در اسفند سال 1397 زهرا صدراعظم نوری عضو شورای شهر تهران به نام گذاری معابر واکنش نشان داد گفت: در تاریخ ایران زنان دارای جایگاه خاص، تاثیرگذار و الگوساز بوده اند، که می توان نامشان را روی معابر حک کرد. در حالی که تنها از نام مفاخر مرد برای نام گذاری استفاده می شود. (همشهری آنلاین)
اگر از میدان فردوسی به سمت میدان ونک حرکت کنیم خیابان هایی که طی می کنیم به ترتیب از، خیابان قرنی، تقاطع طالقانی، خیابان کریم خان زند، میرزای شیرازی، تقاطع مطهری، وزرا و گاندی عبور می کنیم. هر چند چنین مسیرهایی را اگر به سمت شمال یا جنوب امتداد دهیم تغییری در جنسیت نام خیابان ها ایجاد نخواهد شد و البته شاهراه های اصلی، میادین، خیابانها، و … همگی به نام ادبا، شعرا، شهدا و قهرمانان! مرد نامگذاری شده اند. حضور در شهری چنین مردانه، فارغ از بحث کیفیت و آسایش امکانات شهری برای زنان، یا اثر آدرس پذیری یا خوانایی مکان به واسطه اسم ها، چگونه می تواند برای زنان شهری متعادل، امیدبخش و یا تعلق پذیر باشد؟
اسم مهمترین عنصر هویت بخش برای هر چیزی است از انسان تا مکان. زمانیکه در یک شهر یا حتی در یک کشور که با رویکرد نامگذاری مشاهیر خود بر گذرگاه ها، آنها را پاس می دارد، نامی از زنی وجود ندارد و یا به ندرت دیده می شود، جایگاه زنان، برخلاف برنامه های شعارگونه، به صورت شفاف بیان می شود، جایگاهی نامرئی و فراموش شده. البته امروزه برنامه هایی در شورای شهر برای برهم زدن این کلیشه جنسیتی وجود دارد.
معرفی شانزده زن که ارزش این را داشته اند که نامشان بر دیواره ای حک شود، اما زمانی که برنامه ریزی عملیاتی یا جانمایی خیابان های مربوطه مشخص می شود در می بابیم که تنها خیابان هایی فرعی و پس کوچه هایی ظرفیت چنین تغییری را داشته اند. پیام همواره ثابت است. اگر نام زنی قرار است در خیابان ها ماندگار باشد، نمی تواند، بزرگراه، میدان یا خیابان اصلی در شهر باشد. به پس کوچه ها بسنده کنید، رویکردی به اصطلاح از سر بازکردنی.
فرهنگ نامگذاری خیابان ها به نام افراد پیش از انقلاب هم وجود داشته است اما تفاوت در اهمیت جایگاه زنان در آن زمان بوده است. میدان ها و خیابان های زیادی به نام زنان و حتی نام های زنانه بودند، که هنوز هم در نسل های گذشته با همان نام ها در یاد ها مانده اند. اما چه شد که پس از انقلاب اسلامی، رویکرد «از دامن زن، مرد به معراج می رود» تاکید بر حضور زنان در فضاهای خصوصی و تعلق عرصه های اصلی به مردان تقویت شد؟!
به زعم نویسنده چنین مساله بازتابی است از موقعیت و قدرت زنان در زمان خود. هر چقدر قدرت زنان بیشتر باشد، حضور و تاثیرگذاری، دیده شدن و شرایط بودن برایشان فراهم تر است و هر چه چنین قدرتی تضعیف شده باشد، این مساله محدودتر و فرعی تر برگزار شده است.
بنابراین اگر چه ایجاد چنین تغییراتی به عنوان مواردی برای بهبود هویت بخشی از رویکرد زنانه در فضاهای شهری می تواند مفید باشد، اما به نظر می رسد شورای شهر بیشتر با نگاهی شعارگونه به موضوع پرداخته است. هدفی متعالی که با راهبردهایی دم دستی یا از سربازکنی به فراموشی سپرده خواهد شد. امید بر این است که با تغییراتی ساختاری، امکان تبدیل فضاهای مردانه به فضاهایی متعادل موجب افزایش رضایت مندی برای زنان شود.