شهر تهران بر خلاف ظاهر آلوده و بی نظمش، دارای پتانسیل های طبیعی بسیار زیبا در دل خود است که حضور در آنها، مجالی برای آسودگی خیال شهروندان از شلوغی شهر به دست می دهد. اما تهران و مدیران شهری آن تا چه حد به این پتانسیل ها مانند رودخانه کن اهمیت داده و آنها را برای بهبود کیفیت زندگی شهری به کار گرفته اند؟
رودخانه های جاری در دره های مشهور شهر تهران، از جمله این پتانسیل های شهر تهران هستند که حضور آنها در سازمان فضایی و ساختار شهر تهران به حدی قوی است که در اسناد فرادست از جمله طرح جامع به عنوان ستون فقرات شهر تهران معرفی شده و به نوعی شاکله شهر و تقسیم بندی کلی آن بر اساس آنها توجیه می شود.
در طرح های بالادستی و برنامه ریزی های کلان شهری، نقش این دره ها و آب جاری در آنها در شکل دهی به شهر و همچنین ایجاد هویت بسیار پر رنگ است. اما در سطوح پایین تر و هنگام مواجهه با این پدیده ها، اقدامات و پروژه هایی را مشاهده می کنیم، که بیشتر به ساماندهی می مانند تا طراحی!
بدین معنی که با حضور در این فضاها این احساس پیش می آید که این دره ها و رودخانه های موجود در آنها فضاهای متروکه و دارای آسیب در شهر تهران هستند که می بایست در اقدامی عاجل ساماندهی و به شهر بازگردانده شوند!
اقدامات انجام شده در این دره ها مانند رودخانه کن، نشان دهنده دیدگاه منفعلانه مدیریت شهری نسبت به این نقاط است. این دیدگاه به قدری سطحی و ساده انگارانه است که به نظر می رسد مدیریت شهری در دوره های مختلف، حتی این سوال برایش پیش نیامده است که شهر تهران مگر چند رودخانه مانند کن دارد و مگر چند بار می توان حاشیه یک رودخانه را مورد مداخله قرار داد؟ زیرا وقتی با آن مواجه شده است، سهل الوصول ترین حالت مداخله را در حد ساماندهی کف و کنترل جریان رودخانه مانند یک جوی بزرگ شهری انجام داده است.
مداخلاتی که چنان ناشیانه اجرا شده اند که در ذهن مخاطب خاص این شائبه را پیش می آورد که حتی طرحی هم پشت آنها نیست. مداخلات انجام شده در رودخانه کن تهران در نگاه اول از این جنس است. فضایی طبیعی که با مداخلاتی وسیع هویت خود را از دست داده و نام و نشانی از روستای کن و باغات آن در آن یافت نمی شود. حتی ماهیت اصلی آن نیز زیر سوال رفته است. رودخانه طبیعی با دیوارهای بتنی محصور شده و آب رودخانه در کانالی خاص – که احتمالا برای جلوگیری از طغیان و خسارت سیل تعبیه شده – هدایت شده است.
مداخلات در بستر رودخانه کن
سهم شهروند تهرانی از این آب تنها نظاره آن است و حق تماس و لمس آب در دل شهر تهران از او سلب می شود. مداخلات در رودخانه از محصوریت آب نیز فراتر رفته و با بتن ریزی کف رودخانه نیز، رسما آن را به کانال آب بزرگی تبدیل کرده اند که فرقی با کانال های سرریز سدهای مصنوعی ندارد. رودخانه با پیچ و خم ها، شاخه شاخه شدن آب و صداهای مختلف ناشی از برخورد آب با موانع هویت خود را نشان می دهد و تفاوت عمده آن با یک کانال شهری در این موارد به نظر کوچک است.
کارکرد غالبی که برای عمده بوستان های حاشیه رودخانه های شهر تهران در نظر گرفته شده است، پیاده روی است. اما تصویر و چشم اندازی که برای عابر پیاده ترسیم می شود، تصویری بدون رودخانه است. دیواره های جانبی رودخانه در بوستان نهج البلاغه و کن موید این مطلب هستند.
فضای پیاده روی با کفسازی و مبلمان شهری همانند پیاده روهای معمولی خیابان، کاشت درختان غیر بومی مانند مگنولیا، بدنه سازی با گلدانهای بتنی و گیاهان پوششی همانند بزرگراه های شهری نشان دهنده تفکر ساماندهی سطحی در این بوستان است. بوستانهایی که با این تفکر در هر نقطه شهر تهران می توانند شکل بگیرند و شاید اشکالی هم نداشته باشند.
اما تهران یک رودخانه کن دارد و باید در نمایش آن بکوشد، نه با دیدگاه سطحی و اجرای ضعیف نه تنها در نمایش موفق نباشد که حتی به رودخانه اجازه ندهد که خود با توانایی هایش خود را بنمایاند.
به نظر می رسد مداخلات در بستر و حاشیه رودخانه های فصلی شهر تهران مانند رودخانه کن، بدون توجه به یکتا بودن این بسترها همانند یک فضای سبز دیگر انجام می پذیرد و متولی این امر متوجه از بین رفتن این عناصر ویژه نیست و نمی داند که مداخلات او بعدها قابل حذف نیستند و رودهای شهر تهران بعد از این مداخلات حتی نخواهند توانست به حالت اولیه خود بازگردند.