در مقایسه ابتدایی بین نقش روخانه های شهری در شهرهای اروپایی و شهرهای ایران، به نظر می رسد به جهات اقلیمی، خشکی آب و هوا و نقش تعیین کننده آب در شکل گیری تمدن تاریخی شهرهای کشور ما، این رودخانه در کانون توجه و اغلب متضمن اصلی ترین و ساختاری ترین نقش ها در سازمان فضایی شهر هستند. اما در مواجهه نزدیک تر با این پدیده طبیعی در دو زمینه متفاوت فوق الذکر؛ گویی بر خلاف انتظار این نقش در اکثر شهرهای اروپایی اساسی تر، سازمان یافته تر بوده است و اغلب با در نظرگیری نیازها و معیارهای روز خود را به هنگام ساخته است. در مقابل به نظر می رسد وضعیت این رودخانه ها در شهرهای ایران و علی رغم صرف هزینه های گزاف پارک سازی، رفع آلودگی ها و طرح های گردشگری به بازیابی این نقش اساسی و تاریخی منتج نمی شود. در این میان به نظر می رسد حلقه های مفقوده ای در رده های گوناگون وجود دارد که موانع اصلی این سازمان دهی هستند.
به احتمال فراوان ایرانیانی که در سفرهای خود به شهرهای اروپایی یا آمریکایی از رودخانه هایی که از میانه شهرهای کوچک یا بزرگ عبور کرده اند، بازدید داشته اند و یا تصویر، فیلم یا مستندی از آنها دیده اند، در فرآیند تبدیل ادراک بی واسطه اولیه به ادراک آگاهانه با سوالهایی در ذهن خود روبرو شده اند که به احتمال فراوان و برحسب دانش قبلی خود، محتوایی نزدیک به یکی یا چند مورد از نمونه های زیر داشته است:
- چرا این رودخانه اینگونه پرآب و خروشان هستند؟
- چگونه بیشترین و بهترین فضاهای شهری و تجمعات مردم پیرامون این رودخانه ها شکل می گیرند؟
- چگونه این رودخانه ها به عنصری مهم در ساختار این شهرها بدل شده اند؟
- چگونه بخش مهمی از اقتصاد و گردشگری این شهرها به همین رودخانه ها وابسته شده اند؟
- مدیریت زیست محیطی و جلوگیری از ورود آلودگی ها چگونه دراین رودخانه ها میسر شده است؟
- ودر نهایت چرا رودخانه های شهری ایران (کم و بیش) اینگونه نیستند؟
در نگاه سیستمی به پدیده شهر، فهم نقش هریک از عناصر و بازیگران در ساخت کلیتی به نام شهر؛ اهمیت، ابعاد تاثیرگذاری و شیوه مداخله در آنها را به عنوان زیر سیستم های اصلی و فرعی شهر برای برنامه ریزان و طراحان مشخص می کند.
در این میان در اکثر قریب به اتفاق شهرهای جهان که حول رودخانه های طبیعی شکل گرفته اند، حضور رودخانه دلیل اصلی شکل گیری آن شهر یا تمدن بودهاست در بسیاری از موارد حتی با انحراف مسیر رودخانه، حفر کانال از دریا و یا ایجاد انشعاب در مسیر رودخانه های بزرگ این بهانه فراهم شدهاست. به همین دلیل، درتحلیل نقش این رودخانه ها می توان ادعا کرد که در همه موارد ساختار سازمان فضایی شهر کاملا متاثر از آنها بوده است و اساساً شکل گیری زیر سیستم هایی همچون مرکز، نقاط عطف، کانون ها، جهت توسعه، محلات و کل های کوچک شهر تحت تاثیر این رودخانه ها بوده است.
با گذر زمان و شکل گیری گروه قابل توجهی از شهرها پیرامون این رودخانه ها و با مترتب شدن فهم و خاطره جمعی بر آن ، ساخت فضاهای شهری، بناهای معماری و خیابان ها در مجاورت این رودخانه ها و همچنین اثرات اکولوژیکی این مجاورت؛ رودخانه های مورد بحث نیز هویتا و در بسیاری از موارد ماهیتا تغییر نقش می دهند و به پدیده ای یکه در ساختار شهری تبدیل می شوند. موضوعی که در گفتمان بررسی رودخانه های شهری در ذیل سیستم یکپارچه اجتماعی- اکولوژیک تحلیل می شود.
