تا اواخر دوره قاجار دخالتهای کالبدی در شهر هنوز مایههایی از گذشته را در خود داشت، اما با ظهور رضاخان و مدرنیسم وارداتی او رویکرد به کالبد شهر، ورق جدیدی خورد و در این میان کلید تغییر، «خیابان» بود. به نظر میرسد در موضوع نما و سیمای شهری، رویکرد مدرنیستی دوران پهلوی اول همچنان در مدیریت شهری تهران حضور دارد.
رضاخان در سال 1309 نقشهای تحت عنوان «خیابانها» را به عنوان هدایتکننده خطوط اصلی مداخله در سازمان فضایی شهر تهران و اولین اقدام مؤثر برای توسعه تهران مدنظر قرار داد. در این دوره شاهد بیشترین توسعه کالبدی در امتداد خیابانهای معین و گره خوردن نما با خیابان هستیم. خیابانهای سعدی، لالهزار، فردوسی، حافظ، تخت جمشید، شاه رضا، فردوسی و … خروجی رویکرد خیابان محور دوره پهلوی اول به شهر هستند. در این دوره هرجا خیابانی کشیده میشد به همراه خود «ساختمانی» حکومتی مثل وزارتخانه، دادگستری، کاخ یا فعالیتی خدماتی از قبیل ثبت احوال، پست و بانک میبرد. در این دوره با موضوعیت یافتن «نما» در بستر معماری عمدتاً درونگرای ایرانی، تمایل حاکمیت برای نمایش قدرت و اقتدار از طریق آن، موضوع نوزاد «نما» را با اقتدارگرایی پیوند میزند.
مراد از بیان این تاریخچه خلاصه این است که در رویکرد امروزین مدیریت شهری تهران به نما، رد پای این سابقه کمابیش در «تعریف نما»، «مقیاس نما» و «نگاه اقتدارگرایانه به نما» دیده میشود.
ساختمان بانک ملی، خیابان فردوسی
در زیر پوست اولین تعریف مشخص از نما که در بند 1 مصوبه 1369 شورای عالی شهرسازی و معماری تحت عنوان «ضوابط و مقررات نمای شهری» آمده، سابقهای که در بالا به آن اشاره شد قابل مشاهده است. این مصوبه، نما را به عنوان «سطوح قابل دید ساختمانها از معابر عمومی» تعریف میکند که از یک سو بیانگر قوت «معبر» (تعمیمداده شده خیابان با توجه به اهمیت معبر و دسترسی در شهرسازی مدرنیستی) در تعریف است به نحوی که دیگر فضاهای عمومی و اساساً منظر را نادیده میگیرد و از سوی دیگر نشاندهنده اکتفا به مقیاس «ساختمان» در تعریف است. شورای عالی در سال 1387 و در ذیل مصوبه «ضوابط و مقررات ارتقای کیفی سیما و منظر شهری» منظور از «نما» را در انطباق با تعريف سال 1369 مجدداً «کلیه سطوح نمايان«ساختمانهاي» واقع در محدوده و حريم شهرها و شهرکها كه از داخل معابر قابل مشاهده است» تعریف میکند.
اما شورای اسلامی شهر تهران در «لایحه طراحی، پایش و اجرای نمای شهر تهران» مصوب 1397، نما را «جداره خارجی ساختمان که در معرض دید قرار دارد» تعریف میکند و خود را از قید انحصار به دید از معبر خارج میکند، اما با این که آخرین سند قانونی در خصوص نماهای شهر تهران است علیرغم صحبت از کریدور های بصری و منظر، برای موضوع نما، عرصهای فراتر از تک ساختمان تعریف نمیکند و پرداختن به سیمای شهری را به طبقهبندی «بنا»ها به دو گروه شاخص و عادی تقلیل میدهد.
علاوه بر موضوع تعریف و مقیاس نما، به نظر میرسد اقتدارگرایی که در مدیریت شهری دوره رضاخان عمدتاً به صورت دخالت به صورت خیابانکشی و ساختمانسازی در محدودههای معین دیده میشد، امروزه در قالب فرایند بررسی نماها بر اساس طرح تفصیلی و کمیتههای نمای مناطق به تک تک سلولهای شهر تسری و تعمیم داده شده است. رویکرد به نما و سیمای شهری در مدیریت شهری تهران همچنان در ادامه رویکرد مدرنیستی دوران پهلوی اول «بنا محور» است با این تفاوت که اکتفای مدیریت شهری رضاخانی به دخالت در حد خیابانهای معین[1]، مبدل به دخالت در تمام «معابر» شهر شده است.
پی نوشت:
[1] از جمله اصلاحات خیابانی رضاشاه، تعویض روکار ساختمانی (نما) بود که میبایست چهره شهر را دگرگون میکرد. به دستور رضاشاه چهره لالهزار دگرگون شد، طاقنماهای دوطرف خیابان لاله-زار تخریب و جای آن را ساختمانهای دوطبقه گرفت و مالکان دو طرف خیابان موظف شدند که حداقل نمای دوطبقه را بسازند و مانند یک ساختمان کامل در آن درب و پنجره تعبیهکنند (کیانی، 12:1383).