نشست “بازآفرینی شهری؛ از رویا تا واقعیت” به منظور بررسی روند نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده با سخنرانی سید امیر منصوری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شریف مطوف عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، علی خانی، معاون هماهنگی و برنامه ریزی سازمان نوسازی تهران 18 دیماه در گالری نظرگاه برگزار شد.
در ابتدای این نشست سید امیر منصوری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برای طرح موضوع گفت: بر اساس هرم مزلو، ایمنی مهمترین فاکتور در زندگی انسان است، با توجه به شرایط ویژه ایران در برابر زلزله در غالب شهرها وقتی درمورد نوسازی صحبت میکنیم یکی از مهمترین موضوعات مد نظر ما ایمنی است، در نتیجه به بافت فرسوده از زاویه ایمنی نگاه میکنیم. بر اساس آمارهای اعلام شده، نیمی از جمعیت تهران ساکن خانههای فرسوده هستند.
وی ادامه داد: در تعریفی که شورای عالی شهرسازی و معماری از فرسودگی ارائه داده است، دو معیار ریزدانگی و عرض کم معابر، خیلی در ایمنی موثر نیست و صرفاً یک شرط عدم استحکام برای عدم ایمن بودن کافی است، در نتیجه با شاخص ایمنی، ما دارای ساختمانهایی در تهران هستیم که در برابر یک زلزله شش ریشتری فرو میریزند.
منصوری اضافه کرد: بر اساس مطالعه JICA، شانس وقوع زلزله با توجه به دوره زمانی وقوعT نزدیک است. بنابراین نوسازی بافتهای فرسوده به عنوان یک اقدام پیشگیرانه ایمنی بخش مورد توجه قرار میگیرد. همچنین با مدلسازی که جایکا انجام داده با توجه به وضعیت معابر، پلها و بزرگراهها در زمان وقوع زلزله امکان امدادرسانی وجود نخواهد داشت و امدادهای متمرکز پاسخگو نخواهند بود. با این نگاه، زلزله اولین خطری است که تهران را تهدید میکند و با این دید نوسازی تعریف دیگری پیدا میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما در نوسازی یک شرط لازم داریم که ایمنی است و یک شرط کافی داریم که تکمیل سایر شرایطی است که محیط زیست انسانی باید داشته باشد. ریزدانگی و شرایط معبر تا زمانی که موضوع اصلی یعنی عدم ایمنی وجود دارد در اولویت نیست. در تاریخ معاصر کشور ما، اقداماتی برای نوسازی بافت فرسوده آغاز شد، در دهه شصت در وزارت مسکن یک سازمانی ایجاد شد که امروز به شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی یا بازآفرینی شهری شهرت دارد و دارای 20 شرکت است و اقداماتی را در این حوزه آغاز کردند. محله سیروس جزو اولین پروژههای این شرکت بود که موفقیت زیادی نداشت. اقدام دیگر، مجموعهای از اقدامات پراکندهای بود تحت عنوان طرحهای نوسازی وبهسازی محلات. در مرحله بعد ایده طرحهای نوسازی منظر شهری محله مطرح شد. این ایده به عنوان یک مجموعه در 50 محله تهران شروع به کار شد و در نیمه کار، ناگهان با تغییر سیاست شهرداری تهران و روی کار آمدن مدیریت جدید ایده تغییر کرد. بعد از آن تصویب شد که نوسازی باید به شرط رعایت بحث طرح تفصیلی محقق شود که تعریض کوچهها طرحها را زمینگیر کرد و آنچه نهایی شد یک مدل کاریکاتوری ناقص بود.
وی با اشاره به روی کار آمدن آقای روحانی گفت: در این زمان به لحاظ نظری مجموعه و چارچوبی جدید خلق شد. از اساتید این حوزه برای تدوین لایحه بازآفرینی شهری نظرخواهی شد و در دولت به تصویب رسید. اما این عمل هرگز به صحنه اجرا نیامد و در حد حرف باقی ماند و یکی از انتقادات به دولت آقای روحانی این بود که در حوزه نوسازی اقدام جدی انجام داده است.
