توجه بیشتر به مسائل فرهنگی و اجتماعی دانشجویان به دورۀ اصلاحات بازمیگردد. در سال ۱۳۷۶ معاونت فرهنگی و اجتماعی به صورت مستقل در وزارت علوم ایران شکل گرفت. اهداف و وظایف این معاونت نشان از تأکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی دانشجویان دارد، ولی مسأله قابل تأمل، عدم توجه به فضاهای کالبدی است که قرار بوده بسیاری از این اهداف در آنها محقق شوند. این در حالی است که اهمیت این مسأله در«سند دانشگاه اسلامی» به عنوان یک طرح فرادست ملی و سند فرهنگی کشور دیده شده است.
دانشجویان با ورود به محیط دانشگاه با تجارب جدیدی روبرو میشوند. شکلگیری هویت اجتماعی سیاسی و تغییرات در هویت فردی، این مقطع تحصیلی را به مرحلۀ گذار ویژهای بدل نموده که نیازمند توجه خاص است. محیط دانشگاه تجارب گوناگونی را فراهم میکند که توجه دانشجویان را به موضوع هویت جلب کرده و موجب میشود که آنها به راه حلهای جایگزین مربوط به هویت بیاندیشند. از آنجایی که در این شرایط فرد، دانش جدیدی را جذب دانش موجود خود مینماید، پدیده «درونسازی» روی میدهد. درون سازی عبارت است از «تلاش فرد در جهت سازگارشدن با ساختارهای محیطی از طریق همسانسازی آن با ساختهای خود».
ویژگیهای خاص شخصیتی، فرهنگی، اجتماعی و هویتی قشر دانشجو به واسطه مقتضیات سنی، شرایط ویژهای را برای این مرحله گذار در فضای آموزش عالی فراهم نموده است: ورود به مرحله بلوغ عاطفی، رویارویی با افکار و فرهنگهای مختلف، تعارض میان سنتها و باورهای گذشته خانوادگی و محیط جدید دوستان دانشگاه ارتباط با افراد و گروههای جدید در فضایی متفاوت، تغییرات شکل فضای آموزشی، تغییرات و شکل گیری هویتی، فاصله گرفتن از خانواده و کاهش نظارت بیرونی، نگرانیهای مربوط به آینده شغلی و عدم وجود چشم انداز خاص شغلی و حرفه ای،… همچنین در این دوره فرد برای نخستین بار حضور جنس مخالف را در فضای آموزشی تجربه میکند که خود، مسائل جنسیتی خاصی را سبب میشود. تمامی این موارد میتواند اثرات مثبت یا منفی را برای فرد به دنبال داشته باشد. از جمله آسیبهای اجتماعی و تبعات منفی آن میتوان به گرایش به خودکشی، مواد مخدر و… اشاره نمود.
از سویی تحقیقات حاکی از آن است که فضا و محیط مصنوع نقش بسزای بر شکل گیری هویت و ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و میتواند در شکل گیری، تشدید و یا کاهش معضلات بعد اجتماعی و روانی انسان تاثیر گذار باشد. همچنین محیط آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری در فرایند یادگیری و شکل گیری هویت فردی بسیار موثر میباشد. محیط دانشگاه میتواند بستر مناسبی برای موفقیت یا عدم موفقیت دانشجویان گردد.
دیویی تعامل فرد و محیط را مبنای بازسازی تجربه میداند. این نوسازی تجربه که خود محصول تعامل است بعدا به جریان تغییر موفقیت فرد و محیط منجر میشود. از نظر وی معرفت وابسته به موقعیتی است که در آن حاصل میشود. آنچه در یک موقعیت به وجود میآید تحت تاثیر شرایط موجود در آن موقعیت است. بنابراین فضای کالبدی میبایست در راستای پاسخگویی به نیازهای قشر دانشجو طراحی و اجرا گردد.
گیدنز معتقد است استفاده دائم و مستمر از یک محل در زندگی باعث شکل گیری هویت مکان و پیوند آن با هویت شخص میگردد. این هویت بر مناسبات انسانی و اجتماعی و همچنین بر یادگیری و آموزش تاثیر به سزایی دارد. اصطلاح «هویت مکانی» نخستین بار توسط پروشانسکی در سال 1978 مورد استفاده قرار گرفت که به ابعادی از خود اشاره دارد که هویت شخصی فرد را در رابطه با محیط فیزیکی و به واسطه الگوی پیچیده نظرات خودآگاه و ناخودآگاه، باورها، رجحان ها، احساسات، ارزشها، اهداف، گرایشات رفتاری و مهارتهای مرتبط با این محیط تعریف میکند. به عبارتی هویت مکانی به مولفهای از هویت اشاره دارد که با احساسات مربوط به یک مکان خاص در ارتباط است. همچنین مکان دارای هویتی است که این هویت بر مناسبات انسانی و اجتماعی و همچنین بر یادگیری و آموزش تاثیر به سزایی دارد.
