از مجموعه مسکونی سبحان در منطقه یک تهران می توان به عنوان یکی از ساخت و سازهای در مقیاس بزرگ و با هدف سکونت اقشار متوسط به بالا از نظر در آمد نام برد. این مجموعه که در زمینی بزرگ و دسترسی های مطلوبی از شهر قرار دارد، می توانست با مجموعه هایی چون پارک پرنس، ونک پار، آ اس پ و یا شهرک امید مقایسه گردد. اگرچه ممکن است از نظر مقیاس کمی با هر کدام دارای اختلاف کم و بیشی باشد، با این حال از نظر ایده و هدف ساخت می تواند مشابهت های فراوانی را دارا باشد.
مجموعه های مسکونی بلند مرتبه که دهه های زیادی در دنیا در حال ساخت و بهره برداری هستند، از مزایا و معایب فراوانی برخوردارند. در مورد بلند مرتبه های ارزان قیمت معایبی چون فضاهای عمومی و جمعی رها شده باعث به وجود آمدن تعاملات اجتماعی ناپایدار و بروز بزهکاری های فراوان می گردید و نهایتا این نوع ساخت در غرب برای اقشار کم در آمد مطرود دانسته شد. در مقابل در مجموعه های گرانقیمت سعی شد هم گام با توسعه و تجهیز تسهیلات کالبدی داخل واحدها برنامه ریزی و ساماندهی فضاهای عمومی و جمعی نیز در اولویت طرح باشد و ارتقا ساخت تنها به ابعاد واحد مسکونی نپرداخته و کلیت نیازهای ساکنین مجتمع زیستی را برآورده سازد.
بر این اساس در بسیاری از نمونه های یاد شده فضاهای مشاع و جمعی از کیفیت مطلوبی برخوردارند، حتی ظرفیت پاسخگویی به نیازهای جمعی و تعاملات اجتماعی غیر ساکنین را دارا هستند.
در مقایسه با این مجموعه ها در سالهای اخیر مجتمع سبحان در شمال تهران ساخته شد. اما از جهات مختلفی قابل نقد است و به نظر می رسد با آنچه می توانست، فاصله ای فراوان گرفت. با توجه به تجارب موجود چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی به نظر می رسید نمونه های موردی فراوان و مناسبی برای ساخت این مجموعه می توانست یاریگر طراحان باشد. در اینگونه از مجموعه ها بنا بر عدم الزام به ارزان قیمت سازی و ساخت حداقلی چه در فضاهای داخلی و چه در فضاهای خارجی عملا می تواند طراح و برنامه ریز با ساختار و چارچوب هموارتری به چیدمان و خلق ایده تا ساخت پروژه بپردازد.
در این مسیر قطعا لایه های مرتبط با زندگی فردی تا جمعی ساکنین می تواند لحاظ گردد. اما آنچه در نگاهی کلی و بر اساس تجربه زیسته در مجتمع سبحان می گذرد، جانمایی حدود ۱۱ بلوک ساختمانی در فضای مشجر به همراه دسترسی خودرویی قابل قبول و جای پارک اتومبیل با پیش بینی بیش از یک خودرو برای هر خانواده و یا مهمانان است، اما از حداقل امکانات جمعی برخوردار نمی باشد.
درباره این مجتمع در مقیاس تسهیلات داخلی واحدها و کیفیت ساخت و مصالح استفاده شده می توان نمره مطلوبی لحاظ کرد. اما هیچ فضایی برای بازی کودکان لحاظ نگردید. هیچ محوطه ای برای رویدادهای جمعی اختصاص نیافته و فضایی برای خرید، خدمات، آموزش و ورزش در نظر گرفته نشده است.
اگرچه در غیاب برنامه ریزی فضایی ساکنین در حاشیه فضاهای عبور خودرو و فضای سبز گرانقیمت موجود به گونه ای زیست اجتماعی را بر پا ساخته اند، اما همچنان این سوال باقی است اگر فاصله این مجتمع را با نمونه های یاد شده یک قدم بدانیم، آن چیست؟ نبود طراح و برنامه ریز؛ که به نظر می رسد از گرانقیمت ترین مصالحی هستند که در بسیاری از پروژه های ساختمانی بلند مرتبه توانی برای بهره بردن از آن نیست.
آنچه در مجتمع سبحان بیش از همه پیداست، غیبت یک ذهن تحلیل گر است که مطلوبیت ساخت یک خانه را در کنار ۹۹۹ خانه دیگر در یک مجتمع مسکونی تنها به تسهیلات کالبدی داخلی آپارتمانها تقلیل ندهد و لایه های مختلف و همه جانبه از نیازهای انسانی را ترسیم کرده و طرح و الگوی ساخت را با روی هم اندازی حداکثری این لایه ها شکل دهد.
جالب اینجاست که مستند به تجارب و نمونه های موجود، این وسعت دید نسبت به نیازهای ساکنین حتما به گرانتر شدن ساخت نمی انجامد و ممکن است با انسجام و نظم فضایی به وجود آمده گاهی از قیمت نهایی پروژه کاسته شود. با این حال حیف که طراح آنچنان گرانقیمت است که استفاده از آن در پروژه هایی از این دست تعریف نمی گردد.