فضاهای تفکیک شده از منظر جنسیت را فضاهای جنسیتی نامیدهاند. مفهومی برآمده از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی هر جامعه که تفاوت عمدهای با جنس که معرف تفاوتهای فیزیولوژیکی زنان و مردان است، دارد. زنان در فضاهای شهری به واسطه تفاوتهای یادشده (جنسی و جنسیتی)، ارتباط متفاوتی با فضا برقرار کرده و مواجه آنها با مقوله امنیت با مردان متفاوت میباشد و اینچنین است که بیشتر در معرض خطر، جرم و جنایت هستند. بنابراین میتوان از مهمترین مؤلفههایی که در حوزه زنان و فضاهای شهری مورد مطالعه قرار گرفته است به مقولۀ امنیت اشاره کرد. در سالهای اخیر در کشور ما ایران یکی از راهکارهای ایجاد چنین کیفیتی ایجاد فضاهای زنانه بوده است. جایی که زنان به صورت محفوظ و کنترل شده بتوانند در آن حضور یابند و بدین ترتیب امنیت آنها در آنجا تامین گردد. پارکهای بانوان از جمله فضاهای شهری جنستیای هستند که به این منظور ساخته شدهاند: فضایی زنانه به منظور خلق فضاهای امن و دور از دسترس مردان.
اما آیا به منظور ایجاد فضاهایی باکیفیت برای زنان و ایجاد یک تعادل شهری برای دعوت زنان برای حضور در فضاهای شهری کماکان باید آنها را ایزوله کرد؟ قاطعانه باید بگوییم: «خیر» در مطالعات گستردهای که در ارزیابی فضاهای زنانه شهری (پارکهای تک جنسیتی) صورت گرفته است نتایج با اهداف تاسیس اینگونه فضاها غالبا همسو نبودهاند. به این معنی که این فضاها به جای ایجاد فضاهایی امن، بیشتر فضاهایی جهت حضور زنان بدون حجاب اسلامی در ساعاتی از روز بوده اند. به طور کلی، گویی این فضاها در امتداد اندرونیای ساخته شدهاند که در گذشته در خانههای سنتی در بخشهای مرکزی ایران وجود داشت. فضاهایی جنسیتی که همواره در ذهن متذکر میشوند که فضاهای شهری، فضاهایی مردانهاند و زنان با حائلی هر چند به وسعت یک پارک بزرگ میتوانند با احساس امنیت و آسایش در آن حضور یابند و همین مسبب عدم تلاش مسئولین به منظور ایجاد تعادل جنسیتی در فضاهای عمومی شهری و خلق فضاهایی امن و با کیفیت برای زنان و مردان (هر دو) شده است.
با شنیدن مفهوم «تفکیک جنسیتی» در فضاهای شهری، همواره زنان به فضاهای خرد و داخلی رانده میشوند و فضاهای کلان و عمومی به مردان تعلق میگیرد. تقسیمبندیای تاریخی و جهانی که زنان را مربوط به فضاهای داخلی دانسته و حضورشان در اجتماع را جز به منظور انجام فعالیتهای مشخص برنتابیده است. اگرچه امروزه با حضور زنان در فضاهای شهری به صورت حداکثری مواجه هستیم و گاها زنان را مصرفکنندگان عمده فضاهای شهری معرفی میکنند اما به دلیل وجود یک ذهنیت و سوگیری مردانه در مدیریت، برنامهریزی و ساخت فضاهای شهری، این فضاها غالبا مردانه هستند تا متعادل و مطلوب زنان. چه بسا امروزه به عنوان راهکارهای ابتدایی و موقت از تاکتیک تفکیک جنسیتی استفاده میشود که هدف عمدۀ آن ایجاد فضاهایی زنانه است که از منظر اجتماعی-عقیدتی زنان را به فضاهایی امن دعوت کنند اما در نگاه کلان چنین تصمیماتی جز عمیقتر کردن شکاف موجود در جامعه و ناامن کردن فضاهای عمومی شهری برای زنان نتیجۀ مطلوبی ارائه نکرده و نخواهد کرد. باشد که به منظور خلق فضاهایی متعادل و تبدیل فضاهای عمومی شهری به فضاهایی واقعا «عمومی» از تجارب جهانی بهره برده و با بومیسازی آنها به ارتقای کیفیت چنین فضاهایی، چه در برنامهریزی و مدیریت و چه در اجرا و پیادهسازی آن تلاشی افزون گردد.