امروز : پنج شنبه, ۷ اسفند , ۱۳۹۹ - 14 رجب 1442
معماری و تکنولوژی
محسن وفامهر- دکترای معماری و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه آزاد تهران جنوب
معماری و تکنولوژی در اصل دو روی یک سکهاند؛ این که از چه زاویهای به این دو مقوله نگاه شود پاسخ ها نیز گوناگون خواهند بود؛ معماری گذشته ایران به بوم و مرز متکی بود. نوعی تکنولوژی در آن مستتر بود که حتی تا چهارصد سال پیش نیز، تنها صنعت کشور محسوب میشد. در مقوله ساخت از مدولاسیون (چه در سازه و چه در عناصر و مصالح) استفاده میشد، ولی تلقی معماری از مدولاسیون کیفی بود و مانند امروز مقولهای کمی و متریک محسوب نمیشد. معماری در جایی که منطبق بر تکنولوژی میشد در واقع هدفی جز کیفیتبخشیدن به فضا نداشت؛ به عنوان مثال در ساخت سی و سه پل اصفهان- که هنوز مباحث مکانیک خاک آن مجمل مانده- معماری با بهرهگیری از تکنولوژی به مثابه یک مهارت، فضای عبور، فراغت و زندگی اجتماعی را توأمان خلق میکرد. در مسجد جامع اردستان که قدمت آن بیش از هزارسال است، از آجر و گل استفاده شده است؛ یعنی این گونه معماری، فقط با اتکا بر فناوری میتواند تا به امروز پایدار و شاخص بماند. مظاهر تکنولوژی در این دوران، ایستایی، مقاومسازی و پایداری است که مبتنی بر علوم مکانیک، محاسبات، مقاومت مصالح و تحلیل سازه به صورت یکپارچه در معماری متبلور شده است.
تکنولوژی فی نفسه ماهیت، خلاقیت، محصول و وابستگیهایی دارد که محدودیت خود را تحمیل خواهد کرد. شاخههای علوم در گذشته محدود بودند لذا معمار با اتکا به علم معماری، تکنولوژی مختص معماری را خلق میکرد یعنی تا جایی که نیاز به صنایع یا علوم جدید نبود معمار در زمینه روشنایی، گرمایش و سرمایش و اکوستیک، خوداتکایی میکرد و در حقیقت صاحب یک معماری فراگیر و پیشرو بودیم.
امروزه با ظهور علوم جدید، پیرو غرب شدهایم و معماری ما با دریافت ناقص این علوم به شکل تقلیدی و پیرو، از هستی خود تهی شده است و معمار تنها در مرحله تهیه طرح، حضور دارد لذا انطباق تخصصها با معماری به طور کامل صورت نمیگیرد. در حالی که در جهان غرب، معمار دانشی را در اختیار دارد که مدیریت یک کار گروهی و مشارکتی میان تمام تخصصهای مرتبط با معماری را بر عهده دارد و نکته اصلی اینجاست که طرح مسئله برای همه مشترک است و نظام مشاوره مهندسی متکی بر گروه است نه فرد. لذا گر چه تخصصها جداگانه حضور دارند ولی نظام مدیریتی، آنها را همگرا میکند.
معماری تکنولوژیک دنیا امروزه به شکل افراطی و به سمت «ماشینیزم» در حال پیشروی است چنانکه در دبی برجی در حال شکلگیری است که به الکترو موتورها و فنهای قوی مجهز شده است و این به نوعی با مقوله پایداری – که خودشان مطرح کردهاند- در تناقض است. توجه به مسئله پایداری در بطن معماری گذشته ما بوده است؛ بومآورد بودن و اصولی که مرحوم پیرنیا اشاره کردند، در واقع معماری مبتنی بر بوم بود؛ معماریای که با حداقل انرژی بیشترین راندمان را داشت. اگر معماری ما همسو با نیاز زمانه و با پیوستگی در نگاه تکنولوژیک خود پیش میآمد امروزه جایگاه دیگری داشت؛ سیستم صوتی در مسجد جامع اصفهان، انتشار تدریجی موسیقی در کاخ عالی قاپو و سیستم گرمایشی حمام شیخ بهایی همگی نمودهای تکنولوژیک معماری گذشته ما بود. مسئله اینجاست که از یک سو ما نتوانستیم این فناوری را واکاوی کنیم و از سوی دیگر درصددیم تکنولوژی مدرن دنیا را بدون ملاحظات فرهنگی و بومشناختی به کار گیریم و این تکنولوژی محکوم به شکست خواهد بود نه توسعه. پیوند بین مناسبات زمانه و منطق گذشته که همان بومآوردی است، راه حل میانه خواهد بود.
