چندی پیش مشاور معاون شهردار تهران گفت: «تاکسیهای اینترنتی پلاک شهرستان دیگر نمیتوانند در تهران کار کنند» و دلیل این تصمیم را حذف پدیده ماشینخوابی بیان کرد.
شهرستانیهای شاغل در تاکسیهای اینترنتی تهران، درست همان کسانی هستند که وضع موجودِ تهران و مدیرانش، برای پرهیز از نگریستن به خویش و توقف چرخۀ غارتگرانۀ تولید فضا محتاجشان است.
تهرانی نیستند؛ شهرستانیبودنشان از پلاک ماشینهایشان قابل شناسایی است. تو گویی که از پیش داغگذاری شده باشند؛ وسیلۀ کارشان، محل خوابشان هم هست و میتوان به سرعت به جای دیگری روانهشان کرد؛ جایشان را در حمل و نقل تهران، ساکن تهران پر خواهد کرد و البته ذیل قراردادی کار میکنند که کوچکترین اثری از بندهای حمایتی برای نیروی کار در آن به چشم نمیخورد.
تهران، نمیبیند که اینان، محصول تاریخ طولانی مکیدهشدن شهرستان توسط تهران (و البته شهرهای دیگری نظیر اصفهان، یزد و …) و تمرکز انباشت سرمایه در این شهر هستند و طبیعی است که نیروی کار، در پی جریان سرمایه به راه بیفتد. فضای شهرستان که به واسطۀ تمرکزگرایی ساختاری دولت در ایران، از پیش مکیده شده است، نمیتواند کفاف هزینههای حیات او و خانوادهش را بدهد و از همین رو، او سوار بر ماشینی که هم تنها دارایی او و هم جای خواب و محل کارش است، به جایی میآید که به دلیل تراکم سرمایه و جمعیت و کار، میتواند در خیابانهایش مشغول شود.
حالْ تهرانِ بحرانی، سعی میکند مشکلات ساختاری خودش را با بیرون گذاشتنِ «غریبهها» و نا-تهرانی/نا-شهروندها به بوتۀ فراموشی بسپارد و چشم بر این ببندد که این درست خودِ فرایند تولید فضای تهران و رابطۀ آن با دیگر مناطق سرزمینیِ ایران است که موجب چنین جابجاییهای جمعیتیای میشود.
این بیرونْ گذاشتنِ نا-شهروندان سویۀ دیگری هم دارد: تهران در پی اسکان هر آن کسی است که بتواند در تولیدش به صورت فعال شرکت کند: پول، هر کسی را از هر گوشۀ دنیا به شهروند تهران تبدیل میکند. شهر تهران، رفیقِ اینان است و دشمنِ کسانی که اندکی از سهم واقعیشان از فضای تهران را میخواهند؛ ساکنانِ ماشینهای پلاک شهرستان.