در بررسی اطلاعات سفر ۳۰۰ شهروند تهرانی به همراه ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی آنها از طریق سازمان مطالعات جامع حملونقل و ترافیک تهران، میتوان سفرها را براساس هدف در چهاردسته تقسیمبندی کرد: سفرهای شغلی، خرید کالا و خدمات، آموزشی و تفریح و سایر. تحقیقات نشان داده که تنها سفرهای شغلی را میتوان تحت مدلی از ویژگیهای کالبدی شهر تهران درآورد و سایر سفرها به صورت مدلی از شاخصهای فردی و اقتصادی، اجتماعی هستند. همچنین، فرم شهری به میزان ۱۵.۴درصد بر مسافت طیشده با اتومبیل شخصی در سفرهای شغلی تأثیر دارد و از آنجایی که سفرهای شغلی ۶۳ درصد از مجموع مسافت طیشده افراد با اتومبیل شخصی را به خود اختصاص میدهند، میتوان گفت که در کل ویژگیهای کالبدی شهر حداقل تا ۹.۷ درصد بر میزان مسافت طیشده با اتومبیل شخصی ساکنین شهر تهران تأثیرگذار است.
به نظر میرسد که تأثیر سفرهای شغلی بر کاهش انتشار CO2 و سایر آلایندهها به مراتب بیشتر از ۹.۷ درصد باشد زیرا سفرهای شغلی غالباً در ساعت اوج ترافیک انجام شده و زمان سفر در آنها برای رسیدن به یک مقصد مشخص گاهی چند برابر زمان عادی است و در این زمان نیز موتور اتومبیلها روشن است و گازهای آلاینده به درون هوا انتشار پیدا میکنند. نکتة دیگر این است که هر سفر به محل کار دارای سفر بازگشت به خانه است که برابر همان مسافت طیشده را دارد. بنابراین بهطورکلی تأثیر فرم شهر بر کل مسافت طیشده همان ۹.۷ درصد است اما سفرهای برگشت نیز در ساعات اوج انجام میشوند و بنابراین زمان تأخیر هم در صبح و هم در بعد از ظهر محاسبه میشود که در این زمان موتور اتومبیل در حال انتشار گازهای آلاینده درون هوای شهر تهران است.
از طرف دیگر، میزان مسافت طیشده با اتومبیل شخصی دارای ضریب همبستگی در حدود ۱ با انتشار دیاکسیدکربن در بخش حملونقل شهری است. بنابراین با طراحی و برنامهریزی مناسب شهری میتوان انتشار دیاکسیدکربن در بخش حملونقل شهری را به میزان ۱۰ درصد کاهش داد. با توجه به آخرین آمار موجود دربارۀ انتشار سالیانۀ CO2 در تهران و بدون درنظرگرفتن رشد انتشار CO2 در تهران این رقم برای تهران برابر 600 هزار تن خواهد بود. همچنین ملاحظه شده است که شاخص VMT یا مسافت طیشده با اتومبیل شخصی دارای ضریب همبستگی برابر ۰.۷۴ با میزان انتشار نیترو اکسیدها، که خطرناکترین آلاینده هوا هستند، است بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ویژگیهای فرم شهری دارای تأثیر حداقل ۷.۴درصدی بر انتشار نیترو اکسیدها هستند.
و در نهایت آخرین نکته نیز این است که شاخص تعداد ایستگاههای حملونقل عمومی در فاصلۀ ۵۰۰ متری از مبدأ تأثیر مشخصی بر میزان مسافت طیشده با اتومبیل شخصی نداشته است. این مورد را میتوان با پایینبودن سطح خدمات ارائهشده توسط حملونقل عمومی و عدم گرایش مردم به استفاده از حملونقل عمومی توجیه کرد. به نظر میرسد که بالابردن سطح استانداردهای دسترسی و خدماتدهی مترو و اتوبوسرانی عامل بسیار مؤثری در تغییر رفتارهای ترافیکی ساکنین باشد.