پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

اعتماد از دست‌رفتۀ شهروندان در دست شورایاری‌ها

چکیده: بعد از جلب مشارکت، مردم می‌توانند طالب حمایت مدیران شهری شوند. با این ادعا ما مردم را گرد هم آورده و پتانسیل‌هایشان را در شورایاری‌ها تجمیع کرده‌ایم.

تغییر و تحولاتی که تدریجاً در ساختار شورایاری‌ها ایجاد شده، پای شهرداری را به شورایاری‌ها باز کرد و شهرداری منابعی را در اختیار آن‌ها قرار داده است. این منابع مثل سرای محله و حق انتخاب مدیر محله، کم‌کم شورایاری‌ها را وام‌دار شهرداری‌ها کرد و باعث فراهم‌شدن بستر برخی تبادلات اقتصادی پشت پرده شد که عمدتاً بین دبیر شورایاری و شهرداری به‌وجود می‌آمد. اکثر اعضای شورایاری‌ها از این تبادل‌ها بی‌اطلاع هستند، که این از نقاط ضعف فعالیت آن‌ها در شورایاری‌ها است.

بزرگترین ضربه‌ای که این انتفاع‌های شخصی به دولت‌های محلی زد این بود که گروهی از نیروهای اجتماعی و شهروندان که با نیت خیر وارد این حوزه شده بودند وقتی این ساختار ناسالم را دیدند یا باید تلاش و مبارزه می‌کردند تا بتوانند سیر مطلوب خودشان را طی کنند که در این صورت کنار گذاشته می‌شدند و نمی‌توانستند فعالیت کنند یا باید در این بازی شرکت می‌کردند که بسیاری از آن‌ها نیز همین کار را کردند. عدم سلامت شورایاری‌ها، اعتماد بسیاری از شهروندان را نسبت به این حوزه از بین برد. البته خوشبختانه خیلی از شهروندان با سازوکار شورایاری‌ها ناآشنا هستند، نه از خود این نهاد اطلاع خاصی دارند و نه از فسادی که در آن وجود دارد که این از شانس‌های شورایاری‌ها محسوب می‌شود.

به این ترتیب از دورۀ سوم به بعد فضای ناسالمی در شورایاری‌ها ایجاد شد که شهرداری بستر آن را فراهم کرد. امروز به نظر غیر ممکن می‌رسد که بتوان افرادی را که از قدیم در این مجموعه هستند و به این فساد خو کرده‌اند را حذف کرد. آن‌ها به این بدنه چسبیده‌اند و حتی میدان را برای ورود افراد متعهد جدید، جوان و تحصیل‌کرده بسته‌اند. این سازوکار سنتی و زورمأبانه آنچنان قدرت گرفته که اجازۀ فعالیت به اعضای جدید شورایاری‌ها که توانمند و صاحب‌نظر هستند نمی‌دهد. گویا یک فشار ، قدرت یا زاویه‌ای اجازه نمی‌دهد این بستر، بستر سالمی شود.

به نظر من تا زمانی که ما تبصره، قانون، دستورالعمل، ابلاغیه و مصوبه داشته باشیم که بخواهد از بالا به پایین دیکته کند ما با همین آفت روبه‌رو هستیم. بستن راه فساد با دستورالعمل‌ها، غیرممکن است. چون این روش خودجوش و از دل مردم نیست و اگر سازمان‌‌های متولی و مدیران شهری علاقه‌مند به حرکت مردمی و اثرگذار در جامعه باشند ممکن است از وضعیت فعلی خارج شوند. بنابراین تا زمانی که شهرداری و شورای شهر متولی هستند و سازوکار تعریف کرده و تلاش می‌کنند این تلاش به نتیجه نخواهد رسید. اما اگر راه شکل‌گیری پویش‌های مردمی با ورود جامعه‌شناسان باز شده و در این راه تسهیل‌گری شود، اثرگذار خواهد بود. یک روز مدیر محله درست می‌کنند و روز دیگر تعداد نفرات را تغییر می‌دهند اما چون اساساً سیستم بیماری است افرادی که در این حوزه ورود می‌کنند یا سالم نیستند یا به بیماری سیستم مبتلا می‌شوند.. به این ترتیب یک سیکل معیوب در حال تکرار است.

اعتماد از دست‌رفتۀ شهروندان در دست شورایاری‌ها

انتخابات شورایاری‌ها مردمی و تنها نهادی است که بحث سیاسی و مالی ندارد و از بدنه خود مردم محله تشکیل می‌شود. اما دستانی تلاش می‌کنند در کمال ناآگاهی برگزار شود که هر دوره هم موفق شده‌‌اند. افراد با نیت‌های مختلف به شورایاری وارد می‌شوند اما انسان‌های شرافت‌مند و دغدغه‌مند که با نیت کار برای مردم محله به این عرصه وارد شوند، بسیار اندک است.

بحث غیرقانونی‌بودن انتخابات شورایاری‌ها که از سوی سازمان بازرسی کل کشور مطرح شد در تضعیف این نهاد مردمی نقشی نداشته و تأثیری در انتخابات یا نحوۀ عملکرد شورایاری‌ها ندارد. بسیاری از مردم شورایاری را نمی‌شناسند و بسیاری دیگر از ادعای سازمان بازرسی کل کشور بی‌خبر هستند. بنابراین بحث‌هایی چون ادعای غیرقانونی بودن انتخابات که گاهی در جلسات مطرح می‌شود دستاویز و بهانه‌ای است که انگشت اتهام را به سمت خود نشانه نگیرند.

