به عقیدۀ شولتز حس مکان در مکانهایی یافت میشود که دارای شخصیت محیطی از چیزهای ملموساند. اماکن مذهبی در کشور ما ایران، نمونۀ خوبی از دارابودن تشخص و هویت هستند. در واقع به عقیدۀ برخی از صاحبنظران، دارابودن روح مذهبی در یک فضا یکی از عوامل اصلی ارتقای حس مکان است. شهرهای ایران نیز از اماکن و بافتهای مذهبی غنی هستند که در قالب مقبرهها و امامزادهها، مساجد، تکایا و نظایر آن به وفور دیده میشود. اما چرا با دارابودن چنین پتانسیلهایی در جهت ارتقای حس مکان فضاهای شهری، در دهههای اخیر با وجود صرف وقت و هزینه برای مداخلات شهرسازانه، این فضاها از نظر غنای حس مکان رو به افول هستند؟ یکی از اصلیترین این فضاها، بافت اطراف حرم امام رضا (ع) در شهر مشهد است.
از دیرباز تا کنون، بافت اطراف حرمهای مقدس در سراسر کشور ما، هویت مشخصی داشتهاند. وجود بازارهای پر از رنگ و بو و صدا، مردمی که با خلوص برای سیاحت و زیارت به این اماکن میآمدند و تنوعی از فرهنگها و نژادها را به همراه داشتند و کاریزما و جاذبۀ خود حرم، همگی دست به دست هم میدادند تا حس تعلق مکان در این فضاها به اوج خود برسد. در واقع با افزایش این حس تعلق، میزان بیگانگی و غربت در این فضاها به حداقل میرسید و هرساله تعداد زیادی از مردم را با وجود محدودیت منابع مالی و دسترسی به سوی خود جذب مینمود.
اما در طی چند دهۀ اخیر ،بافت مجاور حرم امام رضا (ع) نیز از روند تحولات و مداخلات افسارگسیخته در بافت شهری، مصون نمانده است. سودجویی اقتصادی و نگاه بازاری به این بافتها باعث شده است، مالها، هتلها و محلهای اقامت بلندمرتبه و ناهماهنگ با مقیاس و دانهبندی آنها، به سرعت گسترش یابند. متناسب با فعالیتها و تراکم اضافهشده، شبکۀ بزرگراهها و معابری که دوستدار پیاده نیستند، در حال افزایش هستند. این سیر حرکت از یک بافت آرام و پیادهمحور و متنوع به بافت خشک، کارکردگرا و بدون توجه مقیاسهای انسانی، حس تعلق مکان در این بافتها را بسیار مخدودش کرده است. نقطۀ مقابل این حس مکانِ رو به کاهش، افزایش حس اضطراب، غربت، بیگانگی و عدم امنیت ذهنی است.
گرچه دسترسی به بافت حرم امام رضا (ع) برای افراد غیرپیاده آسانتر و اقامت لوکستر و بهتری مهیا شده است و به جای کالاهای سنتی، پاساژها و مالهای مدرن ایجاد شده است، اما هدف زائران و مسافران مراجعهکننده به این اماکن استفاده از تسهیلات بهتر آسایشی است و یا بهرهگرفتن از بافت سنتی و تجدید قوای ذهنی و آرامش ناشی از حس مکان این بافتهای باارزش مذهبی-تاریخی؟
اصولاً رویکرد به یک بافت مذهبی مانند یک اثر تاریخی و باستانی، باید بسیار محتاطانه باشد تا روح و حس مکان آن را خدشهدار نکند. وجه تمایز این بافتهای مذهبی نیز در همین مزیت هویت تاریخی_مذهبی آنها نهفته است. انگار در اطراف یک بنای باستانی، مال و بزرگراه ساخته شود! حس مکان در این بافتها و اماکن یک گنجینه است که باید حفظ و تقویت شود. هدف در این فضاهای شهری، ارتقای آسایش نیست، بلکه ارتقای حس تعلق مکان و آرامش ناشی از آن برای مردم مراجعهکننده است.
منابع
- تیبالدز، فرانسیس(۱۳۸۳)، شهرسازی شهروند گرا؛ ارتقای عرصههای همگانی در شهرها و محیطهای شهری، ترجمه محمد احمدی نژاد، نشر خاک، چاپ اول، اصفهان.
- شولتز، نورنبرگ(۱۳۸۱)، مفهوم سکونت، امیرعلی احمدی، تهران، آگه.
- .Hay, R. (1998), “Sense of place in developmental context”, Journal of Environmental Psychology, Volume 18, Issue 1, March 1998, pp 5-29.
- .Hidalgo, Carmona & Hernandez,Bernard(2001), “Place Attachment:Conceptual and Empirical Questions”, Journal of Environmental Psychology,vol 21,pp 273-281.
- .Relph, Edward (2009),”A Pragmatic Sense of Place”, Environmental & Architectural Phenomenology, Vol.20.3,fall.