرامسازی حرکتها افزایش دهد، لذا منحصر به نوع حملونقل نمیشود و این رویکرد در همۀ حوزههای شهری تأثیرگذار است. رویکرد زندگی پیاده یعنی بهرهگیری بیشتر از دو منبع اصلی شناخت انسان یعنی طبیعت و جامعه که از طریق آرامسازی و توسعۀ ارتباط با محیط و اجتماع مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. بنابراین در رویکرد زندگی پیاده از یک فلسفه شناختی و ارتقاء فردی و اجتماعی پشتیبانی میشود».
عضو هیأت علمی داشگاه تهران تصریح کرد: «گردشگری، براساس تعاریف کلاسیک به انتقال و جابهجاشدن متکی است، یعنی گردشگر کسی است که برای هدفی غیر از هدف اقتصادی از محل خود به محل دیگری سفر کند و حداقل یک شب در آنجا بماند. اما امروز تعریف گردشگری ما با این تعریف منطبق نیست و مخاطب اصلی ما در گردشگری مردم شهر هستند. ما گردشگری را به عنوان یک فعل و رفتار انسانی میشناسیم که زمینۀ رشد، شکوفایی و توسعۀ خلاقیت ذهنی و روانی فرد را فراهم میکند».
وی ادامه داد: «شهر برای تغییر ماهیت از خوابگاه، به محل زیست اجتماعی و فرهنگی انسان باید مشخصاتی داشته باشد تا او بتواند در این شهر به نیازهای کمالی خود دست یابد، در غیر این صورت شهر صرفاً به خوابگاه تنزل پیدا میکند و متأسفانه ما در عصر حاضر درحال مواجهه با چنین شهری هستیم، از نشانههای آن نیز ترافیک شدید و حرکت سیل خودرو در جادهها به هنگام تعطیلات است و این یعنی مردم شهر، هیچ ارتباطات ذهنی در شهر بهدست نمیآورند و میخواهند اوقات فراغت خود را در خارج از شهر بگذرانند تا آرامش را در آنجا پیدا کنند و این ایراد یک شهر است».
منصوری اضافه کرد: «مردم، شهر را میسازند تا بتوانند نیازهای مادی خود را از طریق مشارکت حل کرده و به یک مرتبۀ کمال انسانی دست پیدا کنند، فرایند تولید در جامعۀ وابسته به زندگی مشترک و در جوار هم است و اساس شهرها بر پایه این نیاز شکل میگیرد اما در ادامه، اتفاقات فرعی مانند رفتوآمد در شهر غالب میشود و فلسفۀ وجودی شهر و یکجانشینی انسانها را در سایه قرار میدهد، برنامههای توسعه بر برنامههای تقویت و تداوم همبستگی اجتماعی و فلسفۀ وجودی شهر غالب میشود و کمکم اصل زندگی اجتماعی فراموش میشود.
گردشگری شهری با افزایش ارتباط افراد با شهر و جامعه محقق میشود
منصوری با بیان اینکه منظور ما از گردشگری شهری، رفتاری است که انسانها برای تقویت ارتباط خود با شهر و جامعه بروز میدهند، گفت: «مردم در شهر طوری زندگی میکنند که بتوانند شهر را بیشتر بشناسند و لمس کنند، اگر شهر بتواند جاذبههایی داشته باشد که شهروندان در حین زندگی روزانۀ خود به دو هدف افزایش ارتباط با محیط و ارتباط اجتماعی دست یابند، گردشگری شهری عملیاتی شده است».
این استاد دانشگاه افزود: «برای رسیدن به این هدف، باید زمینههایی در شهر فراهم شود که نیاز به ارتباط با محیط و ارتباط با جامعه در خود شهر تأمین شود و فرار از شهر برای گذران فراغت کاهش پیدا کند، البته باید توجه داشت که ساعت فراغت انسانها در شهر، در گروههای مختلف اجتماعی متفاوت است. حال با این تعریف از گردشگری شهری و زندگی پیاده، باید گفت ما به دنبال ارتباط میان این دو هستیم تا بتوانیم در برنامهریزی شهری، نسبتی بین این دو برقرار کنیم تا در شهر اثر بگذارد».