با مرور اهمیت و ساختار این رودخانه ها و با بازگشت به پرسشهای اولیه این جستار، این سوال مطرح می شود که به رغم اهمیت کم نظیر این رودخانه ها در ساختار شهری، اهمیت آب در اقلیم ایران و ساختار تمدنی کهن کشور ما، چرا به نظر این نقش در شهرهای پرباران و پرآب اروپایی و آمریکایی بیشتر مورد توجه و محل اثر بوده است؟
در پاسخ به این سوال نه یک عامل که مجموعه ای از عوامل نقش آفرین هستند، عواملی که شاید بتوان مهم ترین آنها را به شرح زیر برشمرد:
- ازنگاه بهره بردارانه تا حق به شهر و رودخانه های شهری
با بررسی تاریخ رودخانه های شهری در ایران و مقایسه آن با رودخانههای اروپایی، نحوه برخورد حکومت ها در طول تاریخ با آنها قابل توجه است.
کارکرد و نگاه عمده حکومت ها در قبال رودخانه های شهری استفاده و بهره برداری از آنها به عنوان منابع اصلی تأمین آب، صیادی، کشتیرانی و خندق های دفاعی در زمان جنگ و به عبارت دیگر نگاه «بهره بردارانه» به آنها بوده است. این نگاه در شهرهای ایران بنابه دائمی یا فصلی بودن رودخانه، دبی آب و اتصال آنها به دریا (به ویژه در جنوب وشمال ایران) گاه کم اهمیت تر و گاه ضروری تر نمایان می شده است.
در این بین اما همواره ادراک و برخورد عمومی مردم با این رودخانه ها متفاوت از حاکمیت ها و بدنبال آیین ها و اسطوره های کهن و سنت های تفرجی جوامع خود دامنه تاثیر آنها را افزایش می داده است. شکل گیری ادبیات، نقاشی و سایر هنرها پیرامون آنها به ویژه از قرن 15 و با شکل گیری مفهوم منظره پردازی ( Landscape) در اروپا، اهمیت این موضوع را هرچه بیشتر می نمایاند. مسئله ای که در پی خود موجبات تغییر برخورد مدیریت جوامع نسبت به رودخانه های شهری را فراهم آورد، موضوعی که در تغییر ساختار پل های احداث شده بر روی رودخانه ها و توجه به ویژگی های منظرین، زیبایی شناسانه و تفرجی آنها قابل مشاهده است.
این موضوع در ایران با فاصله گرفتن درک عمومی و حاکمیتی با تاخیر و در موارد معدودی همچون رودخانه زاینده رود قابل مشاهده است. جایی که سنت تفرج مردم در سواحل بکر رودخانه ها با تغییر ساختار پلهای احداث شده بر آن از پل ساسانی شهرستان (به عنوان پلی دفاعی و ارتباطی) به پل خواجو ( به عنوان پلی منظرین، چندعملکردی و تفرجی) در انتهای دوران صفوی در قرن 18 قابل مشاهده است. این الگو اما موجب تغییر برخورد و تفسیر حکومت های ایران تا میانه های قرن 20 نسبت به نگاه » و «حفاظت از رودخانه ها» از سوی سازمان های مردم نهاد و بعدتر حکومت ها و سازمان های بین المللی در نیمه دوم قرن بیستم، نگاه بهره بردارانه به نگاه حق مدارانه دوسویه و وظیفه انگارانه تغییر یافت. مسئله ای که علی رغم توسعه ارتباطات بین المللی بسیار دیر و به عنوان موضوعی تجملاتی به ادبیات مدیریت شهری ایران ورود پیدا کرد.
