محلهمحوری، شعاری است که مدیر و کارشناس از آن به عنوان یکی از اولویتهای ادارۀ شهر یاد میکنند. اما این عبارت تعریف مشخصی ندارد:
محله تابعی از ذهنیت فرد نسبت به محیط زندگی خود است. ظرفیت ذهنی هر فرد، از لحاظ کالبدی، شعاعی و از حیث اجتماعی تعداد مشخصی را به عنوان محله و هممحلهای میشناسد. شناخت یک محدودۀ مساحتی و جمعیتی به عنوان محله، تا حد بهخصوصی ممکن است و پس از آن، محلهای شکل نمیگیرد، تودههای جمعیتی در مناطق ازقبل مرزبندی شده در حالی زندگی میکنند که خود را عضوی از یک اجتماع نمیدانند.
در شهرهای سنتی ایران، هر محله جمعیتی بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰نفر داشت و مساجد مراکز اجتماعی محلات شناخته میشدند. کارکرد اجتماعی مساجد امروز، رنگ باخته اما در ازای این فقدان، جایگزینی برای یک مرکز اجتماعی محلی مدرن که ترکیبی از کاربریهای چندگانه است، به وجود نیامده است، تهرانِ امروز، ۳۵۰ محله، ۸ میلیون نفر جمعیت و ۲۰۰۰ مسجد دارد.
در این شرایط محلهمحوری، ایجاد پاتوقهایمحلهای یا ۲۰۰۰ میلیارد تومان اعتبار بودجه برای عمران محلهای بیشتر تبلیغ تلقی میشود تا اقدام موثر.
شرط اولیه و بنیادی تحقق محلهمحوری بازتعریف محله مدرن است.