توسعه متمرکز مانعی برای ارتباط مردم با شهر و اجتماع
در ادامۀ جلسه جهانگیر جهانگیری، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه گردشگری ذیل توسعه قرار دارد گفت: «امروز برنامههای توسعۀ کلان شهری پاسخگوی نیازهای شهر و شهروندان نیست و نمیتوان یک مدل ثابت را در تمام شهرها اجرا کرد و هر برنامۀ توسعهای باید بر مبنای پتانسیلها و خردهفرهنگهای هر منطقه شکل گیرد. برنامهها دو دستهاند، توسعۀ متمرکز و توسعه با نظر مردم: توسعه نوع اول هیچگاه پاسخ نمیدهد چرا که در این برنامه یک عده، کبیر و شهروندان، صغیر در نظر گرفته میشوند. تا امروز هم برنامههای توسعه به این شکل بوده و به همین دلیل هم پاسخگو نبودهاند. اما برای اجرای مدل دوم نیز ما با موانعی مواجه هستیم چراکه جلب مشارکت شهروندان در برنامههای توسعه، زمانبر است و نیازمند نظرات کارشناسی است».
فرهنگ، موضوعی مهم در تحقق گردشگری شهری
جهانگیری ادامه داد: «امروز که ما از گردشگری پیاده صحبت میکنیم باید بدانیم که پیادهرو میراث گذشته و محل عبور و گذر است و حال ما میخواهیم این محل عبور و گذر را جذاب کنیم اما در این حین باید به فرهنگ جامعه نیز توجه کرد. به عنوان مثال از گذشته تاکنون، تفریح شیرازیها، گذران اوقات فراغت در خارج از شهر و در باغشهرها بوده است و از گذرگاهها صرفاً برای عبور و انجام امور روزانه استفاده میکردند و کمتر کسی برای قدمزدن در شهر حضور پیدا میکند».
عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه گردشگر، کسی است که میخواهد بخشی از زمان غیرکاری خود را بهطور ارادی در منطقهای که دوست دارد بگذراند گفت: «ما نمیتوانیم برای اشخاص تصمیم بگیریم که اوقات فراغت خود را کجا بگذرانند. در جامعۀ ایران با توجه به اینکه عرصۀ خصوصی از عرصۀ عمومی جدا است، ارتباطات اجتماعی خیلی ضعیف میشود».
توسعه با مردم و برای مردم
وی اضافه کرد: «در کشورهای دیگر در معابر فضاهای مکثی برای توقف و تعامل افراد باهم ایجاد شده که ما چنین فضایی در کشور نداریم. بنابراین برنامهریزی در این خصوص باید با نظر مردم صورت بگیرد چراکه بدون نظر مردم هیچ پروژهای موفق نیست. توسعه بدون مردم نمیشود، توسعه با مردم و برای مردم است و یک مدل مشخص و کلان هم برای این توسعه وجود ندارد. هر منطقه براساس پتانسیل و امکانات و فرهنگ ویژۀ خود باید یک برنامۀ توسعه داشته باشد که برنامۀ توسعۀ گردشگری نیز ذیل آن قرار دارد».
سولماز دهقانی رئیس کمیسیون گردشگری و زیارت شورای شهر شیراز دیگر سخنران این نشست با اشاره به سیاستها و شعارهای شورای پنجم در مورد چگونگی ادارۀ شهر گفت: «فعالیت مدیریت شهری شیراز در این دوره بیشتر بر فرهنگمداری و پیادهمحوری تأکید دارد و در مدت یکسالونیم گذشته تلاش خود را برای عمل به این سیاستها انجام داده است».
وی تصریح کرد: «باید توجه داشت که نه تنها در شهر شیراز بلکه در کل ایران، گردشگری پیاده یک موضوع نوپا است در حالیکه در اروپا قدمتی معادل نیمقرن دارد. امروز در حالی از زندگی پیاده در شیراز صحبت میکنیم که حتی پیادهروهای ما در تسخیر خودروها هستند و فرهنگ غلط خودرومحوری در شهر ما رایج شده است تا جایی که فرصت درک شهروندان و گردشگران را از شهر گرفته است و به ما اجازه نمیدهد فضا را درک کنیم تا احساس تعلق بیشتری به شهر داشته باشیم، بنابراین کار ما در این حوزه بسیار سخت است».
رئیس کمیسیون گردشگری و زیارت شورای شهر شیراز با اشاره به آغاز تخریب بافتهای تاریخی شهر در دورۀ مدیریت گذشته و در پی طرح توسعۀ حرم گفت: «باید مانع تخریب بافتهای تاریخی شویم چراکه بافت تاریخی ما یک ظرفیت بزرگ در راستای تحقق گردشگری پیاده است و اگر پیادهراهها و در بافت تاریخی اجرایی شود میتواند موجب پایداری بافت و رونق اقتصادی و فرهنگی آن شود. همچنین حفظ باغات قصرالدشت که قابلیت جذب گردشگر را دارد بسیار حائز اهمیت است».