منصوری تصریح کرد: در این زمان سازمان نوسازی شهر تهران نیز دچار روزمرگی شده بود و اقدامات پاییندستی تحت عنوان تجمیع واحدهای کوچک انجام میشد. نهایتاً جریانی با رهبری ترکان در دولت، طرح جدیدی را تحت عنوان نوسازی با مقیاس کلان مطرح کرد که در این طرح زمینهای بزرگ در مناطق بافت فرسوده را با همکاری انبوه سازان زیر ساخت و ساز میبرند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با طرح این سوال که آیا ما میتوانیم پروسه نوسازی شهری را نیازمند یک مجموعه تئوریک تام بدانیم؟ اظهار داشت: به نظر من نوسازی شهری با توجه به وابستگیهایش یک مجموعه واحد تئوری نیست و ما باید قادر باشیم در زمینههای مختلف اقدامهای مختلف انجام دهیم و با شعارها و اختراع دوباره چرخ نمیتوانیم موفق به انجام نوسازی شویم. به نظر من اساس ذات نوسازی مانند جنگ است و در صحنه عمل باید راهش پیدا شود ما نمیتوانیم مدت طولانی با پیشبینی شرایط دقیق وارد پروسه شویم و این رویکرد محتاطانه به نوسازی ما را عقب میاندازد.
علی خانی معاون هماهنگی و برنامهریزی سازمان نوسازی تهران نیز با بیان اینکه به نظر من تغییری اتفاق نیفتاده و همان مسیر ادامه پیدا کرده است گفت: طرحی را ما برای محله اتابک طراحی کردیم و ویرایش یازدهم آن در کمیسیون ماده پنج تصویب شد و به محض تصویب با مشکلاتی مواجه شد، چراکه در عمل با خواستههای واقعی مردم مواجه شدیم و این ادامه مسیر بود به این معنی که ما برای تکمیل طرح، اقدامات دیگری را در نظر گرفتیم.
وی ادامه داد: تا سال 84 ما اطلاعاتی در مورد تجمیع نداشتیم و تا قبل سال 88 تجمیع را یک عمل ناممکن میدانستیم و از طرحها حذف کردیم اما از سال 88 به این فکر کردیم که ریزدانهها، امکان ساخت طبق ضوابط ندارند و به علت فقیر بودن نمیتوانند خانههایشان را نوسازی کنند و اگر بنا به شراکت باشد، نیاز به تسهیلگر دارند. در همین راستا دفاتر تسهیلگری را راهاندازی و بستههای تشویقی را تدوین کردیم و تجمیع را شروع کردیم که پاسخگو بود. اکنون بر اساس آمار 40 درصد بافتهای فرسوده شهر تهران نوسازی شدهاند.
معاون هماهنگی و برنامه ریزی سازمان نوسازی تهران با بیان اینکه 75 درصد نوسازیها تجمیعی بوده و جابجایی در این فرآیند تقریبا صفر بوده است اظهار داشت: میانگین تجمیع در شهر تهران هنوز به 3 پلاک و مساحت تجمیع هنوز به 300 متر نرسیده است و در این مقطع میتوان این موضوع را آسیب شناسی کرد. یکی از دلایل اینست که براساس مصوبات دولت باید سالانه 300 هزار وام کم بهره دهد اما تا کنون 35 هزار وام پر بهره داده است. همچنین مقرر شده انشعابات بصورت رایگان واگذار شود که این اتفاق هم نیفتاده است. ما 12 سال است فقط داریم بافت های فرسوده را شناسایی میکنیم و امسال شورای عالی شهرسازی ابلاغ کرده است که شاخصها تغییر کرده و مجدداً باید بافتها را با شاخصهای جدید شناسایی کنید. مگر ما چقدر قدرت عمل داریم؟
در ادامه شریف مطوف، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه ما در سال 84 در سازمان نوسازی تولید دانش و اندیشه میکردیم و بر مفهوم نوسازی و بازسازی متمرکز بودیم گفت: ما باید ببینیم مسیر علمی دنیا به کجا رفته است و از آن بهره بگیریم. اکنون بازآفرینی مطرح شده اما سوال اینجاست که آیا ما توانستیم بافتهای فرسوده را نوسازی کنیم؟ اکنون در چه مرحلهای هستیم؟ سرعت فرسوده بودن بافتها چقدر بوده و ما با چه سرعتی عمل کردهایم.
