منش و طبع اجتماعی انسان در طول تاریخ حیات بشری همواره او را نیازمند برقراری مناسبات اجتماعی و ایجاد حیات مشترک با دیگر همنوعان کرده است. بر مبنای چنین خصلتی است که اجتماعات و انبوهههای انسانی مختلفی در تاریخ حیات اجتماعی بشر شکل گرفته و از حیث اجتماعی تمدن انسان رو به تکثر و پیچیدگی نهاده است؛ حیات اجتماعیای که از کمون اولیه آغاز گردیده و در گذر زمان تا پیچیدهترین و متنوعترین اشکال حیات جمعی آیین و رسوم جمعی پیش رفته است (بهعنوان مثال، شبکههای اجتماعی و اجتماعات مجازی را میتوان یکی از انواع متنوع و پیچیدهی اجتماعیابی در جهت کسب هویت اجتماعی و ارضاء میل تعلق اجتماعی در تمدن امروزی دانست). بر این اساس، در جوامع امروزی شاهد سربرآوردن تمایلات و ترجیحاتی مبنی بر حضور فعالانه و مشارکت در مراسم، آیینها، جشنها، کارناوالها، فستیوالها گردهمآییهای فرهنگی و پدیدههایی از این قبیل هستیم که در ازای گردآمدن آدمیان به دور هم به آنان احساس تعلق گروهی یا اجتماعی میبخشد و افراد با حضور در چنین اجتماعاتی خود را به عنوان عضوی از یک اجتماع واحد بازشناخته و مسیرهای اجتماعیشدن را با مشارکت در چنین گروههای مرجعی طی میکنند و به اصطلاح جامعهشناسی احساس «مای جمعی» خود را تقویت میکنند. ضرورت کارکردی چنین اجتماعاتی به خصوص در جوامع مدرن که با شتاب فزایندهای به سمت فردگرایی بیمارگونه، اتمیزهشدن و اضمحلال هویتهای جمعی پیش میروند، بیشتر احساس میشود.
یکی از عوامل مؤثر برای استقبال بیسابقۀ ایرانیان از مراسم اربعین پس از رفع موانع سیاسی_اجتماعی مشارکت در این مراسم همانا میل به تعلق گروهی، میل به اجتماعیابی، تغلیظ و تقویت هویت دینی، بازتولید فضاهای اجتماعی و عضویت در آنها در جهت مرتفعساختن نیاز اعضای جامعه به ابراز اجتماعی و تجربۀ موفق در جامعهپذیری دینی و پیمودن مسیر هویتیابی دینی است؛ بستری اجتماعی که در آن افراد خود را متعلق به یک گروه مرجع قدرتمند و علیالادّعا پر اهمیت میدانند و از قبل چنین تعلق گروهیای در میان جامعه «احساسِ بودن در کاشانه» میکنند. اهمیت و جایگاه مراسم اربعین و سایر مناسک عزاداری در ایران در جهت پاسخدادن به ابراز موجودیت اجتماعی ایرانیان و تقویت حس تعلق افراد به یک اجتماع واحد آنجا درک میشود که ممانعتها و ممنوعیتهای موجود در ایران کنونی بر سر راه شکلگیری مراسم، جشنهای عمومی، فستیوالها، تفریحهای جمعی در سطح کلان، اجرای کارناوالها و سایر مراسم فرهنگی در معادله گنجانده شود. هرگاه ساختار سیاسی امکان ابراز اجتماعی را از بازیگران اجتماعی سلب کند یا برگزاری و مشارکت در پدیدهها و مراسم و جمعی مختلف را با دشواری روبهرو کند، جامعه را با نوعی خلأ اجتماعی در سطح میانی مواجه میکند؛ جامعهای در نوستالژی اجتماع که فردگرایی لجامگسیختۀ زندگی مدرن از طرفی بر پیکرۀ گروهها و اجتماعات هویتسازِ آن میتازد و از طرفی ساختار سیاسی عرصه را بر پویایی اجتماعی اجتماعات و مراسم و برنامههای فرهنگی– اجتماعی غیردینی تنگ میکند. در چنین وضعیتی است که پیوند میان اعضای جامعه روزبهروز گسسته میشوند و سوژۀ سرخورده از وضعیت مدرن و ملول از انزوا و بیتعلقی اجتماعی در ایران چاره را در توسل به تنها گروهها و اجتماعات فعال (نظیر گروههای موسوم به معنویتهای نوپدید، شرکت در دورههای گروهدرمانی، شبکههای اجتماعی و گروههای مجازی و …) و شرکت در تنها مراسم اجتماعی و تجمعات فرهنگی- اجتماعیِ موجود (غالباً مراسم جمعی عزاداری در فضاهای عمومی نظیر عزاداری ایام محرم و اربعین) میبیند.