- سردرگمی مدیریت شهری: از کج فهمی محل مداخله تا تعارض منافع نهادهای حاکیتی
همانگونه که در ابتدای بحث مورد اشاره قرار گرفت، مهم ترین کار مدیریت شهری میبایست فهم نقش عناصر مختلف سازنده شهر و مداخله متناسب در آنها برای ارتقاء عملکرد سیستمی به نام شهر باشد. موضوعی که در شهرهای ایران به دلیل نبود حاکمیت نگاه ساختار محور با سلیقه و تشخیص شعاری در مرحله تشخیص همراه شده است و موجب مداخلات غیرضروری در اجزاء ثانویه این سیستم شده است. در حقیقت بدنه مدیریتی و کارشناسی مدیریت شهری ایران همچنان به نقش رودخانه های شهری در تقویت ساختار شهر و امکان گسترده ساخت فضاهای شهری، گردشگری، تفرج و توسعه اقتصاد شهر در ارتباط با آنها پی نبرده است و نسب به آن در تردید است. این موضوع از برخورد با رود دره های تهران، تا رودهای پرآب شمال کشور تا رودخانه های ارزشمند فلات مرکزی خشک ایران صادق است. از سوی دیگر مسئولیت های قانونی مختلف نهادهای حاکمیتی در خصوص موضوع رودخانه در کشورما از وزارت نیرو، شهرداری ها، سازمان بنادر، وزارت محیط زیست، میراث فرهنگی و بسیاری از دیگر نهادها روند تصمیم گیری و مداخله صحیح و اثرمند در آنها را بسیار ناکارآمد و بی اثر ساخته است.
- از تفاوت مبنایی زیبایی شناسی منظرین تا تبدیل غرب به مبنای اعتبار مطلق
مسئله دیگر در این بین گذر از عصر استعمار، شکل گیری دولت موضوعی و مفهوم دولت-ملت در ایران به عنوان پدیدههای وارداتی در انتهای قرن 19 و ابتدای قرن 20 بود که به رغم تاثیرات مثبت در تغییر وضعیت اجتماعی و توسعه، به مرور زمان به پذیرش مطلق به «هرآنچه» از نظر جوامع اروپایی و آمریکایی مطلوب است و رد آنچه از نظر آنها نامطلوب است گردید. مسئله ای که حوزه های علوم تجربی، علوم انسانی، هنر و سنت های تاریخی را نیز شامل گردید و موجب شد که حاکمیت و بدنه کارشناسی کشور در برخورد با شهر و رودخانه های شهری با اخذ رویکردهای روز جهانی و بدون توجه به سنت های شهرسازی، زیبایی شناسانه و منظرین ایران به «شبیه سازی» روی بیاورند. موضوعی که به دلیل عدم توجه به زمینه موجود، نه نتیجه ای همچون جوامع غربی به بار آورد و یکپارچگی سنتهای پیشین را نیز مخدوش ساخت. بهترین نمونه این برخورد در برخورد با ساحل رودخانه های شهری زاینده رود و کارون در نیمه های دهه 50 شمسی و تغییر منظره پردازی طبیعی و بکر تاریخی به سوی پارک سازی و کانال سازی مصطلح اروپایی و آمریکایی مشاهده کرد.
در کنار این عوامل می توان به پارامترهایی چون توسعه صنایع آب بر بدون توجه به ظرفیت و اقلیم، تضعیف نقش رودخانه های شهری با نگاه حصارکشی و فاصله گزینی، عدم ورود به بحث طراحی کران رودها Riverscape در مقایسه با شهرهای اروپایی و عدم تصویب و اجرایی مقررات زیست محیطی قاطع در خصوص رودخانه های شهری اشاره کرد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که مداخله در هر رودخانه شهری می بایست با فهم کامل مختصات جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی آن رودخانه و بدور از رویکرد شبیه سازی شکلی رودخانه های اروپایی و در راستای الگوبرداری اهمیت و نقش آن رودخانه ها در شهرهای اروپایی باشد. تا بدانجا که نه از رودخانه ای به مانند زاینده رود با ظرفیت محدود در اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی ایران توقع پاسخ به نیازهای صنعتی، تامین آب، زیبایی شناسی، تعدیل اکوسیستم و در یک کلام جمع همه رودخانه های جهان را داشته باشیم، نه کارون را تنها به مثابه منبع آبرسانی به شهرهای ایران ببینیم و نه رودخانه های فصلی همچون رودخانه خشک شیراز و قم را یک زائده و مسیل بی استفاده بدانیم.