اخیراً فراخوانی مبنی بر “طراحی دیوارنگاری یادمان قدس” منتشر شده است که توجه به متن فراخوان این دیوارنگاره نکاتی را به ذهن متبادر میسازد:
۱. از یک سو دیوار واقع در ضلع شرقی اتوبان مدرس، جنوب به شمال، بعد از ورودی خیابان وحید دستگردی، محل اجرای این دیوارنگاره است (تصویر بالا) و از سوی دیگر بر مولفه “مخاطبپذیری بالا” در متن فراخوان به عنوان ویژگی آثار درخواستی تاکید شده است. با توجه به اینکه مکان قرارگیری اثر، جداره اتوبان بوده که مخاطب سواره با سرعت حرکتی بالا را شامل میشود، لذا مولفه تحقق مخاطبپذیری بالا را با چالش مواجه میسازد زیرا اساساً مخاطب پیاده که مخاطب اصلی هنرهای شهری محسوب میشود در دایره مخاطبان این اثر نادیده گرفته شده است. بنابراین انتظار مخاطبپذیری بالا دور از ذهن خواهد بود.
۲. از اهداف فراخوان، “ارتقای کیفیت سیما و منظر شهری با بهرهمندی از آثار فرهنگی و هنری” ذکر شده است که اگر طبق احکام اثباتشده علمی به نقش هنرهای شهری در ارتقای کیفیت منظر شهری با شکلدهی به خاطره و هویت جمعی باور داشته باشیم که خود از تجربه مشترک جمعی برمیآید، باید اعتراف کرد که محل قرارگیری اثر از این مقصد فاصله زیادی داشته زیرا تجربه آثار جداره بزرگراهها و اتوبانها نه تنها جمعی نبوده که سرعت بالای حرکت قدرت تامل و تجربه را از فرد نیز سلب میکند.
۳. با علم بر اینکه نامگذاری (naming) عاملی مؤثر در تعریف هویت فضاســت که میتواند به بازشناسی یک مکان و حس آن کمک کند و شاید اولین گام در زمینهگرایی هنرهای شهری، همان تناسب نام مکان با موضوع و عنوان اثر باشد، به نظر میرسد محل پیشنهادی اثر (اتوبان مدرس) نیز با موضوع دیوارنگاره (یادمان قدس) قرابتی نداشته باشد و خود نقش اثر در به یادآورندگی فضا را از بین میبرد.
در پایان اگرچه در دنیای امروز شهری را بدون نقشآفرینی هنرمندان و حضور آثار هنری نمیتوان متصور شد، اما باید بپذیریم که از هر فضای شهری و با هر رویکردی نمیتوان انتظار کارکرد درست هنر شهری داشته باشیم. شاید برگزاری رخدادهای جمعی و مناسبتی در جوار یادمان انتفاضه -که از دهه ۷۰ در میدان فلسطین حیات دارد- با بهرهگیری از رویکردهای نوین و تکنیکهای هنری بیشتر میتوانست اهداف متولیان فراخوان را ضمن پاسداشت یادمان قدس در توجه به مخاطبپذیری بیشتر و تناسب حداقلی یادمان با مکان قرارگیری تأمین کند.