چرا علیرغم هشدار ها، تاکنون مدیریت کلان برنامه و اقدامی موثر برای موضوع ابرچالش آب ارائه نکرده است؟
سازمان ملل متحد هشدار داده که تا سال ۲۰۴۰ بیش از ۹۰ درصد مساحت ایران تحت تاثیر تنش آبی شدید قرار خواهد گرفت. کاهش 40 درصدی بارش ها در اثر تغییرات اقلیمی، جغرافیای خشک و نیمه خشک شهرهای ایران، عدم تجدید آبهای سطحی و برداشت بیش از ۸۰ درصد مصارف آب در بخش کشاورزی، خانگی و صنعتی از منابع آب های زیرزمینی، منجر به عدم تعادل مصرف آب با میزان موجودی آن شده است. از طرفی دیگر طرح های توسعه شهری، استقرار نامناسب صنایع و افزایش جمعیت، بارگذاری بر روی منابع آب را دوچندان کرده است.
همچنین سیاست های غلط مبنی بر سدسازی های بی رویه، ایجاد شبکه های آبیاری و زهکشی و خطوط انتقال آب با اتلاف بالا، ساخت نیروگاه های برق آبی، حفر 38000 چاه عمیق و … موجب برداشت حداکثری از آبخوان های زیرزمینی شده و کشور را بر مدار بیابانی شدن کامل قرار داده است. پیشی گرفتن خروجی از ورودی آب، آغازی برای یک فاجعه بزرگ و تبدیل موضوع کمبود آب از بحران به ورشکستگی است. اگر در حالت بحران بتوان با تمهیداتی سیستم را به حالت اولیه بازگرداند در حالت ورشکستگی، جبران کمبود آب امری ناممکن خواهد بود.
امروزه شهرهای ایران با ابرچالش آب مواجه هستند؛ این ابرچالش یک سوی آن بی آبی و سوی دیگرش سیلاب های فاجعه بار است. ورشکستگی آب علاوه بر آثار زیست محیطی، معضلات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی نیز به دنبال خواهد داشت. برنامه های توسعه شهرها، کشاورزی، صنعت، بهداشت، معیشت و حتی فرهنگ و تمدن بدون آب غیرممکن است. تدوام کمبود آب به درگیری و نزاع های داخلی خواهد انجامید و تهدیدی برای امنیت ملی است. بیش از 60 درصد مهاجرت های چند دهه اخیر بطور مستقیم به معضل کمبود آب باز می گردد.
این مسئله رقم حاشیه نشینی شهرها را از 12 میلیون به بالای 22 میلیون نفر افزایش داده و باعث خالی از سکنه شدن بسیاری از مناطق شده است. کم آبی علاوه بر تاثیرات گسترده بر روند افزایش مهاجرت، باعث تغییر مشاغل شده که به عنوان یکی از ریسک های جدی، برای کسب و کارها مطرح است و ادامه آن می تواند در بلند مدت مانعی برای توسعه اقتصادی باشد. تاثیر کمبود آب بر مسائل اقتصادی چنان حائز اهمیت است که آب و محیط زیست در کنار بیکاری، مشکلات نظام بانکی، بودجه، صندوق های بازنشستگی، شش ابرچالش مهم کشور را می سازند و این به معنای ایجاد معضلات اقتصادی در نبود آب است.
تاکنون هیچ برنامه مدون و اقدام قابل توجهی برای حل ابرچالش آب از سوی تصمیم گیران و مدیریت شهرهای بحرانی ارائه نشده است. اساسا بحران های زیست محیطی بعنوان موضوعاتی تک بعدی و درجه چندم در برنامه ریزی های شهری و حوزه های مدیریت کلان کشور درنظر گرفته می شوند. بنابر گفته عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست، طبیعت ایران قربانی سیاست های کلان است.
نداشتن بینشی صحیح از پیامدهای معضلات محیطی در ابعاد مختلف امور یک کشور، سبب انفعال و اقدامات مقطعی بدون آینده نگری شده است؛ همچون جیره بندی آب در حالت بحران و وضعیت قرمز شهرها که از جدی ترین تلاش های موقتی برای درمان یک ابرچالش آب است! از طرفی عدم توجه به طرح های آمایش سرزمین و تمایل به تغییر کاربری اراضی برای توسعه کلانشهرها و منافع اقتصادی حاصل از آن، نیاز به برداشت از منابع آب زیرزمینی به عنوان آخرین پس اندازهای آبی کشور را بیش از بیش کرده است.
در حالی که بر خودکفایی در بخش های صنعت و کشاورزی به عنوان یکی از اولویت های مهم اقتصادی کشور تاکید می شود، همین تولیدات داخلیِ نیازمند آب و پرمصرف بدون در نظرگیری هزینه های تمام شده منجر به غارت منابع آبی شده است.
پذیرش ورشکستگی آبی بجای تلاش برای انکار آن، تمرکز بر احیای منابع و سازگاری با شرایط موجود، ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضا و داشتن برنامه های بلندمدت از جمله اقدامات ضروری برای مدیریت ابرچالش آب در شهرهاست. راهکارهایی همچون اصلاحات و تغییرات اساسی در بخش کشاورزی، توجه جدی به مقوله آمایش سرزمین بمنظور جانمایی صنایع و کشت محصولات، صرفه جویی در منابع آب در تمام بخش ها، ذخیره سازی آب حتی از طریق تغذیه مصنوعی آبخوان ها، تصویب طرح های آبخوان داری و سرمایه گذاری لازم در این حوزه می تواند به جبران بخشی از این ابرچالش کمک کند.
امروزه اتخاذ استراتژی های متناسب با تغییرات اقلیمی و مبتنی بر توسعه پایدار نه فقط یک موضوع مورد بحث در مجامع آکادمیک بلکه یک ضرورت غیرقابل انکار برای مدیریت آینده شهرهای ایران است.