وی ادامه داد: «مدیریت شهری سالهاست به دنبال جامعۀ گردشگری است اما هنوز هم به نتیجه نرسیده است. طرح جامع توسعۀ گردشگری در شیراز دارای پهنههای مشخص شامل باغهای قصرالدشت، بافتهای تاریخی، پهنۀ خرید و تجارت است که از دل هرکدام میتواند پیادهراههایی بیرون آید که عناصر با ارزش شهر را به هم پیوند بزنند».
دهقانی افزود: «ما در پیادهراهسازی تجربۀ بدی داشتهایم چراکه در این پروژهها به پیوستهای مطالعاتی توجهی نشده و صرفاً برخی اقدامات شتابزده صورت گرفته که جای بازنگری دارد. ما امروز سعی میکنیم با دانش و تأمل در پیادهراهسازی اقدام کنیم».
در ادامه امین حبیبی با اشاره به اینکه گردشگری ابزاری است برای تقویت ارتباط فرد با شهر و جامعه، خطاب به منصوری گفت: «با توجه به این تعریف که گردشگری یک مدل زندگی پیاده است که انسانها و مدل زندگی آنها را دربرمیگیرد، به عنوان یک طراح محیطی چه راهبردها و استراتژیهایی میتواند در این تعریف قرار بگیرد تا به چارچوب اجرایی برسد؟ ابزار ما برای تنظیم این نسبت چیست؟».
۴ استراتژی و راهبرد برای ایجاد گردشگری پیاده در شیراز
منصوری در پاسخ به سؤالات مطرحشده توضیح داد: «من ۴ استراتژی و راهبرد اصلی را برای رونق زندگی پیاده در ارتباط با گردشگری توصیه میکنم. با این نظر که برنامهها باید با مشارکت ذینفعان و بهشکل محلی تهیه شود، موافقم. تجربۀ شهرسازی مدرن ما از دهۀ چهل به بعد حاکی از این است که برنامهریزیهای متمرکز در کشور ما موفق نبودهاند اما باید توجه داشت که محلیشدن برنامهها نیز مشکلات خود را دارد اما باید برای رفع موانع تلاش کرد».
وی در تبیین این ۴ راهبرد گفت: «ابتدا اینکه باید از یک برنامهریزی موازی برای گردشگری خارج از جریان زندگی روزانه خودداری کرد، یعنی باید جریان زندگی روزانه با گردشگری منطبق باشد و برنامهها در تلفیق با زندگی شهری اجرا شود. این شرط پایداری برنامه است. برای رونق گردشگری باید لبۀ تماس انسانها با محیط و اجتماع بیشتر و بر توسعۀ زندگی محلهای پافشاری شود، یعنی یکی از نقشهای اصلی شهر به عنوان سکونتگاه و احساس تعلق به مکان که در شهرهای مدرن با برهمخوردن قلمروهای محلهای از بین رفته در فرایند توسعۀ زندگی پیاده بازیابی شود. یعنی قبل از اینکه به دنبال نجات اقتصاد شهر و فعالیتهای تفرجگاهی و … برویم باید موضوع سکونت را نجات دهیم و از طریق مدل تاریخی و سنتی و فرهنگی محلهها را احیا کنیم تا تعلق انسان به مکان، در مقیاس سکونت بازیابی شود».
منصوری تصریح کرد: «در سطح دوم باید سایر ارتباطات انسان با شهر یعنی حضور و رفتوآمد در شهر را مد نظر قرار داد به عنوان مثال ترجیح حملونقل عمومی به خودروی شخصی یک رویکرد در سطح دوم تعاملات انسان با شهر است که نیاز به تعریف شیوههای حملونقل دارد، این شیوه باید با توجه به امکان گردشگری و تعلق به مکان و افزیش سطح تماس انسان با محیط و جامعه تعریف شود».
پارکسازی پاسخگوی رونق گردشگری پیاده نیست
وی با تأکید بر لزوم حفط باغشهرهای شیراز گفت: «اکنون پارکسازی برای گردشگری پیاده جوابگو نیست و صرفاً برای افزایش سرانههای سبز شهر توجیهپذیر است. مدل موفق، مدل باغ شهر است، باغ شهری که باغات آن در لبۀ معابر است البته منظور یک پیاروی حقیر با یک درخت خشک شده نیست بلکه منظور عرصههای گشاده و وسیع در مسیر رفتوآمد است که بیشتر فضای آن به باغ اختصاص داده شده و تمام امکانات درون آن وجود دارد و این یک استراتژی برای گسترش گردشگری پیاده است».
