نتیجه ناهمخوانی و تقابل کارکرد و هویت فضایی فضاهای عمومی شهر در نگاه مدیران و شهروندان چیست؟
در مطالعات اخیر شهر کمتر به عنوان یک موضوع علمی مشخص و تابع قوانین حرکتی قابل مشاهده مورد توجه است بلکه به عنوان محل گفتگو های متناقض فرهنگی، زیبایی شناختی، سیاسی و اقتصادی شناخته می شود که بر سر مفهوم «شهر» رقابت می کنند. شکل گیری ماهیت فضای عمومی به همین ترتیب تحت تاثیر نیروهای مختلف خارجی و کنش های انسانی قرار دارد.
در برخی موارد نیرو های عام سیاسی، حکومتی، اقتصادی بنابر مصلحت و منافع نهادی به تنازع با ماهیت انسانی و اجتماعی فضا برمی خیزند و در چنین حالتی طراحی و مدیریت فضای عمومی به فرآیندی مداوم از فرافکنی و رقابت تبدیل می شود. ساماندهی چهارراه ولیعصر نیز یکی از موارد چنین مناقشه فضایی بین مردم و مدیران شهری است.
مدیریت شهری با رویکرد امنیتی تردد در سطح را محدود ساخته و مردم در پی حس ناخوانایی و گم گشتگی فضایی در سطح زیرزمینی در پی راهی دیگر هستند؛ نه برای تعامل و کنش اجتماعی بلکه صرف فعل ساده بودن در شهر.
چهارراه ولیعصر در محل تقاطع دو خیابان اصلی و مهم ولیعصر و انقلاب، نقطه ثقل فضایی-فیزیکی و به زعم برخی اجتماعی و سیاسی شهر تهران محسوب می شود و پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به فضای اجتماعی باکیفیت و فعال دارد. این در حالی است که دلایل عامی چون عدم توافق و نبود فهم مشترک شهروندان و مدیران شهری از تعریف و نحوه بهره وری از چهارراه ولیعصر به شکل اعمال نظم و ساختار تحمیلی و نگاه امنیتی به فضا و حذف مردم و اولویت بخشی به سواره از سوی مدیران به جای ارتقاء و گسترش فضاهای عمومی و سپردن آنها به مردم، منجربه حضور و استفاده حداقلی از فضا -صرفاً عبور و مرور- شده است (براتی و خادمی، 1397: 21-22).
عدم وجود دانش لازم در خصوص فضاهای عمومی در سطح کارشناسان و برنامهریزان فضا به هدررفت پتانسیل اجتماعی بالای این فضا دامن زده است. چنانچه انسجام فضای کالبدی، کاربران و عملکرد یکی از دلایل موفقیت فضاست در طراحی فضای زیرزمینی رعایت نشده است؛ یکی از حالات پخشایش غیر دلخواه زمانی صورت می گیرد که شبکه عبور و مرور پیاده با ارتفاع از سطح زمین یا به صورت زیرزمینی وجود داشته باشند.
از این رو چهارراه ولیعصر مصداق بارز یک فضای مورد هجمه توسط مدیریت شهری است که استعداد و امکانات اجتماعی بالقوه آن به پای رویکرد ترافیکی و امنیتی قربانی می شود و فراتر از یک فضای عبوری به نفع سواره در سطح زمین و یک فضای زیرزمینی ناخوانا و صرفاً عبوری با تجربه ناخوشایند فضایی برای شهروندان عملکردی ندارد. این فضا نه تنها عملکرد اجتماعی موفقی ندارد بلکه مصداقی بارز از غیر دموکراتیک کردن شهر به نفع خودروداران و به زیان پیاده روها، افراد مسن و معلول است.
تقابل و تعامل میان ادعاهای مختلف حتی در ساده ترین اشکال نظیر عبور و مرور درباره فضا، شهر را به مجموعه ای پویا از مکان ها و افراد تبدیل می کند. مقاومت، تخلف و رقابت به همان اندازه مشخصه مکان های عمومی شهر است که ادعای ایجاد هویت ثابت یا انتزاعی توسط مدیران برای آنها. از این رو اهداف طراحان برای کنترل شخصیت یک فضا ممکن است با استفاده متفاوت از مکان برآورده شود، آنهم به شیوه ای که آنها پیش بینی یا تصویب نکرده اند.
منابع:
- براتی، ناصر. خادمی، شهرزاد. (1397). فضاهای جمعی: ضرورت ها و موانع؛ نمونه موردی: چهارراه ولی عصر تهران. منظر، 10(44): 18-23.
- Tajbakhsh, K. (2000). The promise of the city: space, identity, and politics in contemporary social thought. Univ of California Press.