موقعیت جغرافیایی کلانشهر تهران در دامنۀ جنوبی رشتهکوههای البرز و به طبع آن وجود رودهای متعدد در ساختار شهر، آن را در معرض خطر سیل قرار میدهد. بنابراین توجه به این پدیدۀ طبیعی در طراحی شهر از جمله ضروریات است. چگونگی مواجهه با سیل در کلانشهری همچون تهران از منظرهای گوناگون قابل نقد و بررسی است. در ادامه، طراحی منظر و محیط زیست شهری تهران برای مهار سیلاب مورد نقد قرار گرفته است. امروزه، رویکرد زیرساخت سبز در بسیاری از شهرهای دنیا برای مقابله با سیلابهای احتمالی مورد توجه قرار گرفته و تابآوری شهرها را در برابر این پدیده افزایش میدهد. در رویکرد طراحی زیرساخت سبز توجه به پتانسیل چندعملکردی محیط زیست شهری و ترکیب نیاز ذخیره سیلابهای موقت با دیگر نیازهای اکولوژیک، تفریحی و عملکردی مداوم؛ آن را به راهکاری بهینه در طراحی ساختار و منظر شهری بدل کرده است. بنابراین این سوال مطرح میشود که نقش زیرساخت سبز_آبی تهران در مهار سیلابهای احتمالی تا چه حد تأثیرگذار است؟
ساخت و سازهای بیرویه چنان به بستر طبیعی شهر حمله برده و آن را نابود کرده که فراموش میکنیم؛ پیش از این طبیعت و عملکردهای طبیعی آن در همین بستر وجود داشته و انسان، خود باعث بروز فجایع حاصل از پدیدههای طبیعی در شهر میشود. در مناطقی که در معرض خطر سیلاب قرار دارند، کاهش خطر از طریق افزایش ذخیره آب و اصلاح کردن مسیرهای انتقال آب به دست میآید. در صورتیکه ساختار شهر تهران نشان دهنده بکارگیری سیاستهایی مغایر با این اصول است. رود درهها که مسیر حرکت و انتقال آب هستند به نحوی طراحی شدهاند که خطر سیل را افزایش میدهند. مسیر حرکت سیلاب در بخشی از شهر با ساخت و احداث پارکهای شهری همچون بوستان نهج البلاغه و بوستان جوانمردان با استفاده از مصالح غیرقابل نفوذ و سنگفرشی از سیمان و بتن بر بستر رود مختل شده است. مدیریت شهری تهران برای استفادۀ بهینه از فضای رود درهها آنها را تبدیل به بوستان و فضای سبز کرده است تا از متروکهشدن و استفادههای نابجا در محیط شهری جلوگیری کند. اما مسائل محیط زیستی در قبال چنین تغییری نادیده گرفته شده است. بنابراین اتخاذ چنین دیدگاه یک سویهای از جانب مدیریت شهری که منجر به ایجاد معضلات اساسی در هنگام بحرانهایی همچون سیل خواهد شد، قابل نقد بوده و نیازمند بازنگری در رویکردهای بکار گرفته شده است. در بخشی دیگر از شهر با ساخت بزرگراه و ایجاد آسفالت بر مسیر رودی که بایستی سیلاب را از دامنه کوه به پایین دست خود هدایت کند، مسدود شده است. در این صورت، چگونه میتوان انتظار عدم تخریب شهر در برابر حوادث طبیعی را داشت. مسعود زندی، رئیس اداره محیط زیست در رابطه با تغییر ساختار رود درهها در بوستان نهج البلاغه میگوید: «هر گونه تغییری در بستر مسیل که منجر به کاهش نفوذپذیری شود، اقدامی غیر اصولی است و به افزایش روان آب و خطر سیل بدل خواهد شد. حاشیههای این مسیلها هم علاوه بر آنکه مانع جذب آب میشود، خطر سیلاب و عدم تاب آوری را افزایش میدهد». [1] اشاره این مطلب توسط رئیس ادارۀ محیط زیست تهران نشان از آگاهی مسئولین نسبت به این موضوع است. پس چرا در عمل شاهد طرحهایی خلاف این موضع هستیم؟ آیا سازمان محیط زیست تهران از قدرت لازم برای ممانعت از اجرای چنین طرحهایی برخوردار نیست؟
تابآوری محیط شهری در برابر سیلابهای احتمالی در صورتی قابل انتظار است که محیط زیست شهری را یک واحد هیدرولوژیک در ارتباط با مجموعهای از واحدهای هیدرولوژیک گستردهتر دید و در این راستا از فلسفه طراحی بهره برد که بر راهکارهایی مبتنی بر ساختار، مصالح و سیستمهایی منطبق بر ماهیت فرآیندهای بیولوژیکی تاکید کند. این گونه طراحی تمرکز خود را بر کنترل یا اجتناب از جریان آب نمیگذارد بلکه عملکرد بهینه خود را همراه با جریان آب پیدا میکند.[2] حل مسائل شهری با توجه به ماهیت آن نیازمند بکارگیری رویکردهایی همه جانبه و کل نگر است که تمامی جنبههای مرتبط با موضوع را مد نظر قرار میدهد.