این استاد دانشگاه، 4 راهبرد تلفیق با زندگی روزانه، احیا زندگی محلهای، ترجیح پیاده به سواره و تأکید بر ایدۀ باغشهر را به عنوان استراتژیهایی که میتوانند در شیراز موفق باشد دانست و افزود: «البته ذیل این استراتژیها باید سیاستها و اقداماتی تعریف شود مانند احیای پیادهروهای قصرالدشت که این در حقیقت بازگردان و ایجاد فرصت برای ارتباط شهروندان شیرازی با ارزشی طبیعی به نام منظر طبیعی قصرالدشت است. اکنون این مکان امکانات و دسترسی های آسان ندارد و ناامن است اما به عنوان یک اقدام میتواند به رونق گردشگری شهری کمک کند».
وی زنجیرۀ آثار تاریخی شیراز را فرصتی دیگر برای این شهر برشمرد و گفت: «این بافت به دلیل اینکه هم مقصد توریستها است و هم با بافت ارگانیک شهر پیوند خورده، خودبهخود در نقاط کلیدی شهر قرار گرفته و اگر ما یک برنامهریزی قوی محور پیاده داشته باشیم میتوانیم از آنها به عنوان حلقۀ رابط ظرفیتهای تاریخی و ایجاد یک مسیر گردشگری و تفرجگاهی داشته باشیم که هم به رفتوآمد روزانه سرویس میدهد و هم برای توریستها قابل استفاده است و این دانهها را به هم وصل میکند».
حبیبی در ادامه خطاب به جهانگیری گفت: «اگر ما این تعریف را بپذیریم که زندگی پیاده یک رویکرد است که از گردشگری جدا نیست، به نظر شما جامعهشناسی شهری چطور میتواند به عنوان یک دانش این رویکرد را تقویت کند؟».
جهانگیری در پاسخ به سؤال مطرحشده اظهار داشت: «ما دو نوع شهر داریم یکی شهرهای کشورهای درحال توسعه که شهرنشین محور هستند اما فرهنگ شهری ندارند و دیگری شهرهایی که واقعاً شهروندمحور هستند، موضوعی که آقای منصوری مطرح کردند بر اساس شهرهای شهروندمحور است که در ایران اصلاً وجود ندارد. ما شهروند نیستیم شهرنشین هستیم، شهروند کسی است که توانمندی تصمیمگیری در زندگی شهری را دارد و میتواند برای امور داخلی و محلهای و سازمان و تشکل مدنی داشته باشد که این امکان در کشور ما وجود ندارد. بنابراین نمیتوانیم این مدل را پیش ببریم. ما هیچوقت نقشی در ساخت شهرها نداشتهایم. شهرهای جهان سوم اقتدارمحورند و حاکمان، شهرها را ساختهاند، اکنون شهر شیراز ساخته شده و ما میخواهیم در یک شهر ساخته شده، اصلاحات انجام دهیم اما از آنجاکه این شهر براساس یک الگوی شهرسازی ساخته نشده با مشکل مواجه میشویم لذا باید بگوییم که مشکل اساسی ما بنیان فرهنگ است».
وی با بیان اینکه صحبت از این اصلاحات زمانی معنا پیدا میکند که ما شهروند باشیم گفت: «ما در کشورمان دو نوع زندگی داریم، زندگی اجتماعی و زندگی خصوصی، وقتی ما به این روش زندگی میکنیم یعنی دو نوع رفتار و شخصیت متفاوت داریم. ارتباطات اجتماعی بر مبنای اعتماد متقابل افراد صورت میگیرد اما داشتن دو نوع زندگی یعنی این اعتماد بین افراد جامعۀ ما وجود ندارد، بنابراین در این شرایط چطور میتوان ارتباطات اجتماعی را تقویت کرد؟ لذا واقعیت این است که مشکل ما درون فرهنگ است و ابتدا باید آن را اصلاح کنیم و تا زمانی که فرهنگ اصلاح نشود، هرچقدر کار فیزیکی انجام دهیم بیفایده است».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «موضوع محلهمحوری نیز موضوع درستی است، اما در جایی مانند مالآباد که صرفاً ساختمان و سکونتگاه بدون فاصله و فضای سبز و باز ایجاد شده، چطور میتوان محله را تعریف کرد، ضمن اینکه افراد ناهمگون در کنار هم زندگی میکنند که هیچ ارتباطی باهم ندارند، در چنین محلهای چطور میتوان ارتباطات اجتماعی را به وجود آورد. ما ضعف ارتباطات اجتماعی داریم چراکه در فرهنگ ما آمده است که هرچه از هم دوری کنیم زندگی راحتتری خواهیم داشت».
