مسأله
کمیتگرایی و مطالبۀ تعدد نمونهها رویکردی است که مدیریت شهری طی سالهای گذشته در موضوع مجسمههای شهری به آن دچار شده است. کمیتگرایی در این رویکرد فقط به بالا بودن آمار عددی منحصر نمیشود بلکه سیاست و چشماندازی را برای تعریف جایگاه هنر شهری به ویژه مجسمۀ شهری در فراخوانها و حوزههای اقدام مدیریت شهری تعریف میکند که موجب نادیدهگرفتن کیفیت و جایگاه معنایی مجسمه در شهر میشود.
بررسی سیر مجسمهسازی شهری تهران از دورۀ پهلوی اول تا امروز نشان میدهد، در دورۀ انقلاب تا دهۀ 80 یک رکود تولید مجسمه و از دهۀ ۸۰ به بعد با یک دوره رشد عددی در مجسمهسازی شهری مواجه میشویم. این رویه آنقدر رسوب کرده که در اغلب فعالیتهای مدیریت شهری در حوزۀ هنر، بهخصوص مجسمۀ شهری بیشتر، بار عددی مجسمهها مورد توجه قرار گرفته تا بار محتوایی آنها. به عنوان مثال برگزاری سمپوزیومها، دوسالانهها و … از نیمۀ دهۀ ۸۰ رونق گرفت در حالی که این اقدامات تکراری شده، بار محتوایی کمی دارند و منجر به جریانسازی در مجسمه شهری نمیشود. دربارۀ مجسمۀ شهری ما درگیر رویکرد کمیتگرا و تکرار یک سبک شدهایم. حتی مشهود است که در سمپوزیمها نیز انتخاب آثار بر اساس سلیقه صورت میگیرد نه محتوا یا راهبرد ارتقای کیفیت هنر.
نتیجه راهبردی
به منظور ارتقای کیفیت هنر شهری علیالخصوص در بخش مجسمۀ شهری لازم است چشمانداز و سیاستهای هدایتکننده توسط افراد صاحبنظر و متخصص در مسائل شهری تعیین شود و در دستور کار قرار گیرد. دگرگونی در کیفیت اثر مشروط به تغییر سیاستها، روشها و نوع مدیریت است که لازم است افراد کارشناس با دیدگاههای متنوع روند جریانسازی و تعیین بار محتوایی در هنر شهری را بر کمیتگرایی اولویت دهند. به طور خاص سازمان زیباسازی و ادارۀ ارشاد باید از رویکرد تکثیر مجسمه و رویدادهای وابسته به آن به برنامۀ ارتقای کیفی هنر شهری و مجسمهسازی تغییر وضعیت دهند و برای ارتقای کیفی مجسمههای شهری، ساز و کارهای جاری خود را بهطور اساسی دگرگون سازند.