طرح جامع و اسناد بالادستی اراضی عباس آباد شامل باغهایی با عناوین مختلف از جمله باغ کتاب، هنر، نمایش و … میشود. این روزها باغ هنر و دریاچۀ هنر افتتاح و عملیات اجرایی مجموعۀ چهار باغ که؛ باغ ایمان، باغ دانش، باغ بهشت و باغ آفرینش را شامل میشود، آغاز شده است. در سالهای گذشته نیز، باغ کتاب، باغ موزه دفاع مقدس، بوستان آب و آتش و پل طبیعت در این منطقه افتتاح شد و به بهره برداری رسید. سرمایهگذاری و احداث این تعداد باغ با موضوعات مختلف در یک نقطه از شهر جای تأمل دارد و این سؤال پیش میآید که آیا متمرکزکردن و ایجاد باغهای موضوعی متعدد با صرف هزینههای گزاف در یک منطقه از شهر از لحاظ استراتژی برنامهریزی قابل قبول است؟
توزیع عادلانه پروژههای تفرجی در قالب فضای سبز را باید در ابعاد اکولوژی، اقتصادی و اجتماعی آن در نظر گرفت تا گامی در جهت دستیابی به توسعه پایدار و برنامهریزی در سطح کلان برای شهر باشد. به لحاظ بعد اکولوژی، همه نقاط شهر نیازمند توزیع عادلانه فضای سبز است. چنانچه در بخشی از شهر آن را در مقیاس وسیع ایجاد کرد، در حالیکه مناطق دیگر شهر با ساختوسازهای بیرویه احاطه شده و از حداقل فضای سبز هم بیبهرهاند، چهره نامتعادلی از شهر را به وجود خواهد آورد. فضای سبز و پروژههای تفریحی بایستی در بافت محلات و در مجاورت محل کار و زندگی مردم توزیع عادلانهای داشته و قابل دسترس در همه مناطق شهر باشند. تجمیع آن در یک منطقه از شهر پاسخگوی نیاز هر روزه شهروندان نیست. علاوه بر این، متمرکز کردن چنین باغهای موضوعی و تفرجی در یک منطقه از شهر، جمعیت دیگر مناطق را به سوی خود کشانده و باعث ایجاد سفرهای درون شهری بیشتر در محدوده اطراف و ایجاد ترافیک و تبعات زیست محیطی آن خواهد شد. در نتیجه، این خود دامنزدن به یک مشکل دیگر از بعد اکولوژی در شهر است.
فعالیتهای فرهنگی و تعاملات اجتماعی مردم در هر پهنه از شهر، زمینۀ منظر را میسازد. به لحاظ بعد اجتماعی، با جدا کردن پروژههای تفرجی از بافت محلات و متمرکزکردن آنها در یک منطقه از شهر نمیتوان به پویایی و سرزندگی آنها امید بست. بلکه باغ موضوعی باید با زمینۀ اکولوژی، اجتماعی و اقتصادی شهر یکپارچه باشد. پروژههایی همچون باغ هنر، نیازمند دقت نظر بیشتری در مکانیابی است. باغی با قصد ترویجدادن هنر اما جدا از بافت فرهنگی و فعالیتهای هنری شهروندان، در گام اول خود دچار نقصان است. چنین فضاهایی از دل فعالیتها و تعاملات مردم بر میآید و یک امر فرمایشی نیست که با اختصاص یک نام و بخشی از فضا در شهر هویت خود را بیابد. به لحاظ بعد اقتصادی نیز، تجمیع سرمایه در قالب ساخت و ایجاد چنین باغهای موضوعی بهطور تمرکزگرا در یک منطقه توجیهپذیر نیست.
چگونگی توزیع و پراکندگی پروژههای تفرجی در مناطق چندگانه کلان شهر تهران دارای اهمیت بهسزایی است که ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. ایجاد باغهای تفرجی متعدد و گذاشتن نامهای گوناگونی همچون باغ کتاب، باغ هنر، باغ بهشت، باغ دانش و… بر آنها که در یک منطقه از شهر تمرکز یافته، نمیتواند پاسخی برای مشکل کمبود و توزیع ناعادلانه این گونه پروژههای تفریحی و سبز محور در کلان شهر تهران باشد. در دید کلان به شهر، کاربست چنین استراتژی در برنامهریزی برای توزیع و پراکندگی فضای سبز عادلانه نیست و به نامتعادل شدن عملکرد شهر در ابعاد مختلف آن دامن میزند.