چند عملکردی بودن سیستم زیرساخت سبز قابلیت تلفیق آن را با دیگر سیستمهایی نظیر هیدرولوژی، حمل و نقل، انرژی، اقتصاد و غیره ممکن میسازد و طرحهایی در جهت هارمونی محیط زیست شهری با پدیدههای طبیعی ارائه میکند که عملکرد آنها را به رسمیت میشناسد و در جهت تسهیل عملکرد آنها در ساختار شهر اقدام موثری محسوب میشود.[3] ساخت سطوح قابل نفوذ و سنگ فرشهای متخلخل در پیاده رو ها، استفاده از بام سبز و دیوار سبز، به رسمیت شناختن وضعیت طبیعی رود درهها و حفظ پوشش گیاهی بومی شریانهای حیاتی شهر تهران لازمه دستیابی به شهری زیست پذیر و تاب آور در مقابل خطر سیلابهای اجتناب ناپذیر است. تکنیکهای موثر در کاهش خطر سیلاب که در زیرساخت سبز در محیط شهری بکار گرفته میشوند از جمله؛ آبراهههای زیستی، آبراهه با پوشش گیاهی طبیعی، ساخت باغ باران و حوضچههایی که به منظور مدیریت زهکشی، اهداف زیبایی شناسانه و تقویت تنوع زیستی محلی ساخته میشود، در طراحی ساختار شهر تهران نادیده گرفته شده است.
به نظر میرسد، ساختار شهر تهران نیازمند ارزیابی مجدد کل نگرانه در روابط بین اجزا طبیعی و ساخته شده در محیط شهر است. درک آسیب پذیری ساختار شهر تهران در برابر خطر سیل و اقدام موثر به منظور عملکرد بهینه آن در مقابل حوادث ناشی از پدیدههای طبیعی همچون سیلاب نیازمند برون رفت از رویکردهای صلب و فن سالارانه است. بکارگیری رویکرد منظرین در طراحی زیرساخت سبز_آبی شهری، عناصر طبیعی را فرصتی برای تعامل انسان با طبیعت در محیط شهری میبیند؛ نه تنها آنها را از بین نمی برد بلکه با طراحی هدفمند آنها را در معرض دید بیشتر قرار میدهد تا تجربه زیبایی شناسانه را برای شهروندان فراهم آورد.
بنابراین بهتر است علاج واقعه را قبل از وقوع کرد، هنور هم برای اصلاح طرحهایی که در مغایرت با محیط زیست شهری هستند، دیر نیست. بیشک بازگرداندن رود درههای تهران به حالت طبیعی و طراحی مجدد آنها با اتخاذ دیدگاه کل نگرانه و بکارگیری رویکردهای نوینی همچون زیرساخت سبز و نگاه منظرین به این پدیده در مراحل اولیۀ طراحی، هزینه کمتری نسبت به خرابیهای ناشی از سیلابهای آتی تهران خواهد داشت. در واقع، توجه به پتانسیل چند عملکردی سایتها یک ویژگی کلیدی است که فلسفه طرح زیر ساخت سبز را از بیشتر رویکردهای مرسوم که صرفاً بر دفاع یا سازش در مقابل سیلاب تمرکز میکند، متمایز میکند. رویکردی که با صرف هزینه اندک و بهره گیری از مواهب طبیعت در جهت اهداف توسعه پایدار و تاب آوری محیط شهر در برابر مخاطرات طبیعی خواهد بود و نقش زیرساخت سبز_آبی تهران را از موضع خطر آفرین کنونی آن در مواقع بحران، به بخشی مؤثر و هدفمند در برابر سیلابهای احتمالی در ساختار شهر ارتقا خواهد داد.
فهرست منابع
1. خبرگزاری مهر، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸. https://www.mehrnews.com/news/4617486/
2. Lennon, Mick; Scott, Mark & O’Neill, Eoin. (2014). Urban Design and Adapting to Flood Risk: The Role of Green Infrastructure. Journal of Urban Design, 19:5, 745-758.
3. White, Iain. (2008). The absorbent city: urban form and flood risk management. Urban Design and Planning, 161 (4): 151-161.