نگاه مهندسی و مکانیکی در تمام جهان یک نگاه تکبعدی و تحکمی است که میخواهد به هر ترتیبی خواستههای تقلیلگرا را به محیط تحمیل کند و به صورتی ساده و سریع به نتیجه مورد نظر برسد.
یک مثال شاید موضوع را روشن نماید. گفته میشود حرکت مارپیچ رانندگان در خیابانها و جادهها تا ۶۰ درصد جلوی سرعت جریان کلی ترافیک را میگیرد. البته عوامل مهم دیگری هم در این امر دخیل هستند. رویکرد معقول برنامهریزی فضا برای حل این معضل میتواند راهکارهای ویژهای را دنبال کند و دنبال کرده است. مثلاً آموزش و فرهنگسازی جدی و مستمر، وضع مقررات لازم و اعمال جدی آنها، توسعه و گسترش وسایل حمل و نقل عمومی و … .
اما نگاه مهندسی در کشور ما برای روانسازی و تأمین سرعت لازم برای سیستم حملونقل ابتدا به خیابانسازی بلدوزری روی آورد و هرجا توانست دست به تعریض خیابانها و کوچهها زد و مسلماً این حرکت مسأله را حل نکرد. مرحلۀ بعد نوبت احداث بزرگراهها، آزادراهها، اتوبانها و بلوارهای عریض و طویل رسید. تجربۀ جهانی نشان میدهد که این دست آقدامات مشکل فرهنگی فوق را حل نمیکنند. بعد نوبت به پلسازی رسید و هزاران پل در سراسر کشور ساخته شد و این روند تا جایی یش رفت که نوبت به ساخت پل سه طبقه در تهران رسید. ولی پلها هم نتوانستند کندی جریان کلی ترافیک را برطرف کنند. بعد از آن مهندسان به زیرگذر و تونل روی آوردند و چندسالی است که در هر شهری تعداد زیادی پل و تونل و زیرگذر به وجود آمدهاند. هزینههای این برخورد مهندسانه و مکانیکی با معضل کندی ترافیک واقعاً اعجابآورست و علیرغم این هزینههای هنگفت، مشکل همچنان بر جای خود استوار است!
نگاه و رویکرد مهندسی اغلب سختافزارانه، جزءنگر، کمیتگرا و بخشی است و نمیتواند مباحث فضایی را درست درک کرده و راهحل معقولی برای آنها بیابد. برای حل معضلات فضایی باید فضایی دید، فضایی فکر کرد و فضایی تصمیم گرفت.