امروزه مهمترین تغییر نگاه در طرحهای شهری مربوط به تغییر نگاه از « شهرسازی برای مردم» به «شهرسازی با مردم» است. به عبارت سادهتر بدون حضور مردم، طرحهای شهری تحققپذیر نخواهد شد. این نکتهای است که در تمامی دنیا دربارۀ آن اتفاق نظر وجود دارد. در تعاریف بینالمللی در زمینۀ توسعۀ پایدار، انسان به عنوان محور توسعه در نظر گرفته شده است و بدون وجود انسان توسعۀ پایدار شهری معنایی ندارد. لذا با توجه به نقش انسان در طرحهای مذکور بایستی نحوۀ درگیری مردم ذینفع در تمامی موارد مد نظر قرار گرفته شود.
با اینکه چندین دهه از بکارگیری طرحهای شهری در کشور ما میگذرد،کماکان سناریوی مشخصی جهت درگیری مردم ذینفع در طرحهای شهری اتخاذ نشده است. هنوز جلسات طراحی با حضور متخصصین وکارفرمایان دولتی و عمومی برقرار میشود و در نهایت شاید نتیجه به اطلاع شهروندان رسیده شود. اینکه شهروندان در طرحها دخیل نیستند، میتواند به عنوان بزرگترین نقطۀ ضعف تمامی طرحهای تهیهشده باشد. نظام برنامهریزی بالا به پایین در کشور ما گویا قصد این را ندارد که جای خود را به نظام پایین به بالا بدهد و این حق مهم از تمامی شهروندان صلب شده است. به عبارت دیگر شهروندان نه تنها دخالتی در طراحی نداشته بلکه کاملاً بیاطلاع هستند. این مسأله باعث شده است که طرحهای گوناگون شهری به هیچ وجه تحققپذیر نشود. این تحققناپذیری طرحهای شهری بیاعتمادی بیسابقهای را به طرحهای شهری اضافه کرده است.
در دنیایی که شهرسازی برای مردم به شهرسازی با مردم تغییر یافته است، داستان وقتی دردناک میشود که بدانیم ما هنوز اندر خم کوچۀ شهرسازی برای مردم ماندهایم. حتی میتوانیم بگوییم هنوز در مرحلۀ «شهرسازی بدون مردم» هستیم چه رسد به اینکه بخواهیم به شهرسازی با مردم فکر کنیم. با این تفاسیر پر واضح است که چه تحول عظیمی در نظام برنامهریزی کشور باید اتفاق بیفتد تا آرام آرام جای پای مردم در طرحها باز شود. اینکه چه کارهایی بایستی انجام شود در مجال نمیگنجد اما با نگاهی کلی میتوانیم بگوییم که نظام شهرسازی نیاز به خانهتکانی دارد. همانگونه که در کشورهای جهان اول این اتفاق افتاد و امروز نظامهای شهرسازی با مردم شکل یافتهاند. برای تحقق این امر در گام اول پیشزمینههای مشارکت در سطح جامعه از طریق آموزش شهروندی بایستی انجام بپذیرد و حقوق شهروندی شناخته و جایگاه مردم در نظام شهرسازی به صورت کاملاً مشخصی تعیین شود. در گام دوم نقش شهرسازان در نحوۀ بهکارگیری مردم در طرحهای شهری است که مسألهای بسیار مهم و حساس و نیازمند راهکارهای خلاقانه جهت درگیری شهروندان با طرحهای شهری است.
آموزشهای شهروندی و مشارکتدادن آنها نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و تغییر در جامعه بدون آموزش امکانپذیر نیست. اینکه شهروندان بتوانند با حقوق و نحوۀ مداخله در مدیریت شهری آشنا شوند بسیار حائز اهمیت است. شهروند نباید کنار گود بنشیند تا ببیند که چه سرنوشتی برای شهر و محلهاش رقم خواهد خورد. حساسبودن به مقولۀ مدیریت شهری بحثی است که حتماً باید مد نظر قرار گیرد. درست است که در ابتدای امر این کار مشکلاتی را برای مدیریت شهر ایجاد خواهد کرد. اما در بلندمدت و به مرور نقش آنها در بهبود امور مشخص خواهد گردید. این روند کاملاً با خانواده قابلقیاس است. اگر در خانوادهای همه به اتفاقات و رویدادها حساس باشند، قطعاً مشکلات بسیار آسانتر حل خواهد شد. اگرچه ممکن است در این میان اختلافاتی به وجود آید اما برآیند آن بسیار موثرتر خواهد بود. شهرسازی با مردم هم قطعاً نیاز به جامعهای آگاه به کلیۀ حقوق شهروندی دارد.
نقش شهرسازان در تحقق «شهرسازی با مردم » بسیار خاص است زیرا نحوۀ درگیرکردن مردم با طرحها و اینکه چگونه هر جامعه با توجه به شرایط آموزشی و فرهنگ و هویت ویژۀ خود میتواند با مقولۀ تخصصی طرحها درگیر شود، بایستی از طریق آنان انجام بپذیرد. همچنین شهرساز باید با استفاده از ابزارهای ساده و غیرتخصصی مردم را در طراحی سهیم و گاهی برای جلوگیری از تصمیمات غیرمتعصبانه از روشهای غیر مستقیم آنها را درگیرکند.البته شهرسازان در صورتی می توانند این راهکارها را پیادهسازی نمایند که مدیریت شهری این واقعیت را بپذیرد و در ضمن نگاه پدرسالارانه را رها کند زیرا در طرحهای شهری کشور هنوز ارجحیت مدیریت شهری بر شهرسازان وجود دارد که گاهاً با اعمال فشار، خواستههای خود را بر طرحها دیکته میکنند و حقوق حداقلی شهروندان را پایمال می نمایند. یکی از نمونههای بارز این امر طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی در مشهد است که مدیریت شهری بی توجه به اینکه نقشی برای مردم ساکن قائل شود به مداخله در بافتهای شهری اقدام نموده و برای حفظ ظاهر در مطالعات به پرسشنامههایی سفارشی و هدایتشده با اهداف خود اقدام نموده تا به این وسیله اقدامات خود را توجیه نماید. میتوان این گونه جمعبندی کرد که اکوسیستم شهرسازی با مردم سه وجه اصلی دارد که شامل شهروندان-شهرسازان-مدیریت شهری است که هر سه بایستی آمادگی لازم را داشته باشند تا « شهرسازی با مردم » به واقعیت بپیوندد در غیر این صورت قطعاً از پیش شکست خواهد خورد.
پرداختن به شهرسازی با مردم امر بسیار مهمی در تحققپذیری طرحهای شهری است که قطعاً با شعار و اقدامات کوتاهمدت اتفاق نخواهد افتاد. نگاه بلندمدت متداوم به همراه آموزش شهروندان در کنار شهرسازان آگاه به امور مشارکتی میتوانند طرحها را تحققپذیر کرده و شهرها و محلاتی با احساس تعلق و هویت بالا بسازد. مدیریت شهری در ایران باید به این باور برسد که بیهمراهی مردم نمیتواند موفقیت چندانی به دست آورد.