داراب دیبا – دکترای معماری – استاد دانشگاه تهران
معماری و تکنولوژی تفکیکناپذیرند؛ در معماری گذشته ایران، این وحدت و پیوند برقرار بوده است، البته معماری از لحاظ ارتفاع و مصالح سادهتر بود. حتی فضای امروز هم در عین پیچیدگی، به دنبال وحدت علم، هنر، فلسفه و بین رشتهای بودن آنهاست و نگاه یک جانبه یا تکنیکی صرف به معماری، آن را به مقصود خود نمیرساند. امروزه دیدگاههای چندجانبه و کثرتگرا، وارد حوزه معماری شده و تحقق آن به کار گروهی و حضور علوم اقتصاد، جامعه شناسی، نقاشی، گرافیک، فلسفه، سازه و … بستگی دارد و مانند اوایل دوره مدرن متکی بر یک فرد نیست. نزدیکی این علوم و هنرها تا حدی است که در گذشته، معماری را رشته مادر میدانستند و روح ازلی انسان، شهود و هنر را بسیار نزدیک به علم مهندسی تصور میکردند. دیدگاه خردگرایی افراطی قرن بیستم، علوم تخصصی را وارد عرصه معماری کرد. لذا «معمار تکنولوگ»، «معمار فیلسوف»، «معمار ادبی» و … شکل گرفت و این موضوع در فقدان مدیریت، وحدانیت امر معماری را مختل خواهد کرد. غور در هر شاخه، از بار مفهومی معماری میکاهد؛ ممکن است صورت معماری خلق شود، ولی فاقد روح و جوهر خواهد بود. معماری تنها جنبه فرمال و زیباشناسانه ندارد بلکه باید بار معنایی نیز به خود بگیرد.
در نظام آموزش معماری در غرب به ویژه سوئیس، جهانبینی دانشجو در حوزه معماری را با ارائه یک کتاب در پروژه پایانی میسنجند و از سوی دیگر قضاوت پروژه معماری در بستر شهر و در قالب ماکت انجام میگیرد. هدف این است که دانشجو، شهر را به مثابه بستر تعالی انسان بفهمد و معماری را یک کالای زیبای منفک از زمینه خود در نظر نگیرد. در جایی مثل سوئیس از قرارگرفتن کارهای معمارانی چون «لیبسکیند»، «گری»، «زاهاحدید» و … که اکثراً به مدد تکنولوژی ساخته میشوند، اجتناب میکنند؛ چون بستر جامعهشناختی و بستر محیطی را مقدم بر معماری نمایشی میدانند و معماری کالبدمحور را تجاوز به محیط و شهروند میدانند. از طرف دیگر در جایی مثل «دبی» عرصهای برای نمایش سرمایه، قدرت و جلبتوجه جهانی ایجاد میشود؛ لذا از معماران مشهور استفاده میکنند. این رویکردهای متفاوت به ساختار اجتماعی و سیاسی این دو کشور برمیگردد. در کشورهایی که به محیط انسانی پایبندی بیشتری دارند این اتفاق بهندرت رخ میدهد که سوئیس، فرانسه و اتریش نمونههای آن هستند. گروه معماران اجتماعی و سبز در فرانسه با توجه به مسائل محیطی و شهروندی کار میکنند؛ اگر بنایی سایه ایجاد کند یا حریم عمومی را در افق و ارتفاع تسخیر کند، به بهرهبرداری نمیرسد. در واقع کشورهایی که «سوسیال دموکراسی» را پذیرفتهاند، به حقوق شهروندی و محیط انسانی بهای زیادی میدهند. در کشورهای مذکور ایجاد فضاهای اجتماعپذیر، سالم و پاک به مثابه حد نهایی معماری است نه یک معماری فرمال یا تکنولوژیک صرف.
در واقع سابقه بستر و محیط مدنی یک جامعه است که معماری، شکل، مقیاس و حد و مرز آن را تعریف میکند. نگاه صرفاً تکنولوژیک، پیشرفته و جدا از ملاحظات اجتماعی منجر به حاشیهرفتن معماری خواهد شد. در واقع، این آرمان کشورهاست که با هم فرق میکند.آیا مدنیت، توسعه و پیشرفت، در معماریهای پیشرفته، هایتک و پیچیده معنا میشود یا در احترام حقوق شهروندی؟ ورود تکنولوژی نمیتواند بدون ملاحظات بستر اجتماعی، فرهنگی و بومی اتفاق بیفتد چرا که صورتی دروغین و ناپایدار به خود خواهد گرفت. ظرفیت نظام اجتماعی-سیاسی یک جامعه زمینه ابتدایی برای پذیرش و استفاده از تکنولوِی است.
دکتر حافظی- دکترای معماری- استادیار دانشگاه شهید بهشتی
معماری آمیختهای است از هنر خلق فضا و فناوری تولید آن. به واقع دستیابی به ایده و آرمان مورد نظر یک معمار بدون اتکا به فناوری مقدور نیست. اما باید متعرض شد که معماری با ساختمانسازی تفاوت دارد. ساختمانسازی در وجه اول پاسخگویی عملکردهای متداول در شکل یک بنا و تأمین فضای مورد نیاز است. در حالیکه معماری تجربه نوینی از ادراک و احساس فضا را محقق می کند. معماری باید در ابتدای امر ایستا باشد، شرایط راحت انسان را فراهم نماید، با فعالیتهای موجود فضا هماهنگ شده و از لحاظ اقتصادی نیز مقدور و معقول باشد. برآوردن این مشخصات در هر بنائی با بهرهگیری از دستاوردهای فناوری و تکنولوژی متناسب با بستر و زمان ممکن میشود. با این رویکرد، تفکیک معماری از تکنولوژی اساساً صحیح نیست.
