پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

تفسیر دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر(عج)

تصویر، یک نقاشی واقع­گرای رنگی است که در آن چهار مرد و دو زن به مخاطب خیره شده­اند. در پس­زمینه، سقف سالنی دیده می­شود که منابع نوری دایره شکل و خطی در وسط آن چشم بینده را به خود می­‌کشد. مرد و زن­هایی که در تصویر هستند هر کدام کلیشه­‌هایی که یادآور یک شغل هست را با خود به همراه دارند.

همه آن­ها دستکش در دست دارند و صورت­های خود را با ماسک های مختلف پوشانده­اند. مرد سمت چپ تصویر، با کت و شلواری آبی رنگ و پیراهنی بی‌یقه، کلاه کارگاه ساختمانی بر سر دارد در حالی که یک تخته شاسی در یک دست دارد و با دست دیگر ورق­های کاغذی که بر روی تخته شاسی محکم شده را ورق می­زند، وی با این حالت به مخاطب خیره شده. جای توجه دارد که مرد، صورت خود را با ماسک پزشکی پوشانده است.

مردی که در کنار اوست، چند حلقه طناب بردوش راستش است و با دست راستش طناب­ها را گرفته. در دست دیگر او چکشی است و بر سر و صورتش کلاه ایمنی غارنوردی و ماسک ویژه معدنچی­‌ها قراردارد. او هم به بیننده خیره شده است. در کنار این مرد، زنی با روپوش سفید و مقنعه سبز رنگ  ایستاده که در یکی ازدستانش یک شیشه آزمایشگاهی و وسیله …. است. زن بر چهره ماسک و هدبند سفید دارد.

 

تفسیر دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر

 

در سمت راست تصویر یک زن دیگر حضور دارد که جلیقه زرد بر تن کرده و کلاه ایمنی زرد بر سر گذاشته، ماسک سفید بر چهره و تکه کاغذی لوله شده را در دست چپش می­­‌فشارد. زاویه نگاه او کمی با دیگر افراد داخل تصویر متفاوت است و انگار به مخاطبی که در  وسط، مقابل نقاشی ایستاده می­‌نگرد. دست دیگر زن مشخص نیست.

در کنار این زن مردی با لباس سبز تیره ایستاده که کلاهی لبه­‌دار بر سر، ماسکی سفید بر چهره و یک گوشی سیاه رنگ بر گردن دارد. با دست راستش دستگاهی شبیه ماشین حساب بزرگ گرفته‌است.

در کنار او نزدیک به وسط تصویر، مردی با لباس کار آبی رنگ قرارگرفته. او کمی به جلو خم شده و با دستی که با دستکش کار آجری رنگی پوشانده‌شده، یک آچار را به سمت مخاطب نزدیک می­‌کند. این مرد بخاطر حرکت رو به جلویی که دارد و نوری که در پس­‌زمینه سرش است بیشتر از دیگران دیده می­‌شود.

زاویه دید تابلو، بالا به پایین است و انگار با لنز زاویه باز، هم­چون لنز فیش آی تصویر ثبت شده‌است.

گوشه راست، پایین تصویر جمله کوتاهی با جوهر سفید نوشته شده که” وقت عمل است” و در پایین این نوشته با رنگ زرد نوشته شده” قلب اقتصاد با نیروی کار و تولید می­تپد”. در کنار این نوشته­‌ها نوشته خیلی کوچکی به صورت عمودی نقش بسته که در عکس موجود، قابل خواندن نیست.

وقتی ابعاد بزرگ بیلبوردی که این تصویر بر روی آن نقش بسته را در نظر بگیریم، این مردان و زنان هم­چون خدایان و قدیسانی هستند که بر سقف کلیساهای رومی به زوار خیره می­‌شوند. این حالت خدای گونه با پوشانده شدن قسمتی از چهره و دستان ایشان تشدید شده است. انگار خدایانی که هر کدام در یک شاخه از کارها خدایی می­‌کنند، دور هم گرد آمده‌اند تا موجودی را به وجود آورند و یا موجودی را تکمیل کنند و آن موجود ضعیف با بی‌حالی از میان چشمانش به این خدایان می‌­نگرد.

گرافیست می­‌خواهد با ایجاد شباهت میان مردان و زنان داخل کادر با کارکنان اتاق عمل و پس‌­زمینه سقف کارخانه به اتاق عمل، “عمل” به عنوان کار و “عمل” به عنوان عمل جراحی را به یک شکل واحد نمایش دهد. اما تنها نتیجه‌ای که می­‌توان متصور بود ناچیز پنداشتن مخاطب و تحقیر اوست. چون مخاطب خود را در جایگاه موجودی می‌بیند که بر روی تخت اتاق عمل افتاده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *