«محمدجواد حقشناس» رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی تهران در افتتاحیۀ ششمین دوسالانۀ مجسمههای شهری (۹ آذرماه ۱۳۹۷) در محل مؤسسۀ فرهنگی و هنری صبا با طرح پرسشی، چنین بیان میکند: «چرا اتفاقی چون مجسمۀ میدان فردوسی به ندرت در شهر رخ داده است؟ ما چهرههای ماندگار بسیاری از دیرباز تا امروز در کشورمان داریم که بسیاری از آنها جهانی هستند. چرا هیچ تصویری از این نامآوران در شهر تهران دیده نمیشود؟ ما در این حوزه کمکاری کردهایم و این ستم بزرگی به فرزندان این آب و خاک است. باید به جای آنکه تورلیدرها دربارۀ اشخاص تأثیرگذار فرهنگی، هنری، سیاسی و… حرف بزنند در شهرها مابهازاهای تصویری از آنها داشته باشیم» (برگرفته از سایت سازمان زیباسازی شهر تهران).
با مطرحشدن این پرسش به نظر میرسد مروری اجمالی به نحوۀ خلق مجسمههای مشاهیر بتواند تاحدی پاسخگو باشد.
انجمن آثار ملی در پاییز ۱۳۰۱ هـ .ش. به همت گروهی از رجال دانشور و علاقهمند به آثار تاریخی و حفظ آن، بر اساس اساسنامهای در ۱۴ ماده و با هدف «ازدیاد علاقۀ عامه به آثار قدیم تاریخی و علمی و صنعتی ایران و به منظور نگاهداری صنایع مستظرفه و صنایع دستی و حفظ سبک و شیوۀ قدیم آنها» تأسیس شد (برگرفته از سایت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی). این انجمن بعد از انقلاب اسلامی به «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» تغییر نام داد. میتوان گفت توجه به هويت ملي، گفتمان فرهنگی رایج انجمن آثار ملی بود که سفارش ساخت مجسمههای مشاهیر از مصادیق آن به شمار میرود. به طوری که میتوان گفت اکثر مجسمههای مشاهیر در دورۀ پهلوی به سفارش انجمن و زیر نظر آنها انجام میشد.
علاوه بر نقش انجمن آثار ملی در شکلگیری و پویایی جریان مجسمهسازی مشاهیر که همواره دغدغۀ سفارش و نصب آثار در فضای شهری را داشت، همچنین در کیفیت خلق مجسمههای مشاهیر که منابع تصویری از آنها وجود نداشت از جمله مجسمههای فردوسی، سعدی، ابوعلی سینا و زکریای رازی نیز بسیار مؤثر بود، چنانکه آفرینش چهرۀ افراد براساس مطالعات و منابع تاریخی صورت میگرفت و از بزرگان حوزه علم و ادب استمداد میشد تا نزدیکترین چهره خلق شود.
همچنین انجمن در تغییرات و جایگزینی مجسمههای مشاهیر نیز صاحب رأی صائب بود؛ به عنوان مثال پس از برداشتن اولین مجسمة میدان فردوسی تهران در سال ۱۳۳۷، ابتدا شهرداری تهران درنظر داشت نسبت به تهیة مجسمة رستم و سهراب و نصب آن به جای مجسمۀ فردوسی اقدام کند، ولی به دنبال تذکر انجمن آثار ملی موضوع نصب مجسمۀ دیگری جز پیکرۀ حکیم فردوسی از میان میرود. این اقدام انجمن در خدشهدارنشدن هویت میدان فردوسی بسیار تأثیرگذار بوده است. میدان فردوسی تهران در طول حیات خود سه مجسمۀ متفاوت از فردوسی را در خود جای داده است که به نظر میرسد این جایگزینیها در طول زمان در خاطره و ذهن جمعی شهروندان تهرانی خدشهای وارد نکرده و هویت یکپارچۀ آن حفظ شده است.
اما متأسفانه در دهۀ ۷۰ که از سر گیریِ ساخت مجسمههای مشاهیر بود، نقش انجمن آثار ملی -که در این دوران به انجمن مفاخر فرهنگی تغییر نام داده- نادیده گرفته شد و صرفاً شهرداری و سازمان زیباسازی شهر تهران به عنوان متولیان آثار مطرح شدند. شاید از بینرفتن نقش پیشین انجمن به عنوان خواهان اصلی، پاسخی برای پرسش مطروحه باشد. از دیگر پیامدهای منفی حذف نقش انجمن میتوان به خلق آثار مجسمهسازانی اشاره کرد که بدون پشتوانۀ تاریخی و بهرهگیری از مستندات، دست به آفرینش آثار میزنند. بیشترین نقد پژوهشگران و منتقدین به این گونه آثار که بر کلیشهایشدن ظاهر آنها – از جمله برخورداری یکسان از عمامه و دستار و ریش بلند- مبتنی است، از همین اتفاق ناشی شده است.
بنابراین چنانچه خواهان بازگرداندن کیفیت از دست رفته و توجه بیش از پیش به مشاهیر سرزمینمان هستیم، شاید نیازمند توجه حداکثری به نقش انجمن آثار ملی و نهادهای مرتبط به عنوان متولی اصلی و سفارشدهنده باشیم.