احیای فرهنگی و هویتی بافت حریم رضوی در گروی چیست؟
برای پیاده سازی طرح حریم رضوی چه قدم هایی باید برداشته شود؟
بافت پیرامون حرم مطهر رضوی در سال های اخیر همواره در چالش های متعددی از قبیل تخریب های پی درپی، کوچاندن مردم از خانه های خود و تغییرات متعددی بوده که نظام رفتاری، ادراکی و سکونتی این محدوده را تحت تأثیر قرار داده است. با پیاده سازی طرح مهندسین مشاور طاش از سال 1378 تا یکی دو سال اخیر، میزان تخریب ها و طرح های به اصطلاح نوسازی، منجر به تبعاتی شد که هویت فرهنگی و سکونتی بافت را تحت الشعاع قرار داد.
ایجاد باور تخریب کلیه بناهای ارزشمند تاریخی و بافت هویتمند محدوده مرکزی شهر مشهد، مسئله دیگری است که به عنوان یک امر ذهنی درک شهروندان را از این محدوده تاریخی مخدوش ساخته است. در واقع مدیریت شهری همانند یک قیم، شهروندانی را پرورش داده است که ساخت پارکینگ و تعریض معابر سواره در یک بافت تاریخی، بیش از احیای یک اثر تاریخی برایش خوشنودی و رضایت را به همراه داشته باشد.
به بیان ساده آنچه که مدیریت شهری در پی تخریب بافت ارزشمند تاریخی به سمت آن قدم برداشته، سو دهی به نگاه ساکنان و مسافران در تک بعدی نگاه کردن به مسئله پرداخت به حرم مطهر رضوی و ارجح بودن حل مسئله ترافیکی محدوده ثامن نسبت به سایر ارزش های تاریخی-هویتی شهری در مشهد بوده است. با تصویب طرح حریم رضوی در اسفند 1399، یک سند بالادستی به عنوان طرح جدید تفصیلی معین شد.
مهم ترین هدف این طرح، جلوگیری از تخریب های متعدد طرح طاش، حفظ وضع موجود و ارائه پیشنهاد هایی برای احیای پهنه های فرهنگی و سکونتی مخدوش شده است. علاوه بر آن، حفظ پلاک های کوچک، تعریف پلاک های ریز دانه در قالب خانه های سکونتی و اقامتی به گونه ای که زمینه بازگشت سکونت را به همراه داشته باشد، رویکرد دیگری است که این طرح در نظر داشته است. طرحی که پیاده سازی آن از زمان تصویت با چالش های جدی رو به رو بوده است.
اگر بخواهیم مخلص کلام را بگویم: مهم ترین قدم در راستای احیای فرهنگی- هویتی، بازگشت سکونت به جای اقامت به بافت حریم رضوی است. مسافری که سالی یک بار به واحد اقامتی خود مراجعه می کند هیچ تعلق خاطری نسبت به محل اقامت خود و محله پیرامونش را ندارد پس دغدغه ای هم برای چه بودن و چگونه بودن محل اقامتش ندارد.
احیای سکونت نیز در گروی تغییر نگاه نهاد های اثر گذارو تصمیم گیر در بافت حریم رضوی در یک سمت و احیای علقه شهروندان نسبت به بافت پیرامون در سمت دیگر است. تعامل دستگاه ها و نهاد هایی مانند نهاد های نظامی، دولتی، شهرداری، بانک ها و حوزه های علمیه که در پیرامون حرم بزرگ مالکین زمین هستند می تواند زمینه های امید را در تغییر رویه آنچه که تا به حال بوده است، به همراه داشته باشد.
در حوزه فرهنگی نیز، احیای نهاد های مردم محور، حسینیه ها و مساجد از یک سو و تعریف ادبیات جدید روایت گری در داستان نویسی، جستار، رسانه های دیداری و شنیداری از سوی دیگر می تواند علقه ای برای شهروندان مشهدی به وجود آورد که در پس آن مسئله احیای بافت حریم رضوی تبدیل به یک دغدغه شهروندی شود.
به عنوان یک راهکار در حوزه تعریف سکونت و احیای محلات تاریخی، اگر یکی از بزرگ مالکین با همکاری شهرداری پروژه هایی را تعریف کنند که خلاف رویه سابق، هم حوزه سکونتی و تعریف محله مطابق با طرح حریم رضوی به اجرا در آورد و هم از ساختمان های غول پیکر تجاری- اقامتی ماقبل فاصله بگیرد بسیار می تواند الگوی توسعه خوبی را در این بافت تداعی کند و نظام یکپارچه و متصل را مابین آنچه که از محلات باقی مانده را به وجود آورد.
در حال حاضر بسیار زمین هایی مانند گودهای دو زمین ناجا به مساحت 50 هزار متر مربع در محدوه ثامن هستند که بعد از دو دهه همچنان بلاتکلیف مانده اند. زمین های بسیاری هستند که پس از تخریب و کوچاندن مردم رها شده و امروزه تبدیل به پارکینگ شده اند. در این بین اما هنوز فرصت احیا محیا و فراهم است. که بخشی از آن با تفاهم بزرگ مالکین قابل انجام است، البته اگر ارزش ریالی زمین سنگ اندازی نکند.
یک پاسخ
دست روی موضوع بسیار حساس و صحیحی گذاشته شده
و به نظرم در حد نگاه کلی رویکرد مناسبی پیشنهاد شده
البته اجرایی بودن این موضوع به نظر ابهام انگیزه