مجسمه میدان حر تهران در ابهر!
بهتر است شهر ابهر با بهره مندی از سبقه تاریخی، مقلد صرف میدان حر تهران نباشد و ضمن بهره گیری از پتانسیل هنری خود به هویت سازی نیز بیندیشد.
بهتر است شهر ابهر با بهره مندی از سبقه تاریخی، مقلد صرف میدان حر تهران نباشد و ضمن بهره گیری از پتانسیل هنری خود به هویت سازی نیز بیندیشد.
براساس تاریخ مجسمه در فضای میادین تهران به نظر می رسد، غالب مجسمههای شهری در میان رویکردهای جوامع صنعتی و مدرن در نوسان است
مجسمه شهری مقوله ای پیچیده است که از عناصر متعددی اثر می گیرد و بایستی به تمام موارد نگاه جامعی داشت.
و از جمله چیزهاییکه عجیبه است در این شهر این است که صورت پطر اول را در بالای اسبی گذاردهاند. اسب و صورت مزبور را از برنج و مس ساختهاند.
در سالهای اخیر مجسمه های شهری افزایش یافته اند. هنرمندان بر این باورند که کیفیت این مجسمه ها بالا نبوده و علت فقدان کیفیت را در رشد عددی آن جستجو میکنند.
برقراری توافق و هماهنگی میان مجسمه شهری با هدف پدید آمدن آن در کل فرآیند شکلگیری و حضور در فضای شهری، می تواند ملاک ارزیابی مجسمه موفق شهری باشد.
میدان در دوران پهلوی اول با الگوبرداری از غرب برای تسهیلبخشی به تردد، به عنوان نماد تجدد و عنصر مدرن وارد تهران شد. برای تزئین آن نیز به سنت شهرهای غربی از مجسمههایی در میان آن استفاده شد که به عنوان اولین مجسمههای شهری در میدان مطرح میشود. «اقتدارگرایی» دوران پهلوی اول و دوم همچون بسیاری از نظامهای ایدئولوگ منجر به ظهور دو گروه عمده از مجسمهها شد؛ یکی پیکرۀ خاندان پهلوی و یکی مجسمۀ مشاهیر ادب و سیاست. در این دوران مجسمۀ میادین هر دو گروه، پیکرهای و واقعگراست و شباهت مجسمۀ پیکره به واقعیت یک اصل به شمار میرفت. از سالهای ۱۳۲۰ نهضت نوینی در نقاشی و مجسمهسازی ایران به وجود آمد که با بهرهگیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعۀ ایرانی، سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمهسازی ایران داشتند. در زمان تغییر حکومت طبیعتاً مجسمههایی که به طور مستقیم مربوط به سران حکومت قبلی بودند از میان برداشته شدند. به عبارت دیگر سرنگونی مجسمه به عنوان نماد واژگونی دولت محسوب شده است. اما در مورد مجسمههایی که ارجاع مستقیم نداشته و در نقشۀ ذهنی شهروندان به دلیل تداوم در زمان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، شاهد هستیم که با ...
آنچه مجسمه را قابل تبدیل به یک مصداق هنر شهری میکند، توجه به شاخصها و وجوه بسترساز اثر، مقیاس و ابعاد آن، موضوع، سبک و ارزشهای ایدئولوژیک اثر است.
صحنه نبرد رستم و اژدها یکی از صحنههای جذاب شاهنامه است. مسعود صداریی سعی کرده با یک برداشت آزاد به شیوه جدید و نوین، این مجسمههای شهری را بسازد.
در سالهای اخیر شاهد نصب و حذف هنرهای شهری به ویژه مجسمههای شهری از سطح شهر تهران بودهایم. گویی این روند تبدیل به یک عادت برای فضای شهری شده است.