مدیریت شهرهای ما در خدمت خودروها است
جهانگیری افزود: «سیاستهای شهری ما موجب شده، شهرهای ما ماشینسالار شوند و تمام مدیریت شهر در خدمت ماشین است. بنابراین باید مدلی تدوین کنیم که با خودمان جور باشد».
در ادامه دهقانی در پاسخ به سؤال مطرحشده مبنی بر اینکه، با توجه به پهنهبندی شیراز، این پهنهبندیها چه کمکی به توسعۀ گردشگری میکند، گفت: «در طرح جامع گردشگری که برای شهر شیراز تدوین شده و اکنون در مراحل پایانی است که البته ما انتقاداتی به آن داریم چرا که بخش مربوط به برندسازی در گردشگری در این طرح ارائه نشده است، دارای ۹ پهنه است که مهمترین آن، باغات قصرالدشت، بافت تاریخی شیراز و پهنۀ خرید و تجارت است».
رئیس کمیسیون گردشگری و زیارت شورای شهر شیراز تصریح کرد: «اگر جاذبههایی مانند آرامگاه سعدی و حافظ را از شیراز بگیرند، شهر ما هیچ جاذبهای برای ارائۀ به توریستها ندارد، جاذبههای فعلی نیز از دورههای قبل به ما ارث رسیده است و ما سعی نکردیم که به جذابیتهای شهر بیفزاییم درحالیکه میتوان در بافت تاریخی اقدامات خوبی را انجام داد به عنوان مثال ایجاد پیادهراه که به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم ساکن این بافت نیز کمک میکند».
وی ادامه داد: «در باغات قصرالدشت نیز اقداماتی برای گردشگری پیاده انجام شده اما متأسفانه ناقص مانده و اکنون پیادهراههای ایجاد شده تبدیل به محورهایی برای تردد خودروها شده است که باید اصلاحاتی در این خصوص صورت گیرد. در مرکز شهر نیز ما پهنۀ تجاری داریم که میتواند با انجام مطالعات به پیادهراههای تجاری تبدیل شوند».
دهقانی با اشاره به اینکه عمدۀ بودجۀ شهرداری شیراز در سال ۹۷ به اتمام پروژههای نیمهتمام و تقاطعها اختصاص داشت گفت: «در سال ۹۸ بودجۀ حوزۀ گردشگری که سال گذشته حدود ۲۳ میلیارد بود به ۱۲۶ میلیارد تومان افزایش یافت که بخش عمده آن به پروژۀ پیادهراه عرفان و احیا میدان توپخانه اختصاص دارد که میتواند در حوزۀ گردشگری شهر مؤثر باشد».
وی ادامه داد: «ما در محور زند که بیشتر کاربری اداری و پزشکی دارد، باغ مینو و باغ کنسولخانه را داریم که اماکن با ارزشی هستند و میتوان با اجرای یک طرح پیاده این نقاط را به هم پیوند داد. ما در کمیسیون گردشگری تصمیم به اختصاص اتوبوسهای گردشگری داشتیم اما به دلیل ترافیک سنگین محورها از اجرای آن منصرف شدیم بنابراین باید به اشکال دیگری از جابهجایی مانند پیادهروی و یا دوچرخهسواری توجه کرد».
دهقانی افزود: «کمکی که مردم میتوانند به اجرای طرحهای گردشگری پیاده کنند این است که این موضوع را از مدیریت شهری مطالبه کنند».
طرح جامع یک سند مدرنیستی و محصول غرب است
در ادامه این نشست سید امیر منصوری در جمعبندی سخنان خود گفت: «در این جلسه گفته شد که شیراز فضای امروزی که جذابیت گردشگری داشته باشد، ندارد و گردشگری شیراز در آثار تاریخی خلاصه شده است، همچنین مطرح شد که ما شهروند نداریم و شهرنشین داریم چراکه اقتدار در دست جامعه نیست و حاکمیت همهچیز را تعیین میکند، هر دو موضوع مطرحشده درست است، اما من با این موضوع که همه این اتفاقات محصول دنیای مدرن هستند و ما از گذشته هم شهروند نداشتیم، مخالفم. نظام تصمیمگیری شهری ما در دورۀ معاصر از یک نظام جامعهمحور و ارگانیک به یک نظام متمرکز تصمیمگیری تبدیل شد و با ظهور طرحهای توسعۀ شهری دیگر قطعی شد. طرح جامع یک سند مدرنیستی و محصول غرب است».