معماری محصول کار گروهی و از ترکیب دانش و معرفت متخصصین گوناگون بهدست میآید. معمار با آشنایی از تخصص تکنولوژی در این کار گروهی وظیفه هماهنگکردن حوزههای مختلف این دانشهای متفرق را تا امر اجرا به عهده دارد. از سویی هماهنگی نظام ایستایی برخاسته از سازه، ایجاد فضای آسایشی برخاسته از مهندسین مکانیک و برق و از سوی دیگر نحوۀ ساخت و ساز یک بنا برگرفته از دانش و روشهای اجرایی و مصالح ساختمانی یک بستر و کنش متقابل، وظیفه متخصصین تکنولوژی است. از این جهت امروزه در دانشگاهها رشته تکنولوژی معماری با تکیه بر آموزشهای تخصصی در حوزه ساخت و ساز و آشنایی با سازه و علوم محیطی شکل گرفته است.
در معماری تاریخی ایران، نظام ایستایی، نحوه فراهمآوردن شرایط راحتی و آسایش در یکپارچگی کامل با مهارتهای ساخت و ساز است، به گونهای که یکی از دیگری در محصول نهائی قابل تفکیک و حتی شناسایی نیست. از این حوزه، آثار جاویدانی چون گنبد قابوس، گنبد سلطانیه و مسجد شیخ لطفالله و صدها نمونه دیگر قابل ذکرند. بادگیرها عنصر لاینفک از یک رویکرد معماریاند و به تعبیر امروزین، سیستمهای تهویه مطبوع کاملی تلقی میشوند. از اینرو دانش در حوزههای فنی بنا به مجموعهای که آن را تکنولوژی تولید بنا میدانیم در تمامی گونههای معماری کاربرد داشته است.
محمدجواد ثقفی – دکترای معماری – استادیار دانشگاه تهران
بحث و نظر راجع به تکنولوژی در معماری امروز ایران را باید از زمانی دنبال کرد که ظهور یکباره دستاوردهای مدرن غرب در جامعه، توسعه علوم جدید را برای فهم درست این جریان جهانی ضروری کرد. لذا دانشگاه ها به سمت تخصصی شدن شدن پیش رفتند و مراکزی مرتبط با این نیاز نیز ایجاد شدند تا بتوانند بخشی از شکاف موجود در این دو حوزه را پر کنند. نکته مغفول مانده در این روند سهم مدیریت و برنامه ریزی در نیازسنجی واقعی و تعدد گرایش ها بود که ازدیاد مدرک های دانشگاهی سرگردان، افزایش سطح توقع و ارضای کاذب اجتماعی از تبعات آن محسوب می شود.
زمان مورد نیاز برای تبیین مسایل مربوط به تخصص های گوناگون در دانشگاه ها به خصصوص حوزه معماری در یک قالب کمی تعریف شد و مطابق با نیاز واقعی این حوزه و ملازمات بخش اجرایی نبود. یعنی ضرورت این مسئله که باید گرایشی در سطح پیشرفته ایجاد شود حس شد ولی محتوایی که تصویب شده چندان به مسایل بومی و خاص جامعه ما نمی پردازد و با سطح متوسط آن چندان فرقی ندارد لذا درصد موفقیت و کارایی آن بسیار ناچیز است.
این که تنها جنبه های تکنیکی یا منظری یا انرژی یا هر گرایش تعریف شده دیگری را در طراحی معماری در مقطع پیشرفته آن (کارشناسی ارشد) تقویت و تإکید کنیم راه به جایی نخواهد برد. این نگاهی بخشی است در حالی که باید مبادی و مبانی هر گرایش توسعه پیدا کند.
تکنولوژی یا فناوری امکان و اندیشه ای است برای پاسخگویی به نیازها و احتیاجات روز جامعه به طور جامع و محدودکردن آن به سازه در حوزه معماری چندان صحیح نیست. نگاه امروز جهان به فناوری معماری استفاده از آن از یک سو برای حفظ تعادل زیست محیطی است و از سوی دیگر اعتلای زندگی شهری. لذا اگر پلی یا بنایی هم به مدد تکنولوژی می سازند جدا از ابعاد زیباشناسی و اقتصادی آن یا در جهت پایداری محیطی است یا مکان استقرار آن طوری است که به شهر و مردم پیوند بخورد. تکنولوژی موخر بر معماری وارد نمی شود بلکه همزمان و در زمان تولید معنا، مفهوم و هدف معماری موثر می افتد و تفکیک کامل آن صحیح نیست لذا در حوزه آموزش باید بر فهم صحیح تکنولوژی و نقش آن در معماری برنامه ریزی کرد و رسانه ها نیز تنها تعریف حداقلی از تکنولوژی را تبلیغ نکنند.
مأخذ : ص ۸۰-۸۱ ماهنامه تخصصی منظر ، شماره چهارم ، بهمن ۱۳۸۸٫
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.