وی تصریح کرد: باید بررسی کنیم که آیا فرسودگی سرنوشت محتوم بافتها است و باید قبول کنیم که این بافتها فرسوده میشود یا نه باید از فرسودگی آن جلوگیری کنیم. شهرهایی هستند که بافتهایشان 2 هزار سال عمر کرده و نه تنها فرسوده نشده بلکه موتور محرک اقتصادی و توسعه شهر شده است.
مطوف با بیان اینکه چند رویکرد در بافت فرسوده وجود دارد که ما باید تکلیفمان را با آن روشن کنیم اظهار داشت: اگر رویکردمان این باشد که فرسودگی نتیجه محتوم بافت است، درست نیست، ما باید همراه با غافله علمی دنیا حرکت کنیم که نگرش سیستمی را مطرح میکند یعنی فرسودگی بصورت سیستم است. اگر ما قبول کنیم که بافتهای ما زنده هستند و سیستمهایی در حال کار است، وقتی جریانهای تغذیه کننده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دچار آسیب میشوند، افرادیکه در آنجا هستند بعد از تغییر، حس می کنند دیگر آنجا جای آنها نیست.
وی افزود: بنابراین رویکرد ما باید به بافت عوض شود و باید همه چیز بصورت شبکه و جریان دیده شود. برخورد موضعی بدون تفکر استراتژیک نتیجه خوبی نمیتواند داشته باشد همانگونه که تا کنون هم نتیجه خوبی نداشته است.
سیدامیر منصوری در دور دوم سخنرانی خود بیان کرد: از نظر من آمار 40 درصدی نوسازی بافت فرسوده قابل استناد نیست و با توجه به فاکتور عدم ایمنی سازه، حدود 13000 هکتار بافت در تهران فرسوده است. اکنون یکسری اقدامات موضعی و کوچک در محلات در حال انجام است که در مقیاس بزرگ این مساله جوابگو نیست. مشکل اینجاست که کسانی که مدیریت نوسازی را در کشور بدست می گیرند با یک فرض غلطی شروع به مدیریت میکنند که باید طرحی نو دراندازند که میتواند تمام مسائل ما را حل کند. عمل و برنامه باید موازی هم باشد و وارد میدان شوند تا عیبیابی شود. توقف 6 ساله وزارت راه برای پیدا کردن یک مدل خوب، خود یک فرصتسوزی در کشور بود که فرآیند نوسازی را متوقف کرد و بودجه را از دست داد.
خانی نیز در ادامه گفت: ما در نوسازی مسکن موفق بودیم اما در خدمات مشکل داریم برنامه ما اینست که روی تامین خدمات کار کنیم و این موضوع در برنامه 5 ساله نیز آمده است و مسیر ما به این سمت است. یکی از اشکالات ما اینست که ما 50 سال است در حال تهیه برنامه و تدوین طرح هستیم و هر مدیری که میآید از اول چشماندزسازی میکند و طرح میدهند. تا زمانی که وارد اجرا نشویم، نمیتوانیم به اهداف برسیم.
در پایان مطوف اظهار داشت: ما در ایران به معلول پرداختهایم در حالیکه رویکرد اصلی ما باید روی علت باشد و تازمانی که علت را پیدا نکردیم و با آن درست برخورد نکنیم نتیجه نخواهیم گرفت.