وی افزود: «شهرها و محلات ما در گذشته توسط مردم ساخته شدند و سپس حکام آمدند و در این شهرها اقداماتی را انجام دادند و نظام مدنی و اجتماعی ما را له کردند در حالیکه تا پیش از این، نظام محلهای ما پیشرفتهترین نظام محلهای جهان بود اما به واسطۀ طرحهای توسعۀ شهری، آن را از دست دادیم اما هنوز هم قابل بازیابی است».
او با اشاره به این موضوع که جذابیت شیراز به بافتهای تاریخی محدود شده است بیان کرد: «اگر بخواهیم جذابیتهای جدید برای شهر بسازیم باید رویکردمان را تغییر دهیم و یکی از اقدامات اساسی برای تعویض رویکرد این است که خودرومحوری را کنار بگذاریم، چراکه شهر، محلی برای تردد و تعامل مردم در کنار هم و با هم است. لذا ما ابتدا باید برای تحقق این مهم، استراتژی داشته باشیم و فرصت گردشگری شهری در مقیاس خرد محلهای و منطقهای را فراهم کنیم به عنوان مثال شهرداری باید در کنار سکونتگاهها، فضاهای تعامل برای افراد آن محل و بازی کودکان ایجاد کند».
این استاد دانشگاه اضافه کرد: «ما برای خروج از بحران چارهای نداریم جز فکرکردن و طرحاندازی و باید عزممان را جزم کنیم تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم، از طرفی گردشگری پیاده باید به یک مطالبه تبدیل شود. یک نکته را هم نباید فراموش کرد که طرح جامع تیغی بر گردن ما است بنابراین باید طرح جامع را کنار گذاشت و برنامههای محلی را در دستور کار قرار داد».
جهانگیر جهانگیری نیز در بخش پایانی سخنان خود گفت: «مشکل اساسی ما، عدم تمرکز تصمیمگیریهاست و شورای شهر آخرین مکان تصمیمگیری شهری نیست، همچنین طرحهای متمرکز و جامع پاسخگوی مشکلات شهر نیستند چراکه آنها نیز قائم به مدیر بوده و براساس درآمدزایی برای شهرداریها تغییر میکند».
وی ادامه داد: «ما برای توسعۀ گردشگری هیچکاری انجام ندادهایم و صرفاً میراثخوار گذشتگان بودهایم. مردم وقتی از محیط بازخورد منفی میگیرند حداقل زمان خود را آنجا میگذرانند و مهمتر از هم اینکه ما باید اصلاح فرهنگ را در اولویت قرار دهیم، چراکه بدون فرهنگ هرچه بسازیم پاسخ نمیگیریم».
دهقانی نیز با بیان اینکه تمام تلاش ما در شورا این است که جاذبه های جدیدی در شهر شیراز ایجاد شود، گفت: «یکی از موارد مهمی که ما در شورا به آن پرداختیم موضوع ساماندهی سرویسهای بهداشتی سطح شهر به عنوان یک نیاز مهم است که متأسفانه وضعیت در این حوزه بسیار بد است، موضوع دیگر ایجاد خیابانهای غذا و زیست شبانه است که فضای شهر در شب را در اختیار شهروندان قرار میدهد و ما هنوز چنین فضایی نداریم اما این موضوع در دستور کار شورا قرار دارد. همچنین ایجاد فستیوالها و نمایشگاهها موضوعاتی است که از نظر محتوایی نیز جذابیت ایجاد میکند».
امین حبیبی نیز در پایان نشست اظهار داشت: «شیراز در یک اقلیم گرم و خشک اما با یک شرایط اکولوژیکی ویژه واقع شده است بنابراین زندگی پیاده در شهر صرفاً محدود به فعالیت روزانه نیست و به شب نیز اختصاص پیدا میکند. بنابراین میتوان در شهر استراتژیهایی را پیشبینی کرد تا شهروندان در شب نیز از فضاهای شهری استفاده کنند و رویدادمحوری نیز میتواند موضوعی کلیدی در این حوزه باشد. مدل توسعه باید مشارکتمحور باشد تا خردهفرهنگها نیز تقویت کند».