سازمان زیباسازی، سازمانی وابسته به شهرداری و با تغییر نام ادارۀ کل ایمنی و آموزش ترافیک، در تاریخ 25 اسفند 1354 پدید آمده است و تا به حال 3 مرتبه اساسنامۀ جدیدتری را به تصویب رسانده است. طبق تعریف خود سازمان، این نهاد دولتی موظف است که در محیط های شهری و انسان ساخت به یکی از والاترین ارزش های انسانی، یعنی زیبایی بپردازد. اما به فرض پذیرش این نکته که سازمانی وجود دارد که از نظرگاهی خدای گون، قادر است هر پدیده ای محیطی را زیبا کند؛ به نظر می رسد سازمان در حصاری پیش فرض و از جنس «اقدام» گرفتار شده است. از مجموعه اقداماتی که سازمان زیباسازی شهر تهران به عنوان اهداف و وظایف خود نام برده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ساماندهی و مدیریت موضوع تبلیغات و اعلانات، مدیریت بناهای آسیب زا به منظر (سیما؟) شهر، طراحی وسایل بازی کودکان، طراحی دکوراسیون داخلی برای بخش های دولتی و عمومی، طراحی مبلمان شهری، طراحی آب نما، حجم های نمادین، گلدان ظروف زباله و سایر نیازهای شهری، کنترل نماهای شهری با توجه به مقررات و فرهنگ اسلامی و سنتی، تعیین رنگ های مناسب جهت وسائل حمل و نقل عمومی، استقرار نمادهای حجمی(مجسمه) و تصویر با هویت اسلامی و ایرانی و ….
با نظر به موارد فوق، می توان به این نکته پی برد که تمامی این موارد در بهترین حالت صرفاً در حوزۀ «اقدامات»ی از پیش تعیین شده است و بسیاری از موارد فوق که در نشانی اینترنتی سازمان هم موجود است ذیل عنوان اهداف و چشم اندازها آورده شده است. اما قطعاً، به عنوان مثال برپایی یک مجسمه و یا مدیریت تابلو های تبلیغاتی، نمی تواند به مثابۀ چشم اندازی برای سازمان زیباسازی، عمل کند. چشم انداز، راهبرد و سیاست، سطوح کلان تری است که تقلیل آنها به به اقدام، همواره سازمانی را به دام کلیشه و امور کژکارکرد و غیرپویا می اندازد؛ علی الخصوص در رابطه با «زیبایی» که امری است پویا و ضرورتاً باید نسبتی آزاد و پویا با آن برقرار کرد. پروژه های اجرا شده توسط سازمان نیز هیچگاه از این فراتر نرفته و این حدود و ثغور تحمیلی کاملاً عیان است؛ به طوری که شاهد آن هستیم که سازمان بعد از مدت مدیدی، مجسمه ای را که در بهترین حالت مربوط به شخصی است که نام ایشان بر خیابانی نهاده شده است در آن خیابان نصب می کند.
بنابراین سازمان، باید ابتدا و در سطحی کلان تر این پرسش را مطرح کند که در درجۀ نخست، موضوعی که باید زیبا شود «چیست»؟ به فرض مثال، «تبلیغات» چیست؟ از نظرگاه فرهنگ سرزمینی یا حتی خرده فرهنگ تهرانی، تبلیغات برای سازمان زیباسازی شهر تهران، چه تعریفی دارد؟؛ که حال، به «چگونگی» زیبایی تابلوهای تبلیغاتی بپردازد. بگذریم که پرسش متقدم تری چون چیستی زیبایی وجود دارد و سقراط در مواجهه با آن گفت: «دشوار است» و در این مرحله انتظاری از سازمان در تعریف زیبایی نمی رود؛ هرچند، در حد چند گزاره، آن را تعریف کرده است که آن هم به راحتی قابل نقد است. یکی از اقدامات مرتبط با این سطح کلان سونداژهای است که باید هر از چندگاهی توسط سازمان انجام گیرد. مثلاً سونداژی که در آن مشخص شود مجسمه های شهری در زمان حال چه تأثیری بر شهروندان می گذارند؟ آیا همچنان این مدیوم تاریخی، قادر است به زیبایی محیط مدد رساند؟ همان طور که پیدا است سازمان زیباسازی، عملاً برنامه ای برای روشن کردن این مسائل بنیادین که زیبایی حقیقی از آنها سرچشمه می گیرد؛ ندارد. کتبی نیز که توسط انتشارات سازمان به چاپ میرسد در حد سفارش و یا حمایت چاپی خلاصه می شود. بنابراین ضروری است تا در رابطه با اقداماتی که همواره ثابت اند، گروهی به شکلی درون سازمانی داشته باشد که در رابطه با پرسشهای «چیستی محور» در کنار «چگونگی» ها، پژوهش های لازم را انجام دهد. همانطور که گفته شد به محض ورود به چیستی زیبایی، با متصف بودن آن به صفت پویایی برخورد خواهیم کرد که اهمیت پژوهش و تعیین چشم انداز و راهبردهای مبتنی بر آن را دو چندان خواهد کرد.