حضور در فضایی با هویت منسجم، نیروی زیادی برای ادراک طلب ننموده، آسودگی خاطر را به دنبال خواهد داشت و فرد درآن فضا احساس امنیت میکند. در این حالت فرد با درگیری کمتری مواجه بوده و فرایند یادگیری، بهتر صورت میگیرد. از سویی دیگر احساس راحتی و خوانایی فضا، خود لازم و ملزوم «این همانی» با فضاست. یکی دیگر از نیازهای اصلی دانشجویان شادابی آنهاست و مهمترین عامل موثر بر شادمانی دانشجویان بیان احساسات است. بیان و ابراز ایدهها و افکار فرد را برای نقش آفرینی در جامعه مهیا نموده تا در جریان این سعی و خطاها راه صحیح تعاملات را فراگیرد. لذا فرد برای شکل گیری هویت فکری، اجتماعی و سیاسی خود نیاز به «دیده شدن» و «اثرگذاری در فضای پیرامونی خود» دارد تا از این طریق خود را بیابد. همچنین مشارکت افراد در ساخت فضا باعث تجارب فضایی در یک مکان و به تبع آن احساس تعلق و هویت به آن فضا خواهد شد.
پژوهشی که با هدف دستیابی به راهکارهای کالبدی جهت تسهیل روند هویتبخشی دانشجویان و کاهش تنشهای فکری، اجتماعی و فرهنگی آنان (به طوری که بتواند پاسخگوی نیازهای فرهنگی و اجتماعی آنان باشد) انجام شده نشان میدهد، در فرایند ساخت و توسعه فضاهای دانشگاهی در ایران، مسائل فرهنگی و اجتماعی دانشجویان مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین نتایج طرح پیشنهاداتی را ارائه میدهد که با استفاده از آنها میتوان نسبت به جبران این فقدان اقدام نمود که به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
توجه به فضاهای انجمنها، کانونها و تشکلهای دانشجویی از جمله: توجه به مجاورت ها، قرارگیری در فضاهای با کیفیت محیطی بالا و اختصاص فضایی مستقل ؛ توجه به مسائل فیزیکی و آسایش محیطی ؛ توجه به مسائل کیفی فضایی
دانشگاه و مجاورتهای آن از جمله: لزوم ارتباط مناسب میان شهر و دانشگاه در عملکردها و فعالیت ها؛ لزوم به حداقل رساندن حصارها، دیوارها و موانع فیزیکی میان شهر و دانشگاه ؛ توجه به ظرفیتها و امکانات فرهنگی شهر؛
افزایش تعاملات اجتماعی از جمله: توجه ویژه به فضاهای نیمه باز در ارتباط دهی میان فضاهای بسته و باز و تأکید بر این فضاها به عنوان ظرفیتی برای مکث، گفتگو و استراحت دانشجویان؛ توجه به فضاهایی که در مجاورت آنها تعاملات اجتماعی بیشتر شکل میگیرد ؛ توجه ویژه به فضای سبز و اهمیت آن در افزایش تعاملات اجتماعی و تجربه زیستی دانشجویان ؛ پرهیز از پراکندگی دانشکدهها از یکدیگر و تأکید بر انسجام آنها با هدف افزایش تعملات اجتماعی دانشجویان رشتههای مختلف.
توجه به فرم، شکل و عملکرد از جمله: لزوم توجه به اصول معماری ایرانی در طراحی فضاهای دانشگاهی علی الخصوص توجه به سیر کمال در معماری ایرانی؛ لزوم توجه به فرهنگ و معماری بومی منطقه در طراحی و ساخت فضاهای دانشگاهی؛ توجه به خوانایی فضاهای دانشگاه و پرهیز از پیچیدگیهای
پیش بینی فضاهای جمعی از جمله: طراحی و پیش بینی فضاهای باز، نیمه باز و بسته ی انعطاف پذیر و چند عملکردی با هدف امکان برگزاری رخدادهای فرهنگی
توجه به هویت مکان از جمله: طراحی فضاهای نوستالژیک و خاطره ساز با استفاده از المآنها و نمادهای مناسب در تقویت هویت بخشی به فضا ؛ توجه به ورودی دانشگاه و دانشکدهها و سایر فضاهای دانشگاهی به عنوان یک عنصر هویت بخش
توجه به زیست دانشجویی و گذران وقت از جمله: طراحی و ایجاد فضاهایی که دانشجویان بتوانند اوقات بیشتری را در آنها سپری کنند و لزوم توجه به فضای دانشگاهی به عنوان فضایی که بایستی بتواند تمامی نیازهای اجتماعی و فرهنگی دانشجویان را در مدت حضور ایشان در دانشگاه فراهم کند.
* این نوشته برگرفته از طرح پژوهشی با عنوان” اصول و معیارهای تدوین ضوابط کالبدی فضاهای آموزش عالی با تأکید بر عوامل اجتماعی و فرهنگی” به سفارش و با حمایت مالی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی است.