مسأله
طرح توسعه دانشگاه تهران در ۲۸ هکتار از اراضی پیرامون، که بعدها “ساماندهی” نام گرفت، رؤیای مدیران دهه ۷۰ دانشگاه بود که فارغ از نیازهای آموزشی یا پژوهشی دانشگاه مطرح گردید. این طرح خارج از رویه متعارف ابتدا در هیئت دولت تصویب و سپس به شورای عالی شهرسازی ابلاغ شد.
طرح بعداً در کمیسیون ماده ۵ شهرداری و مجدداً در شورای عالی مطرح شد که هربار با سؤالاتی برای تکمیل، بازگشت داده شد و هرگز نتوانست مصوبهای دریافت کند. اما با تدبیر “عوامل ناشناخته” بی آنکه مصوبهای در دست باشد، ۲۸ هکتار دارایی ساکنان پیرامون دانشگاه به انحصار خرید “فریز” دانشگاه درآمد و بیچارگی مالکان آغاز شد.
طرح توسعه دانشگاه تهران با ادبیات توسعه، ساماندهی، ایجاد شهر خلاق و دانشگاه کارآفرین تبدیل به مدلی برای مشروعیتبخشی به “رانت” در شهر تهران شده است. مردم، دانشگاه تهران، شهر تهران، دولت و گروه قدرت ۵ ذینفع طرح توسعه دانشگاه تهران هستند که در این بین ادبیات توسعه با محوریت قرار دادن “توسعه به نفع شهر”، فضایی را به نفع منفعتطلبان موسوم به گروه خاکستری و به ضرر دانشگاه و مهمتر از آن شهر تهران فراهم کرده است. این مدل “زمینخواری” به شیوه مدرن توسط گروه قدرت است که به بهانه توسعه و استفاده از تکنیک “وقتکشی” در مواقعی که مجامع علیه آنهاست، اراضی ارزشمند مرکز شهر را در راستای سود خود تصاحب، ساکنان را بیرون و بافت را نوسازی میکنند. این مدل، “توسعه” را به ابزاری برای ایجاد “رانت” و “انحصار” تبدیل خواهد کرد که در نظام برنامهریزی شهر تهران، پایهگذار سیستمی برمبنای تخریب و نوسازی خواهد بود. مدلی که با جریان خودجوش شهر مغایرت دارد.
آسیب بزرگتر طرح، جدای از “اضرار” به ساکنان، انهدام “مرکز” شهر تهران است که از سوی متخصصان شهری، مورد اعتراض قرار گرفته است. در صورت انجام طرح، مرکز اجتماعی تهران به تسخیر کاربری واحدی درخواهد آمد که تنوع فعالیتی و به دنبال آن تکثر اجتماعی را از محدوده مرکز تهران خواهد زدود. این طرح پیش از آنکه براساس پیوستگی با سیر تاریخی و نیاز شهر شکل گرفته باشد برمبنای جاه طلبی گروه قدرت است که با قدرت نفوذ و لابیگری، مرکز تاریخی و سیاسی شهر تهران را نابود میکنند که این اقدام به منزله اقدام به متلاشی کردن هویت شهر قلمداد میشود.
نتیجۀ راهبردی
از شیوه هدایت طرح توسعه دانشگاه تهران توسط متولیان پشت پرده آن و دور زدن هر روزه قوانین و رویههای جاری، چنین بر میآید که هدفی ورای ساماندهی دانشگاه در میان است. مخالفت نظام اجرایی و تقنینی کشور (دولت و مجلس) با طرح توسعه دانشگاه و عدم اختصاص بودجه به تداوم آن در برنامههای پنج ساله و سالانه، مدیران طرح توسعه را وادار به اتخاذ رویکردهایی خواهد کرد که با خاموش نگه داشتن این جریان دوره مخالفت را طی و در زمانی که نظام موافق آنها بود سیاست خود را عملی و به سرانجام برسانند.
نظام برنامهریزی شهری “تصاحبگر” مدلی رایج در شهرهای ایران به عنوان نمونه در بافت پیرامون دانشگاه تهران شده که اصلاح آن نیاز به اصلاح جامعه علمی و متخصص دارای قدرت و با نقوذ در مراجع تصمیمگیر را دارد. برنامهریزی منطبق با “نیاز شهر”، اصلی است که توسعه باید بر مبنای آن برنامهریزی و انجام شود.
زمین بافت پیرامون دانشگاه متعلق به عموم شهر بوده که زندگی جاری آن باید حفظ شود و نباید در اختیار گروه خاص با سیاست سودجویانه قرار گیرد. در این راستا نهادهای تصمیمگیر با پایان یافتن دوره قانونی طرح توسعه دانشگاه تهران باید محدودیت خرید و فروش اراضی بافت پیرامون به نفع دانشگاه را برداشته و برای اراضی تملک شده طرح ساماندهی ارائه دهند.