حرکت از مهم ترین مفاهیم شهرسازی است. در شهرهای امروز ایران تا چه میزان به مفاهیم حرکت پرداخته شده است؟ مفهوم حرکت در شهرهای ایران چیست و کیفیت حرکت و معیارها و ارزش هایش چیست؟
مفهوم حرکت از اساسی ترین مفاهیم در طراحی فضا است و نظریات متعددی در این باره توسط صاحب نظران ارائه شده است. از مهم ترین این نظریه ها نظریه حرکت طبیعی است. نظریه حرکت طبیعی توسط هیلیر و هانسون در سال 1984 میلادی مطرح شد که به روش چیدمان فضا و اهمیت تاثیر پیکره بندی فضایی بر روابط اجتماعی-اقتصادی در معماری و شهرسازی می پردازد.
تئوری حرکت طبیعی بیانگر این است که پیکربندی عامل اصلی و اولیه حرکت است و بدون درک آن نمی توان حرکت پیاده یا توزیع جاذب های فضایی و یا به طورکلی ریخت شناسی شبکه شهری را درک کرد. بنابراین حرکت است که شكل شهر را تعریف می کند، همپیوندی و نفوذپذیري بیش از کاربري می تواند در جریان حرکت موثر باشد.
بنا به نظریه نحو فضا، عنصر اصلی موفقیت در طراحی فضای شهری توجه به کیفیت عنصر حرکت است. هر چه پیکره بندی فضا و جاذب های فضایی و عناصر معنایی فضا بیشتر باشد احتمال انتخاب مسیر حرکت بالا می رود. هر چه انتخاب مسیر حرکت بیشتر باشد این مسیر فضای موفق تری می باشد. بنابراین ویژگی های بصری و حرکت، مهم ترین عوامل درک فضای شهری می باشند. در این میان فضایی موفق است که مورد انتخاب مسیر حرکت قرار می گیرد.
بنابراین مفهوم حرکت صرفا عامل اتصال دو نقطه از شهر به هم نیست بلکه عنصر اصلی درک فضا است. با افزایش عناصر معنادار و هویت بخش فضا درک مطلوب تر و عمیق تری رخ می دهد. خاطره یا معنایی در ذهن مخاطب شکل می گیرد که بعد از ترک فضا همچنان نمود آن در ذهن فرد باقی است. این درک عمیق می تواند شناخت فرد از محیط شهری را بالا برد و عامل مطلوبیت فضای شهری است.
بنابراین از مهم ترین دلایل ناکارآمدی شهرهای امروز ایران نپرداختن به مفهوم اصیل حرکت است. مفهوم حرکت ابعاد گسترده ای دارد که متاسفانه در شهرهای امروزی فقط به مفاهیم سطحی آن پرداخته می شود. در سیستم شهرهای امروز ایران، حرکت مفهمومی عملکردی می باشد، که مسیری محوری برای انتقال بار ترافیک است و دسترسی میان دو نقطه مبدا و مقصد را بیان می کند. بنابراین مطلوبیت مسیر حرکت در سرعت انتقال است، هر چه سرعت انتقال و مقدار دسترسی بین نقاط شهر بیشتر باشد، حرکت بهتری تلقی می شود.
اما همان طور که اشاره شد این تعریف با تعریف نظریه حرکت طبیعی مغایر است. چرا که مفهوم حرکت به عنوان عامل اصلی درک فضا نادیده گرفته شده است. در این میان مفاهیم بنیادین حرکت که بعد معنا را به کالبد اضافه می کند از دست رفته اند. اگر بخواهیم تغییری در جهت ارتقاء کیفیت مسیرهای حرکت شهرهای امروز صورت گیرد باید ریشه تعریف حرکت و ارزش های حرکت مطلوب را بازنگری کنیم.