«طاعون تا آخر سال در رشت خسارت رسانیده و کشتار عظیمی کرده و پس از آن رفع شده بود. این مرض مسری که در آغاز سال 1877 (1294 ه.ق.) در دهکدهای به نام شفت واقع در دامنه کوهها شیوع یافته بود…. در این موقع خسران بیماری بقدری بود که در کمتر از چهارهفته جمعیت به یک دهم تنزل کرد و شهر رشت، خواه بر اثر کشتار بیماری و خواه بر اثر فرار مردم خالی از سکنه شد… بعد از مدتی کوتاه بیماری در رشت موضعی شد اما این درنگ دوامی نیافت. مرض بزودی به اطراف شهر رسید و بخصوص در دهاتی که مرقد امامزادهای بود کشتار زیاد کرد زیرا بومیان گروه گروه به زیارت این امامزادهها رفته بودند تا در پناه آن از بیماری مصون بمانند. در مدت هفت هشت ماه که طاعون دوام داشت بیش از چهارهزار نفر را در شهر رشت و دهات اطراف آن ازپا درآورد و تعداد بیمارانی که معالجه شده بودند تقریباً ده برابر کشتهشدگان بود…
برخلاف عقیده پزشکان، فصل پاییز پیشرفت مرض را کند کرد. بارانهای سیلآسای ماه نوامبر محیط را پاک کرد و بخارات فاسدی را که مسبب این بلا بودند از میان برداشت. بدین ترتیب طاعون از بین رفت. برای مجزاکردن کانون بیماری از سایر نقاط در ماه ژوئن قرنطینهای دوازده روزه در دهکده منجیل و جاهای دیگر برقرار کردند. اما چون در این کشور تصمیمات دولتی جز روی کاغذ اجرا نمیشود، برای کسانی که به مأموران بهداشتی پیشکشی میدادند راه باز بود. بسبب برقرارکردن این قرنطینه که رعایت آن دلبخواهی بود، عوارضی بر کالاهای تجاری بستند که سبب تأخیر در حمل و نقل آنها گردید. براساس تحقیق هیئتی پزشکی که از قفقاز فرستاده شده بود، برای مسافران عازم روسیه و مالالتجاره صادراتی ایران قرنطینهای تازه و دوازده روزه در سرحد دو کشور برقرار شد. به نظر میآمد این احتیاط بیش از آنکه جنبه بهداشتی داشته باشد، سیاسی است»
(مردم و دیدنیهای ایران، سفرنامه مادام کارلا سرنا که در 30امین سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به ایران سفر کرد)