از زندگی در زمین های بزرگ و عرصه های پهناور می توان به عنوان تصویر ذهنی مشترک گروه زیادی از انسانها نام برد. شاید بتوان رویاهای زیادی را به یاد آورد که هر فرد، خود، خانواده و دوستانش را در چنین شرایطی تصور کرده است. اما در شهر به دلیل کمبود زمین ،گرانی خدمات و ازدیاد جمعیت، عملا چنین الگویی امکان پذیر نخواهد بود. در سالهای اخیر مناطق روستایی فراوانی، بسته به درجه نزدیکی به شهرهای بزرگ، بستر مناسبی برای خلق این رویا شده اند.
خرید زمین های روستایی با انواع کاربری از مسکونی تا باغ و کشاورزی توسط شهرنشینان و ساخت خانه های مسکونی و یا ویلایی در آنها البته سابقه ای طولانی دارد و مخالفان خاص خود را همواره داشته است. از ساکنین محلی گرفته که معتقد به از بین رفتن بافت بومی هستند تا نهادهای سیاست گذار و مجری دولتی همچون جهاد کشاورزی و منابع طبیعی که به دلیل جلوگیری از دخل و تصرف در زمینهای ملی و یا تغییر کاربری اراضی کشاورزی، تا حد امکان با این امر ممانعت می ورزند.
با این حال در شرایطی چون آلوده شدن شهرهای بزرگ، رشد نقدینگی و وجود سرمایه های سرگردان، روند صعودی این تقاضا همواره ادامه دارد. اضافه بر این دوره ای چون شیوع ویروس کرونا، امکان دورکاری، سکونت طولانی در خانه و تغییر در سبک زندگی مردم را باعث شد و ایده زیست در حومه ها، حاشیه شهرها و یا حتی روستاها را برای جمعیت شهری دردسترس قرار می دهد.
در مقابل در سالهای اخیر صنعت کشاورزی که همچنان در بسیاری از روستاها به صورت سنتی پیگیری می شود با بحران آب دست و پنجه نرم می کند و در عمل بسیاری از زمین ها به دلیل این کمبود خالی از کشت و بی برنامه باقی مانده است. شاید بتوان واقعیت ماجرای خرید زمینهای روستایی را توسط شهرنشینان در بازه ای از میل سکونت بخشی از جامعه شهری در فضاهای طبیعی تر و روستایی، میل به سکونت شهری در میان بخشی از روستاییان، کمبود آب، گران شدن زمین های روستایی ، سختی کشاورزی سنتی و عدم اقبال نسل جوان روستایی به این حوزه، تغییر بافت فرهنگی و…. جستجو کرد و یافت.
نتیجه عوامل بالا وضعیت رو به رشدی است که در بسیاری از روستاهای اطراف شهرهای بزرگ و یا شمال ایران شاهد آنیم. ساخت و سازهای مسکونی اغلب بی مجوز، پنهانی و بی ضابطه و در نتیجه بدون در نظر گرفتن الزامات اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی منطقه. در این شرایط به نظر می رسد کوبیدن بر طبل عدم امکان تغییر کاربری و یا تخریب ساخت های غیر مجاز لزوما راه حل همه جانبه و واقع بینانه ای نیست و بهتر است نهادهای سیاست گذار نگاه های فراتری نسبت به این پدیده داشته باشند.
این نگاه که تمام افراد شهری که برای خرید زمین به سمت روستاها می آیند همگی سرمایه داران در ستیز با طبیعت هستند نادرست است چرا که اقشار فراوانی با پس انداز مبالغی شاید ناچیز و خرید زمین های روستایی و ساخت خانه در آن، در پی فرار از ازدحام شهری اند. در این شرایط رویکرد واقعی تر به این حوزه می تواند ساختارمند کردن و جهت دهی به این پدیده باشد.
بازنگری طرح های هادی روستایی و تکمیل تدوین ضوابط ساخت در محیط های روستایی چه در میزان مساحت و سطح اشغال و چه در مصالح به کار رفته و وجوه بصری، می تواند آسیب های طبیعی، اقلیمی و اجتماعی این روند را بکاهد و از ظرفیت فضایی روستاها به عنوان فضای زیست و کار استفاده نموده و دوباره در چرخه مطلوبیت قرار دهد.