انتشار مقاله «غلبه خشکسالی حاصل از فعالیت انسانی (انسان آورد) در تخلیه منابع زیرزمینی ایران» (Anthropogenic drought dominates groundwater depletion in Iran) در مجله Nature در ماه آوریل 2021 نوشته سمانه اشرف، علی ناظمی و امیر آقاکوچک توجه بخشی از استراتژیست ها و متخصصین حوزه آب، محیط زیست، معماری منظر و مدیریت را در حوزه زیست سرزمینی و بحران آب به خود جلب کرد.
بنا بر تشریح موضوع در این پژوهش ایران از اوایل قرن بیست و یکم تحت شرایط خشکسالی طولانی مدت و شاهد از بین رفتن دریاچه ها و تالاب ها همراه با تنش آبی بیش از حد در سراسر کشور بوده است. همانطور که قبلا در رابطه با در دسترس بودن آب های سطحی در ایران مطرح بود، چنین شرایط خشکسالی از انسان برآمده و نمونه هایی از «خشکسالی های انسانی» است که به تنش آبی ناشی یا تشدید شده از مدیریت تهاجمی، کوته بینانه و ناپایدار آب و زمین اشاره دارد. در اینجا، وضعیت خشکسالی انسانی با نسبت بیش از حد برداشت آب بر منابع آب زیرزمینی تجدیدپذیر موجود در حوضه های اصلی ایران آشکار می شود.
براساس یافته های این مقاله در یک مقطع ۱۴ ساله از ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴؛ برداشت انسانی در 23 حوزه از 30 حوزه در سراسر کشور افزایش یافته است و میزان کاهش آب آبخوان ها در مقطعی ۱۴ ساله حدود ۷۴ میلیارد متر مکعب بوده است. همچنین، اضافه برداشت در ۷۷٪ مساحت ایران به نشست بیشتر زمین و شوری خاک انجامیده و در نهایت این عوامل به کاهش منابع آب زیرزمینی در برخی از نقاط ایران بین ۲۰٪ تا ۲۶۰۰٪ منجر شده است.
نویسندگان معتقدند اگرچه تخلیه گسترده آب های زیرزمینی در ایران در اثر خشکسالی هواشناسی و یا هیدرولوژیکی شدت گرفته است اما ادامه مدیریت ناپایدار آب های زیرزمینی می تواند به اثرات برگشت ناپذیری روی محیط زیست و اراضی ایران منتهی شود و امنیت آب، غذا و امنیت اقتصادی-اجتماعی کشور را تهدید کند.
با نگاهی دوباره به یافته ها و نتایج پژوهش فوق از دریچه دیسیپلین معماری منظر و تفکر راهبردی، سه عامل قابل استخراج و بحث یافت می شود:
- تغییر منظر رودخانه ها، دریاچه ها و تالاب ها به عنوان سیستم های کلان و اصلی در زیرمجموعه ابرسیستم منظر سرزمینی ایران؛
- پیشتازی عامل «انسان» در تنش های پیش آمده و تشدید آنها (از سطح مدیریت کلان تا برداشت خرد در آبخوان ها)؛
- تغییرات اجتماعی، اقتصادی و امنیتی این بحران در بلند مدت و تاثیر آن بر زیست انسان ایرانی و منظر شهری، روستایی و طبیعی ایران در اثر این سلسله تغییرات.
با برهم آیی این سه عامل و تغییرات لگاریتمی ناشی از آن منظر سرزمینی ایران به «منظری انفعالی» و متاثر از بحران های برگشت ناپذیر تبدیل خواهد شد که ضمن ایجاد گسست تاریخی با حافظه زیستی و اجتماعی عمومی به سطح عدم قطعیت خواهد رسید. سطحی که درآن ابرسیستم اجتماعی-اکولوژیک منظر سرزمین ایران به شکلی غیرقابل پیش بینی و تحت تاثیر بحران خشکی انسان ساز و بحران های متعاقب آن در سایز حوزه ها، دچار تغییر ماهوی شده و متعاقب آن وضعیت سرزمین ایران در آستانه غیرقابل اسکان قرار خواهد گرفت.
تصویری که با بررسی از دیدگاه سیستمی به عنوان غایت این وضعیت بحرانی و خشکسالی انسان آورد، لزوم توقف عاجل در برنامه مصرف منابع آبی اعم از زیرزمینی و جاری، تغییر الگوی کشاورزی، استقرار صنایع و سکونت را در قالب برنامه ای راهبردی بیش از پیش ضروری می نماید.