منظر و مسئله ادراک فضاهای مجازی
آیا ادراک فضاهای واقعیت افزوده نسبتی با بدن انسان دارد؟
پیشرفت شتابناک فناوری ساخت فضاهای مجازی از نگاه برخی ادراک ما از فضا و مکانیت آن را یکسره دگرگون خواهد کرد. بسامد بالای ادبیات مرتبط با پدیده متاورس بیانگر انتظار نوعی انقلاب در تعامل بین انسان و محیط است اما آیا وقعا چنین است؟ (تصویر 1)
برای پاسخ به این سوال باید مسئله ادراک را با تفکیک مولفه های ذی مدخل در آن توضیح داد. طبق تعریف، منظر پدیده ای است عینی- ذهنی (عینی بودن نه لزوما به معنای آنچه به چشم ناظر می آید) حال اگر بتوانیم دنیای مجازی را واجد ظرفیت کامل حضور در فضا، ادراک و خلق مکان نشان دهیم آنگاه سرشت جسمانی یا عینی بودن منظر منتفی و ذهنی بودن منظر اثبات می شود؛ یک انقلاب به تمام معنا.
محل مناقشه در نسخه مجازی حضور انسان در فضا بدن انسان است. این بدن مجازی چه بدنی است؟ از نظر مرلوپونتی بدن در فضا جای نمی گیرد بلکه در آن سکنی می گزیند. «من بدن خویش هستم و در آن زندگی می کنم و بدن من چیزی است که فضا را زندگی می کند».
از نظر او «نقاش بدن خود را با خود حمل می کند و ما نمی توانیم تصور کنیم که ذهن چگونه می تواند نقاشی کند». حتی در در علوم شناختی بدنمند این ایده مطرح است که که شناخت علاوه بر مغز عمیقا به جنبههایی از بدن کارگزار وابسته است.
بدون دخالت بدن در ساختن معنا و کنشگری، افکار بی معنی هستند و امور ذهنی به خودی خود ویژگی ها و خصوصیاتی را که دارند به نمایش نمی گذارند؛ بدین جهت، شناخت بدنمند بر اساس این نگاه اتفاق می افتد که شناخت عمیقا وابسته به بدنی است که در محیط طبیعی و اجتماعی خاص زیست می کند. از این رو آیا تکینی بودن واقعیت بدن هر انسان که به سهم خود سازنده خاطرات و ذهنیات متکثر او است چقدر می تواند از طریق ماشین به عالم مجاز وارد شود سوالی است که باید به آن اندیشید.
دیگر آنکه ارتباط بین ادراک و اندیشه و آگاهی انسان با حضور بدنی او در فضای ساخته شده می تواند سهم حضور بدن در ساخت مکان و منظر را توضیح دهد. راه رفتن در یک فضا بسته به موقعیت دچار دگرگونی و تغییر می شود اما این همه مساله نیست، چون خود موقعیت هم با راه رفتن دگرگون می شود. به عبارت دیگر ادراک منظر آنی است نه از پیش ساخته شده.
در واقع منظر حاصل این نوع از ارتباط بین سوژه و ابژه هم هست و به نظر می رسد برساخته های یا ترکیب های زیبایی شناسانه انتزاعی نمی توانند به تنهایی محمل معماری و منظر باشند. اگرچه نمی توان منکر سهم نرم افزارهای ساخت فضای مجازی در کمرنگ شدن نقش بدن در فرایند خلق فضا شد. فرانسیس پونژ شاعر قرن بیستم فرانسه به خاطر نگاه خاصی که به اشیاء زندگی روزمره دارد در این موضوع زبان گویا تری دارد:
پادشاهان در را لمس نمیکنند.
از این لذت هیچ نمیدانند: به نرمی یا تندی روبروی خود یکی از آن تختههای بزرگ آشنا را گشودن، سپس به عقب برگشتن برای بهجای خود بازگرداندنش – دری را در آغوش گرفتن.
لذت بهدستگرفتن نیمهی یکی از این حصارهای بلند در اتاق با دستگیرهی چینیاش، تنبهتن شدنی کوتاه که پاها میایستد از جنبش، چشمها گشوده میشود؛ و بدن به تمامی در فضای تازهی اطرافاش خو میگیرد.
پیش از آن که آن را هل دهد قاطعانه ببنددش، دستی دوستانه هنوز آن را گرفته است ــ تا وقتی صدای تقهی فنر سفت اما روغنخورده آسوده خاطرش کند (ترجمه از حسین مکی زاده).