طرح محله اسلامی
از طرح محله اسلامی با معیار محله محوری چه ارزیابی می توان به دست داد؟
در سال های اخیر، با عیان شدن اهمیت موضوع محله، میتوان شاهد افزایش چشمگیر توجه نهاد بالادستی به این موضوع بود چنانکه عنوان «محله» به یکی از واژگان کلیدی در ادبیات این نهادها بدل شده است. همین امر موجب شکل گیری پویش ها و طرح های بالادستی شده است که با هدف فعال سازی ظرفیت محله برای افزایش کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان برنامه ریزی شده اند.
یکی از طرح هایی که اخیراً رسانه ای شده است، طرح «محله اسلامی» است که در قول مسئولین هدف آن دستیابی به «محلهای سالم، با نشاط، امن و ایمن، فاقد آسیبهای اجتماعی، مردمی، همدل، ولایی، مومن و انقلابی، پای کار، دارای بصیرت دینی و انقلابی، دارای سبک زندگی ایرانی اسلامی، دارای مهارتهای شغلی و اشتغال ثابت و پایدار و… داشته باشیم1».
اگرچه پرداختن به موضوع محله در بنیان امری پیشرو است اما با این حال ادبیات به کار رفته در توصیف این طرح پرسش ها و تردیدهایی را در مورد ماهیت و رویکرد این طرح بر میانگیزد. لذا با توجه به آنکه این طرح می تواند بر شکل زندگی اجتماعی شهروندان اثر گذار باشد، این نوشتار در پی آن است که با تدقیق در این طرح و سنجش ابعاد آن به در دو افق «ماهیت» و «رویکرد» به ارزیابی آن در اعتلای محله معاصر بپردازد.
ماهیت طرح پیش از هر چیز از این جهت که به نظر می رسد دغدغه مندی شهری در مقیاس محله دارد قابل تقدیر است و این موضوع -بعد از طرحهایی چون نگهبان محله- خود نشان از بازشناسی اهمیت این موضوع توسط نهادهای بالادستی و فراتر رفتن آن از بحثی صرفاً آکادمیک دارد.
در ذات اینکه نهاد مسئول کلید اثربخشی در زندگی اجتماعی شهر را مقیاس محله تشخیص داده است نوید آن را می دهد که در آینده هم بتوانیم شاهد ظهور تمرکز عملیاتی بر ارتقاء محله در شهرهای معاصر ایران باشیم. با این حال مسئله ابتدایی که در این طرح به چشم می خورد آن است که چگونه محله معاصر را به طور صحیح تشخیص دهیم تا بتوانیم در آن دخول کنیم؟ به عبارت دیگر این طرح به طور پیش فرض، مسئله را حل شده فرض کرده است.
در صورتی که یکی از اصلی ترین چالش های پژوهشگران حوزه محله آن است که در ابتدا «محله معاصر» چیست؟ و دوم چگونه قابل «تشخیص» است2؟ چنانکه در یادداشت های قبلی آورده شده بود، شناخت این موضوع خود نیازمند پژوهش و مداقه بسیار به منظور بازشناسی آن است. در غیر این صورت می توان تصور نمود -به احتمال فراوان- آنچه مقصود این طرح است، امتداد مسیر اشتباه نهادهای بالادستی در تحدید قلمروی محله ها از روی نقشه به صورت «قراردادی» است که اگر مقصود این باشد، در این صورت همچون خشت اولیست که از ابتدا کج قرار داده باشد.
موضوع دوم رویکرد این طرح است که بر اساس اظهار نظرهایی که تاکنون ارائه شده است، به نظر می رسد دو وجه ایدئولوژی و امنیت در آن بسیار پر رنگ است. از نظر ایدئولوژیک، نام این طرح خود یک نقض غرض آشکار است. محله اصولاً یک ساختار مبتنی بر بستر است یعنی اگر ایدئولوژی ساکنین عنوان محله را شکل می دهد چنانکه در طول تاریخ در شهرهای اسلامی محله های ارامنه، زرتشتیان و… خود بیانگر این موضوع است، مگر آنکه منظور برعکس ترویج ایدئولوژی از بالا به پایین باشد که این موضوع خود در تضاد آشکار با مفهوم محله است.
این موضوع که بر نقش تاریخی مسجد به عنوان مرکزیت این طرح تاکید شود نیز با توجه به تغییر نقش مسجد در دورة معاصر -نسبت به سده های پیشین- امری قابل تامل است. از سویی ورود نهاد سازمان بسیج مستضعفین به موضوع، خود مانند شمشیر دو لبه عمل می نماید.
از سویی این نهاد دارای وجه ایدئولوژیک غالب است و نگرانی هایی برای رواج دیدگاه امنیتی به محلات را بر می انگیزد که همانطور که در یادداشت های قبلی آورده شده بود3 می تواند بر ضد مشارکت که جوهره محله است عمل نماید، اما سویی بسیج پایگاه مردمی فعال و قدرتمندی نیز در اختیار دارد که اگر با هوشمندی از ظرفیت آن بهره گرفته شود، می تواند به افزایش مشارکت مردمی منجر شود. با این حال به منظور آنکه خطر تبدیل شدن این امر بر ضد خودش، ضروری است که دیگر نهادهای مردمی موازی به طور برابر فرصت حضور، رقابت و گفتمان را دریافت نمایند.
در انتها، به نظر می رسد طرح «محله اسلامی» برای آنکه بتواند اثرگذاری مثبت و واقعی بر زندگی روزمرة مردم داشته باشد و سرنوشتی بهتر از طرح هایی مانند «خیابان ایرانی-اسلامی» داشته باشد، باید به تردیدهایی که در مورد ماهیت و رویکردهای این طرح به چشم می خورد پاسخ دهد. نخست آنکه باید «بازشناسی محله معاصر» بسیار دقیق عمل نماید و بتواند محله های معاصر را در شهر «تشخیص» صحیح دهد.
پس از آن باید با پرهیز از رویکردهای از بالا به پایین و امنیتی شدن مراکز محله، آزادانه به بستر محلات فارغ از جهت گیری های مرسوم فرصت رشد و بروز فعالانه دهد تا فرهنگ «مشارکت فعال» در میان شهروندان نهادینه شود. همچنین ضروری است که بهره گیری از خردجمعی، نظرات کارشناسان و اندیشمندان حوزة شهر و همچنین بازخوردگیری دقیق از مخاطبان طرح، پایش حداکثری صورت گیرد و بتواند ساختار خود را اصلاح نماید.
در این صورت می توان امید داشت که با اصلاح جدی و ارتقاء این طرح، بتوان از سرمایه اجتماعی موجود در محلات برای مشارکت فعال شهروندان در تصمیم گیری های شهری بهره برد و با هم افزایی نهادهای مختلف خوشبین به تثبیت جایگاه «محله معاصر» در نظام شهر معاصر ایران بود.
پینوشت
- نگاه کنید به مصاحبه حیدر بابااحمدی با خبرگزاری قدس با عنوان «در پی ایجاد محله اسلامی هستیم» منتشر شده در این خبرگزاری در تاریخ 3 آذر 1400.
- نگاه کنید به یادداشت «محله معاصر؛ مفهومی که باید از نو شناخت!» در نظرآنلاین منتشر شده در تاریخ 28 خرداد 1400.
- نگاه کنید به یادداشت «نگهبان محله؛ یک طرح محله محور» در نظرآنلاین منتشر شده در تاریخ 29 دی 1400؛ در این یادداشت نیز در مورد امنیتی شدن محلات به جای امن شدن آن ابراز نگرانی شده بود.