تأثیر جهتگیری فرهنگی دولت حاکم بر چین بر معماری و شهرسازی این کشور
بیان موضوع
سیاستهای فرهنگی اتخاذشده توسط دولت حاکم بر چین پس از دوران اصلاحات منجر به تولید نوع خاصی از نگاه به زندگی انسان و در نتیجه تغییر شکل شهر و الگوی مسکونی در این کشور شده است.
سیاستهای فرهنگی اتخاذشده توسط دولت حاکم بر چین پس از دوران اصلاحات منجر به تولید نوع خاصی از نگاه به زندگی انسان و در نتیجه تغییر شکل شهر و الگوی مسکونی در این کشور شده است.
فرضیه
با توجه به نیاز دولت حاکم بر چین به نیروی کار ارزان و وجود آیینها و مکاتب گوناگون در این کشور، دولت حاکم بر چین سیاستی را در جهت سوقدادن نوعی فرهنگ خرافهپرستی و سادهلوحی اتخاذ کرده است. نتیجۀ این سیاست در شکل زندگی مردم و به خصوص شکل شهر منجر به تولید منزلی مسکونی با حداقل امکانات رفاهی و تولید فضاهای جمعی بدون حیات مدنی در شهرهای چین شده است.
با توجه به نیاز دولت حاکم بر چین به نیروی کار ارزان و وجود آیینها و مکاتب گوناگون در این کشور، دولت حاکم بر چین سیاستی را در جهت سوقدادن نوعی فرهنگ خرافهپرستی و سادهلوحی اتخاذ کرده است. نتیجۀ این سیاست در شکل زندگی مردم و به خصوص شکل شهر منجر به تولید منزلی مسکونی با حداقل امکانات رفاهی و تولید فضاهای جمعی بدون حیات مدنی در شهرهای چین شده است.
نتیجۀ احتمالی
مهمترین مزیت نسبی کشور چین نیروی کار ارزانی است که در اختیار دارد و با اتکا به این نیروی کار ارزان مدل توسعۀ اقتصادی را تولید کرده است، که مبتنی بر بهرهگیری حداکثری از این نیروی کار ارزان است. برای نیل به این هدف باید میزان توقعات عامه کاهش یافته و میزان اطلاعات و فرمانبرداری مردم بیشتر شود. در عین حال آیینها و مکاتب چینی مانند بودیسم و کنفسیوسیم در جهت تأیید اطاعت و فرمانبرداری مردم عمل میکند. دولت حاکم بر چین برخلاف دیگر دولتهای کمونیست نه تنها در جهت دینستیزی عمل نمیکند، بلکه اقدام به کنترل و هدایت این آیینها نموده است تا جایی که از آنها به عنوان ابزاری برای استثمار مردم استفاده میکند. نتیجۀ این جریان تولید فرهنگی است که به صورت ناآگاهانه سطح توقعات مردم را از زندگی به صورت حداقلی نگه میدارد. الگویی که برای تولید فضای زندگی مناسب با این فرهنگ به وجود آمده است، ساخت خانههایی با حداقل امکانات زندگی در ابعاد فرد و تولید فضاهای جمعی بدون حیاتمدنی در ابعاد کلان را منجر شده است.
کليدواژگان: الگوی مسکونی، سیاست فرهنگی، آیینهای شرقی، سطح توقع.
مهمترین مزیت نسبی کشور چین نیروی کار ارزانی است که در اختیار دارد و با اتکا به این نیروی کار ارزان مدل توسعۀ اقتصادی را تولید کرده است، که مبتنی بر بهرهگیری حداکثری از این نیروی کار ارزان است. برای نیل به این هدف باید میزان توقعات عامه کاهش یافته و میزان اطلاعات و فرمانبرداری مردم بیشتر شود. در عین حال آیینها و مکاتب چینی مانند بودیسم و کنفسیوسیم در جهت تأیید اطاعت و فرمانبرداری مردم عمل میکند. دولت حاکم بر چین برخلاف دیگر دولتهای کمونیست نه تنها در جهت دینستیزی عمل نمیکند، بلکه اقدام به کنترل و هدایت این آیینها نموده است تا جایی که از آنها به عنوان ابزاری برای استثمار مردم استفاده میکند. نتیجۀ این جریان تولید فرهنگی است که به صورت ناآگاهانه سطح توقعات مردم را از زندگی به صورت حداقلی نگه میدارد. الگویی که برای تولید فضای زندگی مناسب با این فرهنگ به وجود آمده است، ساخت خانههایی با حداقل امکانات زندگی در ابعاد فرد و تولید فضاهای جمعی بدون حیاتمدنی در ابعاد کلان را منجر شده است.
کليدواژگان: الگوی مسکونی، سیاست فرهنگی، آیینهای شرقی، سطح توقع.