«در این سالها هواداران حفاظت از محیطزیست و میراث فرهنگی توانستهاند ضرورت مرمت به جای تخریب را بهعنوان یک مطالبۀ اصلی در سکونتگاهها و نواحی با ارزش پیگیری کرده و در کانون توجه سیاستگذاران و طراحان شهری قرار دهند. اگرچه از سال١٩٦٠ به بعد و بهویژه در ١٩٨٠ میلادی از اهمیت توجه به ارزشهای تاریخی و نگهداشت ابنیه تا اندازهای کاسته شد.
اما از دهه ٩٠میلادی طراحان و برنامهریزان شهری در کشورهای توسعهیافته، بهویژه در اروپا و آمریکای شمالی بازگشت دوبارهای به سیاستی مبتنی بر بازآفرینی مرکز شهرها را از طریق ارتقای کیفی فضاها و بافت شهری داشتهاند و مشارکت گروههای ذینفع و ذینفوذ در پروژه بهسازی و نوسازی مرکز شهر ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این همان راهی است که به گفته کارشناسان شهری، در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور آغاز شده، اما پراکندگی اختیارات و برنامهریزی در میان سازمانهای مختلف، سرعت پیشرفت آن را کند کرده است».
نوشتۀ بالا بخشی از متنی است که روزنامۀ شهروند در راستای تأکید بر اهمیت مرکز شهر تهران منتشر کرده است.
در سایت بازتاب نیز خبری دیگر با تیتر «آشتی کافهها با شهر تهران»، خبر از آغاز رونق گرفتن مرکز شهر تهران را میدهد : «در در دو دهه گذشته، برنامه و ایده دیگری برای احیای مرکز تاریخی تهران مورد توجه قرار گرفته است…تشکیل یک کمیته و درواقع ستاد ویژه برای رسیدگی به این محدوده درنهایت منجر به ارایه پیشنهاداتی برای تقویت جاذبه گردشگری در محدوده مرکزی تهران شده است.
این محدوده چندین منطقه بهویژه مناطق ١١ و ١٢شهر تهران را شامل میشود…به تدریج دامنهاش تا بخشی از نواحی و محدوده منطقه ٦ (برای مثال محدوده جنوبی خیابان کریم خان و بلوار کشاورز) گسترش یافته بود. حالا اما نشانهای از تغییرات در این نواحی دیده میشود که به گفته کارشناسان نشاندهنده آغازی دوباره برای مرکز شهر تهران است».
ارزش و همگنی خبرهای ذکر شده در اهمیت مرکز شهر و اعتبار سنجی شهر با آن و نبود مرکز یکی از عوامل بیهویتی امروز تهران است. اما آنچه قابل توجه است، علیرغم وضوح در مهمبودن مرکز، نبود توافقی نظری دال بر مکانیابی و چرایی مرکز شهر در بطن مطالب عنوان شده، میان مسئولان، متخصصان و مردم است. مرکز کدام است؟ منطقۀ 12؟ منطقۀ 6؟ منطقۀ 11؟، خیابان سی تیر؟ بلوار کشاورز؟ یا خیابان کریمخان؟
توافق در اهمیت مرکز است نه تعریف آن. آنچه امروزه از مرکز شهر نام برده میشود، در واقع یکی از مناطق تاریخی تهران است که خیابانها و میادین زیادی را پوشش میدهد و آنچه مسلم است، مناطق گزینششده برای مرکز بودن بسیار کلان و ناهمگن هستند. یک منطقه مرکز شهر نیست بلکه یکی از مناطق چندگانه در تقسیمات شهری تهران است.
از نگاه مسئولان، شرط مرکز بودن دو لایه تاریخ و اقتصاد است؛ مرکز مکانی تاریخی است که با سنگفرش کردن و ایجاد پایگاههای اقتصاد خرد مانند دستفروشها و غرفههای توزیع غذا، میتوانند آن را زنده نگه دارند. اما صرف تاریخیبودن دلیل بر مرکزیت نیست و سیاست اقتصادی نیز، عملی تداوم یافته در اقدام احیا مرکز نخواهد بود. اگر چنین باشد، در هر شهر، کانونهای تاریخی و اقتصادی مختلفی وجود دارند که میتوانند مرکز شهر باشند.
این رویکردها، تعریفی دقیق و جامع از مرکز شهر و در نهایت مکانیابی درست امروز آن به دست نخواهد داد. پیشینۀ تاریخی و اقتصاد، شروط مهمی در ادامه حیات هر زیستگاه اجتماعی هستند اما شرط لازم برای ایجاد مرکز نخواهند بود. در مقابل سیاستها و اقدام مسئولان در راستای سرزندگی مرکز شهر در منطقۀ گزینششده (منطق 11و 12)، امروز شاهد حرکت و هجوم کافهها به سوی مرکز شهر و نه مرکز تاریخی آن هستیم.
چنانکه هماهنگی بین فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی این روزهای تهران مانند کافهها و فروشگاهها با سیاست مدیران از نظر مکانیابی مرکز شهر همراستا نیست. کما اینکه کافهها نیز در زمره اقتصاد خردی هستند که در خیابان سیتیر، توسط مسئولان برنامهریزی شده است. پس چرا به این گروه فعالیتی، نپیوستند؟ مرکز شهر جایی است که سرزندگی مردم و حیات اجتماعی_سیاسی، به صورت خودجوش در آن جاری باشد.
«خسرو خورشیدی»، نویسنده کتاب «آن روزگاران تهران» درکلام آخر کتاب مینویسد : «باید بپذیریم دنیا در حال پیشرفت است، افزایش جمعیت اجازه نمیدهد آنچه در سالیان دور روال عادی زندگی بهحساب میآمد امروز هم تداوم داشته باشد، اما دیدگاه من بر این مبتنی است که نباید مظاهر عینی زندگی یکباره دچار تغییر و دگرگونی شود و نشانی از آنها بر جای نماند و آگاهی و اطلاع از گذشتهها چنان محو و تاریک شود که نتوان تصویری روشن از آن یافت».
این همان نکتهای است که از دیدگاه کارشناسانی و مسئولان ما، نادیده انگاشته شده است. مرکز موزهای برای یادمانهای تاریخی نیست، بلکه قلب شهر و عامل هویتبخش به آن است. مکانی است که در روال عادی زندگی امروز، حیات دارد. جریانات اجتماعی و سیاسی از شرایط لازم برای ایجاد و حیات مرکز هستند. حفط بافتهای تاریخی از ضروریات شهرها است، اما این بافتهای تاریخی الزاماً مرکز شهر، بانی سرزندگی و عامل حیاتبخش شهر، در زندگی امروز نیستد.
منابع
۱. سایت خبری بازتاب. (۱۳۹۶). آشتی کافهها با مرکز شهر تهران، ۲۵ بهمن ۱۳۹۶، این گزرش قابل دسترس است در : http://baztab.ir
۲. روزنامه شهروند. (1396). آشتی با مرکز شهر، شماره 134، 25 بهمن 1396. این مقاله قابل دسترس است در : http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/126502/%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%B1