گسترش اقتصاد سرمایهداری در ایران، به ویژه در سه دهه اخیر، ارزشهایی مانند تعقیب منافع مادی و کسب سود حداکثری را در جامعه حاکم کرده است. در این شرایط، جهتگیری فعالیتهای شهرداری تهران نیز به عنوان یک بنگاه اقتصادی، به سمتی است که بازدهی اقتصادی بیشتری دارد. لذا طرحهای عمرانی و ساختوساز نسبت به طرحهای فرهنگی اولویت پیدا کرده است. مسأله دیگر در عرصۀ فرهنگی، عدم توجه به ظرفیتهای موجود و استفادۀ ناکارآمد از آنهاست؛ از جمله این موارد میتوان به مساجد اشاره کرد، شهرداری تهران به جای استفاده از ظزفیت مساجد برای فعالیتهای فرهنگی، به ساخت سراهای محله اقدام کرد. در صورتی که اگر از فضای مساجد برای فعالیتهای فرهنگی مانند برگزاری انواع کلاسهای آموزشی و ورزشی استفاده میکرد، در عین حال که رونق مساجد را به همراه داشت، هزینههای بسیار کمتری هم به شهر تحمیل میشد. سطحینگری که در بسیاری از اقدامات و حوزههای جامعه ما به چشم میخورد، عامل دیگری است که شهرداری تهران هم در برنامههای فرهنگی دچار آن است و مانعی برای شهرداری جهت پرداختن به مسائل اساسی است.
نمونۀ آن، بیلبوردهای گفتوگو در سطح شهر تهران بود که در همه جا نوشته شده بود: کجا، با کی، چرا گفتوگو کنیم، اما به «چگونه گفتوگو کردن» نپرداخته بود، زیرا حوزۀ چگونگی گفتوگو، عمق بیشتری دارد و اساس این طرح بر کار اصولی و پایهای بنا نشده بود. نکتۀ آخر آن که شورای شهر کنونی با شعار فرهنگگرایی و فرهنگمحوری و پرهیز از تبدیلشدن شهرداری به شهرداری ساختوساز، شروع کرد؛ اما اکنون ما شهروندان احساس میکنیم نه تنها کاری در حوزه فرهنگ انجام نمیشود بلکه ساختوساز نیز تعطیل شده است.