یکی از راه‌هایی که می‌توان برای خروج شورایارها از وضعیت فعلی انجام داد، آموزش است. آموزش کمک می‌کند تا افرادی که می‌خواهند کاری کنند مأیوس و ناامید نشوند و علاوه‌ بر‌ آن‌که ترفندی برای فعالیت‌های اجتماعی اثرگذار ایجاد می‌کنند خودشان را به مدیران شهری و مردم به درستی معرفی کرده تا این اعتماد شکل گیرد.

در اینجا دو موضوع مطرح است:

یک موضوع مدیران شهری و اعضای شورای شهر که عملکرد ضعیف و ناکارآمدی دارند و قطعاً سیاستی در پس آن است. آن‌ها در این پنج دوره نشان داده‌اند که هیچ عزم جدی‌ای برای حل مسائل و مشکلات ندارند. هر دوره قول می‌دهند اما یا زورشان نمی‌رسد یا عزمی وجود ندارد. اگر ما فعالان اجتماعی تحت عنوان شورایار یا نهادهای اجتماعی تنها به مدیران و سازمان‌ها چشم بدوزیم که آن‌‌ها چه می‌کنند، نمی‌توانیم قدم از قدم برداریم و باید منتظر بمانیم تا از بالا تصمیمی بگیرند. این رویکردی سازمانی بوده و مردمی نیست. فعال اجتماعی باید مسیر را خودش درست کند و از هیچ، چیزی خلق کند، نه آنکه منتظر باشد مسیر را درست ایجاد کنند و به او تحویل دهند. بسیاری از فعالان اجتماعی دست نیاز به سمت مدیران شهری دراز می‌کنند ،که اگر برای منافع شخصی خودشان نباشد، در خوشبینانه‌ترین حالت، به قصد گرفتن امکانات و تسهیلات در راستای اهداف اجتماعی آن‌ها است.

یک شورایار یا فعال مدنی با سرمایه مردمی تلاش می‌کند و جریانی از پشتوانه‌های مردمی برای پیشبرد اهداف خود می‌سازد. جز اینکه انتخاب اکثر شورایارها از داخل محله نیست، درحال حاضر اکثر شورایارها هم در تأمین این پشتوانۀ مردمی در انتخابات ضعیف هستند. بخشی از آن‌ها که با پشتوانۀ مردمی به شورایاری‌ وارد شده‌اند، نمی‌دانند باید با تعداد محدودی کار کنند. قطعاً همکاری این تعداد اندک یعنی 9 شورایار با این وسعت فعالیت، غیر ممکن است. اما اعضای شورایاری می‌توانند با جلب مشارکت‌های شهروندی و گرفتن حمایت و به صحنه آوردن مردم در پیش‌برد اهداف شورایاری گام بردارند. که این مهم با آموزش شورایارها ممکنی‌شود.

بعد از جلب مشارکت مردم آن‌ها می‌توانند طالب حمایت مدیران شهری شوند.با این ادعا که ما مردم را گرد هم آورده و ظرفیت‌ها و پتانسیل‌هایشان را تجمیع کرده‌ایم و حال شما به‌عنوان متولیان امر، باشید و کمک کنید تا موانع را برداریم. به این ترتیب اعتماد دو جانبه مردم_شورایاری و شورایاری_مدیران شهری بر می‌گردد. هر چه این اعتماد بیشتر شود از ظرفیت‌های موجود بهتر می‌توان استفاده کرد.

بازگشت این اعتماد سبب دو نکته می‌شود: یکی اینکه این بدنامی و عدم اعتماد از بین می‌رود و دیگر آنکه این شورایاری‌ها به رسالت خود پی می‌برند و می‌توانند با مشارکت شهروندی، دست‌اندازهای شهرداری را پر کنند و دست به دست هم دهند و تسهیل‌گرانی باشند که اعتماد بین مردم و مسئولین را دوباره برفرار کنند. به جهت نبود این اعتماد، مدیران شهرداری به اعضای شورایاری بی اعتنا هستند. اما تا زمانی که صرفا بایستی خدمات بدهند خدماتی که هیچ بستری برای حضور مردم ندارد، کارش مانند بحث جمع‌آوری زباله است که شهرداری در چندین نوبت انجام می‌دهد باز هم خیابان‌ها کثیف هستند. فراهم کردن امکان همکاری و برگرداندن اعتماد، رسالت شورایار است. من فکر می‌کنم این مسیر ما را زودتر به نتیجه می‌رساند تا مطالباتی از جنس سازمانی.

موضوع دیگری که در حال حاضر در فعالیت اجتماعی تنورش داغ است این است که عده ای مدام ما را در این چاله می‌اندازند که مصوبات ما مشکل دارد. در این شکی نیست که مصوبات ما اشکال دارد و بایستی تغییراتی از بالا و تغییراتی از پایین انجام شود و این دو زمانی بهم برسد. اما این حوزه در دست ما نیست و در دست عدۀ دیگری است که نماینده‌های ما هستند و ما نمی‌دانیم که چرا این کار انجام نمی شود. این موضوعات، وقت اعضای شورایاری و فعالان اجتماعی را هرز می‌برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *